صفحه محصول - بررسی چگونگی انجام اعمال آیینی و دینی در ادیان مختلف و بیان وجوه مشترک و افتراقی آنها

بررسی چگونگی انجام اعمال آیینی و دینی در ادیان مختلف و بیان وجوه مشترک و افتراقی آنها (docx) 1 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 1 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

چکیده دین مهم‌ترین دغدغه و دل‌مشغولی انسان از ابتدای وجود وی بر روی زمین تاکنون بوده است. هر دینی اعمال آیینی مخصوص به خود را دارد که با محل پیدایش آن دین در ارتباط نزدیک اند. عبادت یکی از اعمال آیینی و دینی است که تقریباً در گسترش همه‌ی ادیان و مذاهب جهان وجود داشته و دارد. عبادت که وسیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ارتباط بشر با نیروی فراطبیعی یا خدای اوست، صورت ها و محتوای متفاوتی به خود گرفته است. نحوه‌ی عبادت در هر دین و آیینی معمولاً در کتاب‌های مقدس آن دین و آیین مشخص شده است. روزه یکی دیگر از اعمال آیینی است که وجه مشترک بیشتر ادیان بوده است. بیشتر اوقات روزه گرفتن مکملی برای عبادت تلقی می‌شود و افزون بر فواید روحانی آن که جلای روح و خشوع قلب است، دارای فواید جسمانی بسیاری است و به حفظ سلامتی یا رسیدن به آن کمک زیادی می‌کند. دیگر عمل آیینی که عمر آن به درازای تاریخ بشریت است، زیارت است. زیارت ترک محل زندگی و بازدید یک مکان مقدس یا سپری کردن مدت زمانی معین در آنجا‌ است. محل‌های زیارتی بیشتر در ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با بنیان‌گذاران یا مروجان دین مورد نظر است و اندازه تقدس آن بسته به جایگاه آن فرد در دین مورد اشاره است. بخشش به دیگران، داد و دهش یا زکات نام‌های مختلف برای عمل آیینی است که وجود آن در هر اجتماع بشری لازم است. در این عمل آیینی افراد بسته به توان مالی خود، مقداری اغلب از پیش تعیین شده توسط دین را به هم کیشان خود می‌بخشند. هدف این تحقیق بررسی چگونگی انجام اعمال آیینی و دینی مورد اشاره در دین‌های زرتشتی، مسیحی، و مانوی و یافتن تفاوت‌ها و شباهت‌های آن‌هاست. فهرست مطالب عنوان صفحه 1- مقدمه و كليات1 1-1- مقدمه PAGEREF _Toc242418557 \h 2 1-2- اهميت و ضرورت تحقيق4 1-3- اهداف تحقيق5 1-4- مروري بر تحقيقات گذشته PAGEREF _Toc242418560 \h 5 1-5- روش تحقيق PAGEREF _Toc242418561 \h 5 2- نگاهی به اعمال آیینی6 2-1- اعمال آیینی7 2-1-1- ماهیت و خاستگاه اعمال آیینی:8 2-1-1-1- رویکرد خاستگاه: PAGEREF _Toc242418564 \h 8 2-1-1-2- رویکرد کارکرد اعمال آیینی10 2-1-1-3- رویکرد سوم10 2-1-2- عملکرد اعمال آیینی:11 2-1-3- انواع اعمال آیینی:12 2-1-3-1- تقلیدی:12 2-1-3-2- مثبت ومنفی:12 2-1-3-3- قربانی:13 2-1-4- بحران زندگی:13 2-2- عبادت:14 2-3- روزه:19 2-4- زیارت:21 2-4-1- عناصر تشکیل دهنده‌ی زیارت:22 2-4-1-1- مکان:22 2-4-1-2- جابه جایی و حرکت:23 2-4-1-3- انگیزه:24 2-4-1-4- پوشش:25 2-4-2- فعالیت های زیارت:25 2-4-2-1- آماده شدن:26 2-4-2-2- فعالیت‌های ممنوع:27 2-4-2-3- یادگار های زیارت:27 2-4-2-4- نتایج زیارت :28 2-5- زکات29 3- معرفی ادیان و بررسی اعمال دینی در این ادیان30 3-1- دین زرتشتی:31 3-1-1- تاریخ:32 3-1-2- زندگی زرتشت:32 3-1-3- دین زرتشت درسرزمین پارس:33 3-1-4- باورهای بنیادین:33 3-1-5- عبادت در دین زرتشت:35 3-1-5-1- سه نماز معروف:44 3-1-5-1-1- یتااهو:44 3-1-5-1-2- اشم وهو:44 3-1-5-1-3- ینگهه هاتام:45 3-1-5-2- بایستی‌های آغاز نماز:45 3-1-5-3- پرستش سوی زرتشتیان:46 3-1-6- روزه47 3-1-7- زیارت زرتشتی48 3-1-7-1- زیارت‌گاه‌های زرتشتیان:50 3-1-7-1-1-پیرهریشت:50 3-1-7-1-2-پیرنارسون:50 3-1-7-1-3-چک چک یا پیرسبز:50 3-1-7-1-4-پیرنارکی:50 3-1-7-1-5-پارس بانو-بوتو پرس:51 3-1-8- زکات51 3-2- مسیحیت:54 3-2-1- باورهای مسیحیان:57 3-2-2- شاخه های اصلی مسیحیت:58 3-2-2-1- کاتولیک:58 3-2-2-2- ارتدوکس:58 3-2-2-3- پروتستان:59 3-2-3- عبادت در مسیحیت:60 3-2-3-1- عبادت در کتاب مقدس:60 3-2-3-1-1-در کتاب عهد عتیق:61 3-2-3-1-2-در کتاب عهد جدید:62 3-2-4- روزه در مسیحیت:68 3-2-5- زیارت‌های مسیحی:74 3-2-5-1- زیارت در کتاب مقدس:74 3-2-5-2- مقاصد زیارت:77 3-2-5-3- خواستگاه مکان‌های زیارتی:77 3-2-5-4- زمان‌شناسی زیارت مسیحی:78 3-2-5-5- زیارت‌گاه‌های مسیحی:79 3-2-6- بخشش در مسیحیت82 3-2-6-1- در کتاب مقدس:82 3-2-6-2- در کلیسا:83 3-2-6-3- کتاب عهد جدید:87 3-3- مانویت:89 3-3-1- تعالیم مانی:91 3-3-2- طبقه‌بندی دین مانی:93 3-3-3- تفاوت دین مانی با دیگر ادیان:94 3-3-4- متون مانوی:96 3-3-4-1- مجموعه کتب مقدس و آثار مانی:96 3-3-4-1-1- انجیل زنده:96 3-3-4-1-2- گنج حیات:97 3-3-4-1-3- رساله:97 3-3-4-1-4- کتاب رازها:97 3-3-4-1-5- کتاب غولان:97 3-3-4-1-6- نامه‌ها:98 3-3-4-2- ادبیات غیرمقدس:98 3-3-4-2-1- کتاب شاپورگان:98 3-3-4-2-2- ارژنگ:99 3-3-4-3- کفالیا:99 3-3-4-4- دست نوشته‌های مانوی کلن:99 3-3-4-5- زبور مانوی:100 3-3-4-6- اشعار و مواعظ:101 3-3-5- تعالیم مانی در آثار مخالفان (زرتشتی و مسیحی):102 3-3-6- عبادت در مانویت:103 3-4- نماز107 3-5- روزه108 3-6- زیارت111 3-7- بخشش111 3-7-1- داد و دهش در آیین مانوی:111 3-7-1-1- داد و دهش کنندگان:112 3-7-1-2- دریافت کنندگان:112 4- نتیجه‌گیری114 5- فهرست منابع117 فصل اول مقدمه و كليات مقدمه و كليات مقدمه دین یکی از نیازهای بشر و از مهم‌ترین دغدغه‌های وی در طول تاریخ بوده است. بشر بنا به فطرتی که دارد همواره در پی نیرویی فرا‌طبیعی بوده است تا به پرستش و تقدیس آن بپردازد و نیاز فطری خود به پرستش را برآورده سازد. در نظر بسیاری انسان‌ها دین راهی کلیدی برای معنا بخشیدن به زندگی و هدفمند کردن زندگی‌شان است. تلاش‌های بسیار زیادی برای تعریف دین صورت گرفته که بیشتر آن‌ها به دلیل گستردگی دین به شکست انجامیده است. اما عامل مشترکی که تقریباً تمام ادیان را به هم پیوند می‌دهد باور به واقعیتی فراتر از جهان مادی است. یعنی این که چیزی برتر و عالی‌تر از آنچه اکنون و در این جهان در حال تجربه آن هستیم، وجود دارد. دین انسان را چگونه زیستن می‌آموزد و به عنوان پل پیوند دهنده‌ی تجربه‌های گونه‌گون بشری با قلمرو قدسی و فرا طبیعی است. در میان عناصر سازنده یک تمدن دین نقشی اساسی و بسیار تعیین کننده دارد. درحقیقت می‌توان گفت هر تمدنی زیر‌ساختی دینی دارد که نشان دهنده‌ی جایگاه آن فرهنگ و تمدن است. حتی ابتدایی‌ترین تمدن‌ها هم از نوعی دین برخوردار بوده‌اند. دین زرتشتی از دین‌های ایران باستان و مورد پذیرش دین اسلام می‌باشد. این دین تأثیر زیادی بر دین و فلسفه‌ی جهانی نهاده است. پیروان این دین در حال حاضر در هندوستان و ایران زندگی می‌کنند. مسیحیت دینی است که حضرت عیسی از سوی خداوند آورد. این دین از دیدگاه شمار پیروان در میان ادیان جهان در جایگاه نخست قرار دارد که پیروان آن بیشتر در قاره‌های اروپا و آمریکا زندگی می‌کنند. این دین دارای شاخه‌های متعددی از جمله کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس می‌باشد. مانویت هم در برهه‌ای از زمان یکی از ادیان فراگیر ایران باستان بوده است. آورنده‌ی این دین مانی می‌باشد که خود در محیطی یهودی-مسیحی رشد یافته است. این دین که از میان رفته و پیروانی ندارد؛ زمانی هماورد نیرومند مسیحیت بود، از بین‌النهرین برخاست و در زمان خود در امپراطوری روم و حتی تا مرز چین گسترده شد. ادیان مسیحیت، زرتشتی و مانویت همگی از آسیا سرچشمه گرفته‌اند و به دلیل نزدیکی خاستگاه‌شان دارای آداب دینی نزدیک به هم می‌باشند. هیچ یک از کردارهای مردم جامعه بدون آداب و مراسم خاص خود نیست. دین‌های گونه گون برای هر چیزی آداب و مراسم ویژه‌ای دارند. در انجام و چگونگی انجام هر یک از آداب دینی هدفی نهفته است. این آداب و مراسم عناصری کلیدی در تجزیه و تحلیل ادیان به شمار می‌روند و می‌توان آنها را با نیازهای فردی و توازن اجتماعی جامعه مرتبط دانست. یکی از برتری‌های انسان بر دیگر جانداران قدرت سخن گفتن وی است. طبیعی است هر کس به خدا باور دارد با او حرف بزند. عبادت عبارت‌ است از نوعی دعا یا گفتگوی با ناشناخته یا خدا که در هر دینی نام ویژه‌ای دارد. در هر دینی ماهیت و هدفی خاص دارد و پیدایش آن به زمان‌های بسیار دور برمی‌گردد. برگزار کنندگان عبادت هدف‌های گوناگونی دارند. در برخی ادیان برای این است که گواهی دهند خداوند از همه چیز و همه کس بالاتر است و همه چیز در دست اوست. در حقیقت به زبان آوردن بندگی، اعلام فرمان‌برداری و اعلان رضایت از آن‌چه پروردگار به وی داده است. گاهی هم عبادت برای سپاس‌گزاری بنده از نعمت‌های خداوند است. سپاس‌گزاری برای این که به او فرصت زندگی داده شده تا بتواند با ایمان به خدایش به رستگاری مورد نظر دینش برسد. نوع دیگر عبادت برای طلب چیزی از خداوند است. در این گونه عبادت بنده از خدایش می‌خواهد که آرزوهایش را برآورده سازد و آن‌چه را که نیازمند آن است، به وی عطا کند. روزه یعنی پرهیز از خوراک و ديگر كارها از زمانی معین در آغاز روز تا زمانی معین در آغاز شب. روزه ممکن است بلند مدت یا کوتاه مدت باشد. بنیان گذاران ادیان و به پیروی از آن‌ها گروندگان به آن‌ها روزه می‌گرفته‌اند. در برخی فرهنگ‌های جهان باستان روزه برای آماده‌سازی دین‌باوران/دین‌داران به منظور نزدیک شدن به خدایان بود. در برخی دیگر راهی برای جلب بخشایش خداوند بعد از اعتراف به گناهان بود. در برخی هم برای آرام کردن خدایان خشمگین یا برخیزاندن مردگان انجام می‌شد. بخشش(زکات): ادیان بیش از هر چیز پیروان خود را به جست‌وجو و پرستش خدا بر انگیخته‌اند؛ به همین دلیل دیدگاه‌شان نسبت به مال دنیا، اگر دشمنانه نباشد، بدبینانه است. به همین دلیل هم اگر فرد برجسته‌ی دینی دارای زندگی پرزرق و برقی باشد، در بیشتر موارد با بدبینی عامه‌ی مردم مواجه می‌شود. برخی ادیان پیروان خود را به بخشش قسمتی از آنچه به دست می‌آورند سفارش کرده‌اند. برخی دیگر پیروان خود را گفته‌اند نباید به دنبال جمع‌آوری مال دنیا باشند، بلکه باید با آنچه دیگران به آنها می‌بخشند زندگی کنند. البته باید گفت که هیچ دینی نمی‌تواند از پول و مال دنیا بی‌نیاز باشد، چرا که دست کم برای اداره ساختار عقیدتی خود نیازمند آن‌ها است. زیارت رفتن فرد دین‌باور به جایی مقدس است. فردی که به خدا باور دارد، همیشه در اندیشه رفتن به جایی است که به باور او خداوند در آنجا به گونه‌ای نمایان شده است. در نهاد بشر نیرویی است که او را به سمتی می‌کشاند که چیزی که در دسترسش نیست را در جای دورتری جست‌و‌جو کند. زیارت و زیارت‌گری به اندازه تاریخ کهن است و همه‌ی ادیان پیروان خود را به زیارت‌گری برانگیخته‌اند. زیارت‌ها فرصت مناسبی برای دیدار هم‌کیشان و تبادل نظرات و تجربیات هستند. زیارت‌ها حال و هوای سرخوشی در دین‌داران به وجود می‌آورند و سبب نیرومندتر شدن باورهای آن‌ها می‌شوند. اهميت و ضرورت تحقيق همه این ادیان از دین های کهن می‌باشند که بررسی مبانی اعتقادی آنها می‌تواند کمک زیادی به ما در درک باورها، مراسم و به طور کلی پیروان این ادیان بنماید . البته مانویت اکنون پیرو ندارد اما تأثیر پذیری این دین از دو دین دیگر را نمی‌توان نادیده گرفت. اهداف تحقيق هدف این تحقیق بررسی نماز، روزه، زیارت و زکات در ادیان زرتشتی، مسیحیت و مانوی می‌باشد. مروري بر تحقيقات گذشته در شهریورماه سال 1385، آقای پدرام رضانیا-دانشجوی کارشناسی‌ارشد فرهنگ و زبان‌های باستانی از پایان‌نامه‌ی خود با عنوان همانندی‌های دین اسلام و دین زرتشتی دفاع کرده است. این پژوهش، باعث علاقه‌مندی نگارنده‌ی‌ پژوهش حاضر برای مقایسه‌ی تطبیقی در زمینه‌ی ادیان بوده است. روش تحقيق روش تحقیق در این پژوهش کتابخانه‌ای می‌باشد. با مطالعه کتاب‌های گوناگون بررسی و گردآوری مطالب مناسب مطالب بر اساس موضوع تحت عناوین جداگانه نوشته خواهند شد. در پایان با کنار هم قرار دادن مطالب، مقایسه و بررسی آن‌ها به مبانی مشترک دین‌های گفته شده پرداخته خواهد شد. فصل دوم نگاهی به اعمال آیینی 2-نگاهی به اعمال آیینی اعمال آیینی برای اعمال آیینی تعاریف زیادی ارائه شده است که اغلب آن‌ها بر رسمیت و سنت‌گرایی آن تکیه دارند. امروزه سمت و سوی مطالعات مربوط به آداب دینی به سوی چگونگی انجام فعالیت‌های دینی است. این‌که افراد چگونه برخی کارها را از دیگر کارها جدا می‌کنند و آن‌ها را به خاطر آنچه انجام می‌شود، زمان، مکان و چگونگی انجام و نیز فرد انجام دهنده از بقیه متمایز می‌کنند (بل،2006 :398). تعریف اعمال آیینی در دایرةالمعارف بریتانیکا به این صورت است:«انجام دادن اعمال تشریفاتی تجویز شده توسط سنت یا فتوای دینی. اعمال آیینی نوع خاص و قابل مشاهده‌ی رفتار است که همه‌ی جوامع شناخته شده از خود نشان می‌دهند. بنابراین می‌توان اعمال آیینی را به عنوان راهی برای تعریف بشر تلقی کرد )دایرةالمعارف بریتانیکا، دی وی دی 2008). در تعریف بشر از جنبه‌های مختلف زندگی وی استفاده می‌شود. از دیدگاه اعمال آیینی بشر را می‌توان موجودی آیینی به حساب آورد که شباهت زیادی بین رفتار آیینی و فعلی او وجود دارد. همانگونه که زبان را دربردارنده‌ی نظامی از نمادها می‌دانند که برمجموعه‌ای از قوانین قراردادی بنا شده‌اند، اعمال آیینی را نیز می‌توان نظامی در بردارنده‌ی‌‌‌‌ اعمال نمادین به حساب آورد که بر مبنای قوانینی قراردادی استوار است (دورکیم، 1965 :3-52). رابطه‌ی ظریف و در عین حال پیچیده‌ای بین زبان و آداب دینی وجود دارد. در بسیاری نظریه‌های مرتبط با اعمال آیینی که با ماهیت اعمال آیینی سر و کار دارند، زبان عاملی الزامی تصور می‌شود و زبان مورد استفاده برای توصیف اعمال آیینی، زبان اسطوره است (بل،2006: 399). ماهیت و خاستگاه اعمال آیینی: سه رویکرد کلی به نظریه‌ی ماهیت و خاستگاه اعمال آیینی وجود دارد. رویکرد خاستگاه: در این دیدگاه نظریه‌پردازان بر این باور بودند که با شناسایی کهن‌ترین فرهنگ‌ها و فرقه‌ها قادر خواهند بود دامنه‌ی حضور فراگیر اعمال آیینی را تشریح کنند؛ یعنی اگر بتوانند خاستگاه اولیه را پیدا کنند، قادر خواهند بود اعمال آیینی بشر معاصر را توصیف کنند. برای این کار ابتدا فرهنگ‌های شناخته‌شده و با سواد و سپس فرهنگ‌های به ظاهر ساده‌تر و پیش از دوره‌ی سواد مورد بررسی قرار گرفتند. واژه‌هایی مثل مذهب ابتدایی و فرهنگ‌های ابتدایی در این رویکرد بررسی اعمال آیینی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. فرهنگ‌ها و اعمال آیینی متفاوتی انتخاب شدند و قربانی کردن انسان یا حیوانات به یکی از مهم ترین موضوعات بحث تبدیل شد. البته درباره‌ی سبب یا انگیزه دقیق این کار بین مؤلفان برجسته‌ی این رویکرد اختلاف وجود داشت. ویلیام رابرتسون اسمیت(94:1846) انگیزه‌ی قربانی را خواست افراد برای ایجاد همسویی بین اعضای گروه و خدایشان می‌دانست. وی بر این عقیده بود که تمرکز قربانی بر هدایا نیست، بلکه قربانی‌های آیینی وسیله‌ای برای بیان عشق بین انسان‌ها و خدایان‌شان است. در این رویکرد خاستگاه اعمال آیینی را فرقه‌های توتمی می‌دانستند و توتمیسم به باور بسیاری از مؤلفان و دنباله‌روان این رویکرد، ابتدایی‌ترین مرحله‌ی مذهب و اعمال آیینی به شمار می‌آمد. اعمال آیینی مربوط به تذهیب، هدیه دادن، مراسم کفاره‌ای و ستایش به عنوان مراحل ثانویه قربانی معرفی شدند. تأثیر آثار و نظریات اسمیت را می‌توان درآثار جیمز فریزر مشاهده کرد. وی به‌دنبال اسمیت قربانی را کلیدی‌ترین اعمال آیینی مذهبی می‌دانست. وی می‌گفت بنیادی‌ترین اعمال آیینی، آیین قربانی است که در آن خدای حاصلخیزی که به صورتی کشته شده بود، دوباره زنده می‌شد و با تولد دوباره‌ی وی، تولد دوباره‌ی محصولات گیاهی صورت می‌گرفت. این نظریه به سرعت فراگیر شد و از آن برای تجزیه و تحلیل ادبیات استفاده شد. جستجوی فریزر برای یافتن خاستگاه اعمال آیینی به جادو منتهی شد، مرحله‌ای که به باور وی قبل از مذهب قرار دارد. از دیگر نظریه‌پردازان تأثیرگذار در این مکتب امیل دورکیم، جامعه‌شناس فرانسوی را می‌توان نام برد. وی بر این باور بود که با مطالعه‌ی توتمیسم، پژوهش‌گران خواهند توانست شکل اصلی اعمال آیینی و اشتقاق این تجربه‌ی مقدس و غیرمقدس را پیدا کنند. رفتار آیینی نشان‌دهنده‌ی دیدگاه فرد درباره‌ی چیزهای قدسی و اعمال قدسی هستند و بنابراین تعریف، چیزهایی فراتر از بروز نمادین جامعه نیستند. از دیدگاه دورکیم اعمال آیینی اعمالی فقط مذهبی نبودند، بلکه اعمال اجتماعی نیز بودند. وی و همفکرانش توجه خود را از خاستگاه اجتماعی اعمال آیینی به عملکردهای اجتماعی اعمال آیینی معطوف کردند. آن‌ها اعمال آیینی را قوانین رفتاری می‌دانستند که به دلیل فعالیت‌های انسان‌ها در برابر امر قدسی است که جامعه تبدیل به گروهی اخلاقی می‌شود. در واقع اعمال آیینی را با عملکرد آن‌ها برای حفظ جامعه توصیف می‌کردند (دورکیم 1965 :3-52). رویکرد کارکرد اعمال آیینی رویکرد دوم، رویکرد کارکرد اعمال آیینی است. این رویکرد وامدار رویکرد نخست و بخصوص آثار اسمیت، فریزر و دورکیم است. تمرکز اصلی این رویکرد بر کارکرد اعمال آیینی قرار دارد و ماهیت آن را با کارکردهای آن در جامعه تعریف می‌کنند. هدف این رویکرد به طور کلی، تعریف رفتار آیینی بر مبنای نیازهای فردی و توازن اجتماعی است. اعمال آیینی واکنش در برابر محیط اجتماعی و فیزیکی است. رویکرد سوم رویکرد سوم، رویکرد متمرکز بر پژوهش‌های انجام شده در حوزه‌ی تاریخ ادیان است. بیشتر تاریخ‌نگاران ادیان از جمله الیاده بر این باورند که اعمال آیینی برجسته کننده و بیان‌کننده‌ی امر قدسی هستند. البته این رویکرد در صورتی قابل استناد است که پژوهش‌گران بر وجود امر قدسی اتفاق نظر داشته باشند. دو دیدگاه متفاوت در تفسیر معنای اعمال آیینی وجود دارند: 1-دیدگاه اول بر کارکردهای اجتماعی-روانی اعمال آیینی تکیه می‌کند. 2-دیدگاه دوم دیدگاه اول را نفی نمی‌کند. برارزش مذهبی اعمال آیینی به عنوان بیان واقعیت تکیه می‌کند. اعمال آیینی نوع غیر گفتاری ارتباط و معناست. اغلب اعمال آیینی وقت خاصی از روز، ماه، سال، مرحله زندگی یا شروع یک رویداد یا حرفه‌ی جدید را مشخص می‌کنند. این ویژگی زمانی اعمال آیینی"زمان مقدس" نامیده می‌شود. البته نباید"فضای مقدس"را از نظر دور داشت. زمان و مکان ویژگی‌های حیاتی و الزامی اعمال آیینی هستند و نشان دهنده‌ی خاستگاه و جایگاه خاص اعمال آیینی‌اند. امروزه تأکید بر چگونگی انجام اعمال آیینی است، براینکه چگونه برخی فعالیت‌ها را به صورتی خاص کنار می‌گذارند. اعمال آیینی توضیح این است که ترتیب امور چگونه باید باشند نه اینکه چگونه هستند. برای جلوگیری از غلبه بی‌نظمی بر آفرینش، اعمال آیینی به شکلی منظم، ترتیب درست امور را تعیین و تأیید می‌کنند. اسمیت(65:1982) می‌گوید که اعمال آیینی به عنوان فرصت و نوعی"لنز تمرکزکننده" برای دیدن چیزهای ارزشمند است. به عقیده‌ی وی اعمال آیینی مکانیسمی است برای تعمیر و جزء‌جزء شدن تجربه‌ی آدمی و مناسب سازی انسجام جهانی است. اعمال آیینی این‌گونه توصیف شده‌اند: برخورد بین تصویرسازی ذهنی و حافظه که به صورت فعالیت فیزیکی نمود پیدا می‌کند. عملکرد اعمال آیینی: عملکرد اصلی اعمال آیینی ایجاد قوانین مناسب برای عمل در حوزه‌ی قدسی و همچنین ایجاد پلی برای گذر به حوزه‌ی غیر قدسی است. 1- اولین خصیصه احساس احترام، ترس، شیدایی، و بیم در ارتباط با امر قدسی 2- وابستگی آن به یک نظام باور که معمولاً به زبان اسطوره بیان می‌شود. 3- نمادین بودن اعمال آیینی در ارتباط با مرجع آن عملکرد اعمال آیینی به مرجع آن بستگی دارد. اعمال آیینی اغلب به صورت بیان نمادین روابط و جایگاه اجتماعی واقعی و نقش فرد در جامعه توصیف می‌شوند (بل،2006 :408). انواع اعمال آیینی: تقلیدی: بسیاری اعمال آیینی برگرفته از اسطوره هستند. از آنجا که این اعمال آیینی، اسطوره یا جنبه‌ای از آن را تکرار می‌کنند تقلیدی نامیده می‌شوند. از این دست اعمال آیینی، می‌توان آیین سال نو را نام برد که بیشتر اوقات داستان آفرینش را تکرار می‌کند. بیشتر این‌گونه اعمال آیینی بدین دلیل انجام می‌شوند که خدایان"در زمان ازلی"این‌گونه انجام دادند. این‌گونه اعمال تقلیدی را می‌توان تکرار کار آفرینش خدایان یا بازگشتی به ابتدا نامید (الیاده،1956: 36-32). با وجود اینکه بعضی اعمال آیینی تکرار یا تقلید واضح اسطوره هستند (مثل اسطوره آفرینش)، نمی‌توان گفت که همه‌ی اعمال آیینی این‌گونه‌اند. مثبت و منفی: بیشتراعمال آیینی مثبت آن‌هایی هستند که با ویژه کردن یا تجدید یک شی یا فرد سروکار دارند، اعمال آیینی منفی هم همیشه با رفتار آیینی مثبت در ارتباط‌اند. در واقع پرهیز کلمه‌ای است که اعمال آیینی منفی را بهتر توصیف می‌کند. اعمال آیینی منفی بر قواعد ممنوعیت متمرکزند که بسیاری اعمال ر ا شامل می‌شوند. ویژگی مشترک اعمال آیینی منفی این است که تخلف از قواعد آیینی باعث ایجاد تغییری اساسی در فرد می‌شود که معمولاً رخ دادن نوعی رویداد ناگوار است. اعمال آیینی منفی همچنین بر نظام باور یک اجتماع و جایگاه افراد در ارتباط با یکدیگر بستگی دارند. تماس با چیزهای ممنوعه یا تخلف از قوانین آیینی، آیین‌های تطهیر را به دنبال دارد. قربانی: خصیصه‌ی ممیز آیین‌های قربانی در نابودی کل یا بخشی از قربانی است. قربانی لزوماً انسان یا حیوان نیست. سبزیجات، کیک، شیر و چیزهایی از این قبیل نیز می‌توانند قربانی باشند. نابودی قربانی ازطریق سوزاندن، تجزیه یا مثله کردن، خوردن یا دفن‌کردن انجام می‌شود. آیین‌های قربانی به دو صورت‌اند: نوع اول آن‌هایی هستند که شرکت‌کنندگان از قربانی سود می‌برند و نوع دوم که یک چیز دریافت کننده‌ی مستقیم قربانی است. این بدین معناست که فقط افراد نیستند که از آیین قربانی تأثیر می‌پذیرند. بلکه در بسیاری موارد، اشیایی مثل خانه، یک عمل، یک خانواده یا اجتماع یا ارواح و خدایان دریافت‌کنندگان قربانی می‌شوند و نقطه‌ی مشترک همه‌ی انواع قربانی، وجود«قربانی»است (درکسلر،2006 :1733). بحران زندگی: یکی از کلیدی‌ترین خصوصیات این آیین، گذار از یک جنبه‌ی زندگی به جنبه‌ای دیگر است. از مراسم گذار اغلب در آیین‌هایی یاد می‌شود که مشخص‌کننده‌ی بحرانی در زندگی فردی یا اجتماعی است. این‌ها معرف زندگی فردند، آیین‌های تولد، بلوغ، ازدواج، بارداری و مرگ. بسیاری دارای سه مرحله"جدایی"از یک وضعیت پیشین زندگی، یک مراسم گذار که با جشن گرفتن وضعیت جدید همراه است و مراسم ورود. البته باید به خاطر داشت که همه‌ی اعمال آیینی دارای این سه مرحله نیستند و برخی فقط یکی و یا دو مورد ازاین خصوصیات سه‌گانه را دارند (بل،1997 :95-94)و (کلوسینسکی،2006: 7-464). عبادت: عبادت عملی است که در همه‌ی مذاهب و در همه‌ی اعصار وجود داشته است و در آن انسان‌ها با خدایان خود ارتباط برقرار می کنند. عبادت ممکن است فردی یا جمعی باشد؛ و شکل‌ها و روش‌های گوناگون به خود بگیرد. عبادت جنبه‌ی بسیار مهم و فراگیر دین است و در ادیان ابتدایی یا عرفانی معاصر، بیان کننده‌ی عواطف و رویکردهایی است که رابطه‌ی فرد با خدای خود را رهبری می‌کند. بسیاری صاحب‌نظران از عبادت به عنوان نخستین و اصلی‌ترین نمود مذهب یاد می‌کنند و رابطه‌ی آن با مذهب را به مانند رابطه‌ی تفکر با فلسفه می‌دانند. در حقیقت، عبادت بیان مذهب است و آن را از پدیده‌های مشابهی چون عواطف مذهبی یا زیبایی‌شناسانه متمایز می‌کند. نقش عبادت در دین حیاتی است و در حقیقت دین بدون عبادت بی‌معنا خواهد بود. در دین اسلام نیز عبادت کردن و مسلمان بودن با هم برابر دانسته می‌شوند. فردریش هیلر در کتاب خود عبادت را اینگونه تعریف می کند: «عبادت پدیده مرکزی دین است، سنگ بنای تقوا» (هیلر،2006 :2). عبادت مناسب‌ترین شکل بیان عناصر بنیادین دین است. در تمام مذاهب، متون عبادی مهم‌ترین و غنی‌ترین بخش پیکره‌ی ادبیات دینی را تشکیل می‌دهند و در صورتی که متون عبادی را از ادبیات دینی یک دین جدا کنیم، یکی از غنی‌ترین بخش‌ها را از آن گرفته‌ایم. عبادت نشان‌دهنده و بیان‌کننده‌ی خواست بشر برای برقراری ارتباط با خداست، فرد عبادت کننده خود را در حضور خدا می‌بیند و کارش گامی آگاهانه برای نزدیک شدن به اوست. عبادت نه تنها تفکر درباره‌ی خداوند بلکه از خود فراتر رفتن و اشتیاق به حضور در محضر خدا بودن است. عبادت کردن با قربانی کردن در ارتباطی نزدیک است و به نوعی قربانی مکمل تلاش فرد برای ارتباط با خدا محسوب می‌شود. معمولاً قربانی قبل از عبادت انجام می شود. ارائه قربانی ‌عبادت را طولانی‌تر می‌کند و به عنوان کاری برای نشان دادن درک خدا دانسته می‌شود و البته خود کلام فرد در عبادت در بر دارند‌ه‌ی کاری مقدس و نیروی روحی است )توماس ،434:2006). وقتی هدف عبادت چیرگی باشد عبادت به جادو بدل می‌شود. بشر از دیرباز بر این باور بوده است که با کلام و آواز می‌تواند نیروهای قدسی و فرا‌طبیعی را به خدمت خود درآورد. کارآمد بودن چنین عبادتی وابسته به بازگویی فرمولی دقیق، آهنگی خاص یا به زبان آوردن و تکرار نام مقدس خداوند تلقی می‌شود. در حقیقت جادو را می‌توان انحراف مسیر عبادت یا سوء استفاده از آن دانست. انحراف از معنای بنیادین عبادت که همانا بیان اشتیاق انسان برای ارتباط با خداوند است. در بیشتر ادیان عبادت آزمونی است که به وسیله‌ی آن دین‌داری یا عدم دین‌داری فرد پیرو آن دین مورد سنجش قرار می‌گیرد. معیاری است که چگونگی و اندازه‌ی وجود مذهب در فرد با آن قابل اندازه‌گیری است. عبادت معیاری برای اندازه‌گیری زندگی دینی و حد غنای آن در روح فرد است. با آگاهی یافتن از چگونگی عبادت و اینکه فردی چه چیزی را عبادت می‌کند، می‌توان دریافت، فرد تا چه اندازه دین‌مدار است. در عبادت وقتی فرد با خدای خویش صحبت می‌کند روحش بدون پوشش و نقاب در مقابل خالق ظاهر می‌شود. آن‌چه فرد در این حضور به زبان می‌آورد یا در دلش می‌گذرد، نشان‌دهنده‌ی فقر و غنای اوست. برای عبادت تعاریف گوناگونی ارائه شده است. در فرهنگ لغت بریل عبادت اینگونه تعریف شده است: «عبادت یکی از اشکال مذهبی ارتباط است. با عبادت، فرد به سوی خدا(یان) می‌رود، با صدای بلند یا با نجوا، بدون کلام، یا درفکر، به عنوان فرد یا عضوی از یک گروه ، برای خود یا دیگران»(اوبرلیس،2006 :1486). هدف آن ظهور و دیدن خدایان نیست. بلکه منطبق با رابطه‌ی بی‌قرینه‌ی بین خدایان و انسان‌ها، عبادت معمولاً شکل یک درخواست را به خود می‌گیرد، به طوری که اغلب دربردارنده‌ی یک قول به شکل سوگند است. عبادت می‌تواند به خاطر یا به عنوان شکرگزاری از خدای مورد خطاب باشد، که در این صورت هدیه شامل خود عبادت می‌شود و می‌تواند به عنوان طلب درخواست بخشش یا پشیمانی باشد. دیگر انگیزه‌ی مشترک برای عبادت، شکایت در هنگام تجربه‌ی سختی‌هاست. اغلب، برای عبادت مقدمات خاصی اجرا می‌شود. اولین و مهم‌ترین آن پاکیزه‌سازی است یعنی این‌که فرد خود را می‌شوید و پاکیزه می‌سازد، پوشاک ویژه‌ای به تن می‌کند، برخی فعالیت‌ها را درجه اهمیت‌ کمتری می‌دهد، از خوردن پرهیز می‌کند، اعتراف می‌کند و .... شکل بنیادین عبادت از عملکرد آن ناشی می‌شود و اغلب به سه صورت دیده می‌شود: 1) صدازدن یا درخواست، تقاضای شنیده شدن و به شمار آمدن، برشمردن کارهای خدای مورد خطاب. این قسمت عبادت معمولاً شامل اشکالی از افعال«شنیدن» و «گوش دادن» و به زبان آوردن نام‌های خداوند مورد خطاب است. به علاوه یادآوری کمک‌های قبلی اعطا شده به فرد که معمولاً مبنای درخواست جدید قرار می‌گیرند. 2)درخواست آرزو و خواهش و در مواردی بیان هویت فرد درخواست کننده. 3) اغلب عبادات با به زبان آوردن سوگند به پایان می‌رسند. در موارد منفرد این ساختار متغیر است و کلمات خودجوش اصولاً اشکال ساختاری متفاوت به خود می‌گیرند. کلمه‌بندی هم می‌تواند دقیقاً تعیین شده باشد و از آن ‌جا که بر اساس عقاید مردمان، کارآمدی عبادت هنگامی که متقاضی(یا عابد)کلمات خود را به صورت نوشتاری به زبان آورد، افزایش می‌یابد؛ سنت عبادت از همان ابتدا به سوی ثابت بودن نوشتاری تمایل داشته است. همانند شکل و محتوا، نقطه زمانی و مکانی که عبادت در آن انجام می‌شود نیز می‌تواند از قبل تعیین شده باشد (اوبرلیس،2006 :1486). قاعدتاً، عبادات اجزای تشکیل دهنده‌ی اعمال آیینی هستند و به همین خاطر تقریباً همیشه با اعمال آیینی همراه‌اند. عبادات از لحاظ زمانی و مکانی موقعیت یافته‌اند، از یک‌سو توسط تقویم اعمال آیینی و از طرف دیگر توسط ساختار خاص آن عمل دینی. به علاوه هویت خدایی که عبادت خطاب به او انجام می‌شود. هم‌چنین درخواست انجام شده نیز می‌توانند مشخص کننده‌ی زمان و مکان عبادت باشند. خدایانی که توصیف آنها در ساعات اولیه‌ی صبح باشد، در آن ساعات عبادت می‌شوند، نیروهای تاریکی در شب احضار می‌شوند، درخواست برداشت محصول خوب در زمان کشت صورت می‌گیرد. اگر خدای به صورت یک نمایه‌ی مقدس مورد خطاب قرار گرفته باشد معمولاً این نمایه تعیین کننده‌ی مکان عبادت است ( اوبرلیس، همان :1487). جهت قرار گرفتن فرد عبادت کننده در هنگام عبادت نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. به عنوان مثال محل زندگی یا اسکان الهه‌ای که عبادت خطاب به انجام می‌شود. معمولاً عبادت همراه با بعضی ژست‌های خاص است. این ژست‌ها تکرار می‌شوند و همراه با استاندارد اجتماعی و سیاسی شکل نهایی عبادت و بیان‌ سرسپردگی را کامل می‌کند. حالت بدن در مذاهب هند و اروپایی معمولاً به صورت دست‌های کشیده، کف دست‌ها رو به بالا، به سمت آسمان، یا به سوی نمایه مقدس است. حالت ایستاده فرد در حال عبادت نیز به همین صورت است. سجده در بعضی فرهنگ‌های خاص پدیده‌ای جداگانه است. در زمان‌های قدیم اغلب، عبادت با صدای بلند انجام می‌شد. فقط با گوش دادن، یک الهه می‌توانست عبادتی را بشنود. در مسیحیت این‌گونه عبادت به جز در مواردی خاص مثل لوستراتیو، عمل تطهیر دست‌ها قبل و نشستن بعد از عبادت را کنار گذاشته شده‌اند. از آنجا که عبادت در نهایت ارتباط بین بشر با وجودهای غیربشری است، به ندرت مذهبی یافت می‌شود که در آن عبادت وجود نداشته باشد؛ فقط درجه‌ی اهمیت آن ممکن است متفاوت باشد. در اسلام عبادت یکی از ستون‌های دین است. عامل پیوند مسلمانان است. عبادت در اسلام توحیدگراترین و قانون‌مندترین اعمال دینی است. البته توصیه‌های انجام شده در قرآن برای نماز در نهایت نیازمند بعضی احکام فقهی شده است. اینکه در قرآن به 5 بار نماز خواندن در شبانه روز توصیه شده و چگونگی ایستادن، رکوع و سجده به سوی مکه مشخص شده است، اما چگونگی تطهیر(وضو)، وضعیت دست‌ها و انگشتان، در شاخه‌های مختلف اسلام با هم متفاوت‌اند (اوبرلیس، همان :1488). عبادت یک عنصر بنیادین رفتار مذهبی است. مؤمنان هر روز را با عبادت آغاز می‌کنند، با عبادتی دیگر آن را به پایان می‌برند. در هر وعده‌ی غذایی، عبادت می‌کنند و در ابتدای هر کاری نوعی عبادت انجام می‌دهند که تضمین‌کننده‌ی موفقیت آن کار باشد. هر گاه خود را در وضعیتی دشوار و ناامیدکننده ببینند به عبادت متوسل می‌شوند و به عبادت پناه می‌برند. حتی اگر خدای مورد خطاب به هر دلیلی درخواست آنها را اجابت نکند، عبادت باعث تسکین آنها می‌شود. صرف به زبان آوردن آن باعث رفع ترس و نیاز می‌شود. عبادت افسونی یا نفرین، همتای منفی به دست آوردن چیزی، التماس و زاری هنگام عبادت است. در حالی که عبادت عملی به نفع خود یا فردی دیگر است، نفرین وضعیتی ناگوار را به عنوان تهدیدی در آینده و در حقیقت فاجعه‌ای در زمان حاضر بر دیگری می‌فرستد. اغلب افراد بر این باورند که وقتی نفرین جاری شد، نتیجه مورد نظر فرد به صورت خودکار به دست می‌آید، به‌ صورتی که نفرین قابل پس گرفتن نیست. نازایی انسان، حیوانات، زمین، بدبختی، بیماری و یا مرگ پیامدهای نفرین هستند. در حقیقت، هنگام روی دادن این حوادث، مردم بر این باورند که وضعیت ناگوار بر مبنای نفرین است. به زبان آوردن و جاری کردن نفرین اغلب با حرکات بدنی مثل کوبیدن دو دست به زمین همراه است؛ البته برخی بر این باورند که نفرین حتماً نباید بر زبان جاری شود، در بعضی رفتارهای خاص مثل شکستن حرمت خدایان، فرد توسط خدایان مورد عذاب قرار نمی گیرد، بلکه این اعمال باعث برانگیخته شدن خشم خدایان می‌شوند. وقتی فردی به این صورت مورد نفرین قرار می‌گیرد خطری برای اجتماعی که عضوی از آن است به شمار می‌آید و باید از آن طرد شود (اوبرلیس،2006 :1488)(اوفارث،2006: 187). نوع خاصی از نفرین که به صورت خود نفرینی شرطی است، سوگند است، که تضمین کننده‌ی اجرای عمل مورد اشاره است در جوامع پیش-مدرن، این قوی‌ترین و مناسب‌ترین راه برای ملزم کردن فرد بود. این ویژگی حتی به روزگار معاصر نیز رسیده است که مراسم تحلیف و سوگند رؤسای جمهور کشورها از آن جمله‌اند. معمولاً سوگند خوردن در بردارنده «فرمول سوگند» یا «مراسم سوگند» است. فرمول سوگند قسمتی است که تأکیدکننده‌ی حقیقت یک گفته است. سوگند معمولاً بدین صورت است که فرد قسم می‌خورد که چیزی که می‌گوید حقیقت محض است و رویدادی ناگوار را ذکر می‌کند که در صورت نقض پیمان بر او نازل شود (اوبرلیس، همان:1489). روزه: روزه از اعمال دینی است که در بیشتر ادیان جهان به برگزاری و انجام آن سفارش شده است. هنگام روزه، فرد با وجود داشتن خوراکی برای خوردن، ازخوردن پرهیز می‌‌کنند. به بیان ساده تر، روزه عبارت است از پرهیز از چیزی، معمولاً خوراکی، برای مدت زمان معین. روزه روح انسان را در برابر خداوند متواضع می‌کند و به آن جلا می‌بخشد. با روزه فرد اشتیاق خود برای رسیدن به خدا را نشان می‌دهد و توانا خواهد بود با دیو درون خود مبارزه کند. روزه همچنین به عبادت بهتر و خالصانه‌تر شدن آن کمک می‌کند (ویلیامز،2004 :8). روزه گرفتن علاوه بر تکلیف بودن در بعضی ادیان، در میان افراد دلایل متفاوتی دارد. برخی افراد برای وزن کم‌کردن، بعضی برای خوش اندام به نظر رسیدن و... این کار را انجام می‌دهند. بعضی افراد هم هنگامی که به مشکلی بزرگ برخورده‌اند یا کاری بزرگ پیش رو دارند برای بهتر فکر کردن و جلب حمایت خداوند روزه می‌گیرند. روزه به سلامت جسمی کمک زیادی می‌کند. روزه، توان بدن را که به خاطر غذاهای گوناگون و داروهایی که به هر دلیلی مصرف می‌کنیم، از دست رفته؛ بازیابی می‌کند. بدن انسان طوری طراحی شده تا خود را درمان کند و این خوددرمانی به کمک روزه قابل انجام است. روزه اثر سم زدایی بالایی دارد. با روزه گرفتن، بدن مواد سمی که از طریق غذاهای امروزی به آن وارد شده‌اند را دفع می‌کند. سم‌ها از راه‌های متفاوتی وارد بدن می‌شوند، از مواد افزودنی به غذاها، از رنگ افزودنی به خوراکی‌ها و... . میوه و سبزیجات پر از حشره‌کش، قارچ‌کش و غیره هستند که وارد بدن می‌شوند و با گذر زمان تبدیل به بیماری می‌شوند. امروزه مردم عمر طولانی‌تری دارند، اما به نظر می‌رسد نسبت به زمان‌های گذشته بسیار بیمارترند. پزشکان بر این باورند که کمتر از 24 ساعت بعد از شروع روزه، سم‌ها آغاز به بیرون رفتن از بدن می‌کنند. آن‌ها بارزترین نشانه این سم زدایی را پوششی که هنگام روزه بر زبان مشاهده می‌شود و مزه‌ی تلخی که در دهان قابل درک است، می‌دانند. روزه گرفتن به بدن این فرصت را می‌دهد که از پرداختن به مواد جدید ورودی فارغ شود و به مبارزه با سموم و بیماری‌ها بپردازد. بسیاری پزشکان روزه را عمل بدون جراحی می‌دانند (ویلیامز،همان :15). اغلب افراد برای درمان بیماری‌های خود به خوردن داروهای گوناگون روی می‌آورند. زیاده‌روی در خوردن هر نوع دارویی، اغلب اثر وارونه‌ای دارد و منجر به تشکیل سموم در بدن و بالطبع بیماری‌های دیگر می‌شود. برخی افراد هنگامی که دچار مشکلی در زندگی خود می‌شوند و به دنبال راه حلی سریع و قاطع هستند، یکی از بهترین راه‌ها برای به دست آوردن راه حل مشکل خود را روزه گرفتن می‌دانند. آن‌ها می‌گویند با روزه گرفتن، روح، ذهن و بدن در شرایط خاصی قرار می‌گیرد و حضور خداوند را پررنگ‌تر احساس می‌کنند ( ویلیامز، همان : 23). فواید روزه گرفتن فقط به بهبود وضعیت جسمانی محدود نمی‌شوند. از نظر ذهنی و روحی نیز روزه گرفتن فواید بیشماری دارد. روزه گرفتن افکار نادرست را از اذهان پاک می‌کند و باعث جلا و خشوع روح می‌شود. با روزه گرفتن فرد اذعان می‌دارد که خدا از غذا یا هر چیز دیگری مهم‌تر و حیاتی‌تراست. این‌گونه، فرد دست رد به سینه‌ی نیازهای خود می‌زند و خواسته خداوند را بر خواسته خود مقدم می‌دارد. در روزه، به جای اینکه مثل همیشه به دنبال تحت تأثیر قرار دادن دیگران باشیم، به تلاش برای نزدیک شدن به خداوند و تأثیر گرفتن از او می‌پردازیم. (گریم،2006 :181). زیارت: زیارت پدیده‌ای است که در تمام ادیان و مذاهب بزرگ جهان دیده می‌شود. جهان هر روز به سمت مدرنیزه شدن و سکولار شدن بیش از پیش در حرکت است، اما پدیده‌ی زیارت با تغییر شکلی که به منظور در خود جای دادن پیشرفت‌های اقتصادی، اجتماعی و فن‌آوری است؛ روز به روز در حال افزایش است. بیشتر بزرگترین گردهمایی‌های جهان مربوط به زیارت در ادیان مختلف هستند که از آن نمونه می‌توان حج اسلامی را نام برد. در این زیارت نزدیک به 2 میلیون نفر از مسلمانان جهان از فرقه‌های مختلف دینی به زیارت خانه‌ی خدا در مکه می‌روند. برای زیارت تعاریف گوناگونی ارائه شده است که هر یک به گونه‌ای جنبه‌ای از زیارت را مورد تأکید قرار داده‌اند. کولمن می نویسد: «فرد می‌تواند بگوید که زیارت در بردارنده‌ی ترک محل زندگی خود برای رفتن به مکانی دور و مقدس، انجام بعضی اعمال دینی و برگشتن است، که اغلب با تجربه روحانی تأثیرگذاری همراه است» (کولمن،2006 :386). تعریف کاملی از زیارت وجود ندارد. مثلاً تعریف فوق در دو قسمت قابل ایراد است. آیا لزومی دارد که زیارت به مکانی دور دست باشد، چند روزه باشد، تقدس مکان را بر چه مبنایی تعریف می‌کنند؟ جیل دوبیش، انسان‌شناس، بر این باور است که زیارت به عوامل زیر بستگی دارد: 1-ارتباط ایجاد شده بین یک سنت مذهبی خاص مربوط به حوادثی خاص و یا شخصیت‌های مقدس با حوزه‌ی فضایی خاص. 2-این مفهوم که دنیای مادی می‌تواند دنیای روحانی نامرئی را در چنین مکان‌هایی ظاهر سازد (دوبیش ،1995،ص 38). عناصر تشکیل دهنده‌ی زیارت: کولمن سه عنصر را تشکیل دهنده‌ی زیارت می‌داند که عبارت‌اند از: «مکان، حرکت (جابه‌جایی) و انگیزه» (کولمن، 2006 :387). مکان: «در بطن هر زیارتی مکانی مقدس، مثل یک مقبره، قسمتی از طبیعت مثل رودخانه و حتی گاهی شهری بزرگ قرار دارد که نه تنها زائران بلکه افراد علاقمند به موضوعات تاریخی، خداشناسی، اسطوره شناسی و غیره را به آن‌جا می‌کشاند. مشخص شدن مکانی به عنوان زیارتگاه نزد پیروان یک عقیده، از ارتباط آن مکان با خاستگاه ‌و بنیان‌گذاران آن عقیده ناشی می‌شود» (کولمن،2006 :387). نزد یهودیان و مسیحیان سرزمین مقدس، سرزمین‌های مورد اشاره در کتب مقدس عهد قدیم و جدید است، سرزمینی که موسی و عیسای پیامبر بر آن قدم نهاده، در آن زندگی کرده و به سوی دیار باقی شتافته‌اند. در نظر مسلمانان مکه نه تنها مبدأ جهان، بلکه محل تولد، زندگی و بسیاری از فعالیت‌های دیگر حضرت محمد(ص) بوده است. سرزمین‌های مقدس در نزد بودائیان سرزمین‌هایی هستند که به نوعی با حوادث کلیدی زندگی بودا در ارتباط بوده‌اند. اغلب افرادی که دنباله‌رو عقیده‌ای هستند، بر این باورند که شخصیت های مقدس، پلی رابط بین مردم و خدایان و بین این جهان و جهان دیگراند. بر مبنای همین عقیده، بیشتر آن‌ها بر این باورند «که آن‌ها نیز می‌توانند با اسکان و ماندن در مکان‌های مرتبط با این شخصیت‌ها به وجود قدسی نزدیک‌تر شوند» (کولمن،همان :387). مکان‌های مقدس معمولاً موضوع رقابت‌های فیزیکی و ایدئولوژیکی بین پیروان مذاهب مختلف و حتی یک مذهب‌اند. نمونه این مکان‌ها شهر آیودادر هندوستان است که به باور هندوان محل تولد راما خدای هندویی دانسته می‌شود. این شهر از نظر مسلمانان نیز مقدس است. مسجدی که در این شهر ساخته شده، تا به حال صحنه‌ی چندین درگیری بین مسلمانان و هندوها بوده است. نمونه دیگر شهر اورشلیم، بیت المقدس، است که نزد یهودیان، مسیحیان و مسلمانان مقدس و موضوع رقابت است. حتی کلیسای موجود در این شهر، جایگاه گروه‌های رقیب مسیحی است که هر کدام بعضی بخش‌های کلیسا را کنترل و از آن‌ها نگهداری می‌کنند. البته زیارت تنها زمان سپری شده در مکان مقدس نیست. یعنی اینکه زائران مدت زیادی را صرف سفر به سوی و برگشت از مکان مقدس می‌کنند و شاید نسبت به زمان رفت‌و‌برگشت، زمان کوتاه‌تری را در مکان مقدس سپری کنند. در این صورت خود مسیر رفت‌و‌برگشت نیز قسمتی از تجربه‌ی زیارتی به حساب می‌آید. گاهی، زیارت مستلزم گذر از مرزهای فیزیکی، فرهنگی و حتی دینی است. درآفریقا مواردی از سفر مقدس یافت شده است که در آنها زائران نقطه‌ی پایانی سفری ندارند و شاید چندین نسل است که این‌گونه است، با این وجود خود را زائر خانه‌ی خدا می‌دانند. نمونه دیگر بعضی راهبان سلتی هستند که تقریباً تمام زندگی خود را بدون مقصد نهایی در حرکت و جابه‌جایی هستند (کولمن،همان :387). جابه جایی و حرکت: در زمان‌های گذشته جابه‌جایی به سمت مکان‌های مقدس و برگشتن از آن‌ها پیاده انجام می‌شد. امروزه اما، با پیشرفت فن‌آوری‌های حمل و نقل، جابه‌جایی و رفتن به مکان‌های مقدس نیز تحت تأثیر قرار گرفته و دگرگون شده است. برای زیارت از انواع وسایل حمل و نقل استفاده می‌شود. جابه‌جایی هنگام زیارت نه تنها به زمان مرتبط است، بلکه چگونگی تجربه زمان، هنگام زیارت نیز از اهمیت برخوردار است. جابه‌جایی به سمت و از سوی یک مکان مقدس به محل زندگی، یکی از جنبه‌های جابه‌جایی در زیارت است. مورد دیگری که از اهمیت بالایی برخوردار است، جابه‌جایی در خود مکان مقدس است. یکی از خصوصیات مشترک زیارت در همه ادیان طواف است. با رسیدن به مقصد، نحوه جابه‌جایی عوض می‌شود و جابه‌جایی خطی به سوی یک مکان، جای خود را به چرخیدن دور یک شئ یا یک مکان می‌دهد. این چرخیدن شکلی ثابت و قراردادی دارد و حتی شمار عددی چرخش نیز قراردادی است و در متون مذهبی مربوط به هر باوری از قبل تعیین شده است. البته نباید فراموش کرد که این چرخش‌ها و حرکات در مذاهب مختلف و حتی گاهی در یک مذهب، دارای تفاسیر و معانی متفاوتی است (کولمن، همان :387). انگیزه: انگیزه‌های متفاوتی برای زیارت وجود دارند: زیارت می‌تواند به خاطر مسائل عقیدتی و روحانی باشد؛ یا به خاطر چیزهایی کاملاً این‌جهانی مثل به دست آوردن موقعیتی شغلی یا حتی به دست آوردن فردی برای ازدواج باشد. اغلب مردم در زیارت‌های خود به دنبال شفاهای جسمانی هستند، که در ادبیات اکثر مذاهب داستان‌هایی از شفا یافتن افراد بیمار، معلول و... در مکان‌های زیارتی به وفور یافت می‌شوند. انگیزه‌ی دیگر زائران می‌تواند جدا شدن از روزمرگی‌های زندگی هر روزه و از سر گذراندن تجربه‌ها و حالت‌های روحانی است. زائر به دنبال برگشتن از محل زیارت و برگشتن به زندگی عادی خود، صورتی از تغییر را تجربه می‌کند. دیدگاه اعضای جامعه در مورد افراد زائر می‌تواند تغییر کند و اغلب آنها را با عناوین خاص خطاب می‌کنند. دیدگاه این افراد مورد خودشان نیز پس ازتجربه‌ی زیارت، ممکن است دستخوش تغییر شود. گاهی انگیزه‌ی افراد برای زیارت می‌تواند مربوط به تقوای مذهبی باشد. گاهی افراد برای بالا بردن جایگاه اجتماعی، سطح تقوا و خلوص ایمان خود به زیارت می‌روند: برای بعضی دیگر هم زیارت راهی برای توبه و برگشتن به مسیر زندگی مذهبی است، شاید هم زیارت راهی برای تجربه دشواری‌های مربوط به رفتن، ماندن در و برگشتن از محل زیارت به خاطر مرتکب شدن گناهان و در واقع تزکیه‌ی نفس باشد (هاسور، 2006 : 1456-1452). پوشش پوشش زائران معمولاً سه نیاز آنها را برآورده می‌کند. «آن‌ها را ازسختی‌های جاده محافظت می‌کند، آن‌ها را به عنوان زائر باز می‌شناساند و اغلب به عنوان زائر مکانی خاص؛ فرد زائر را به جامعه زوار متصل می‌کند و او را، در تطابق یا در تقابل با هنجارهای اجتماعی رایج قرار می‌دهد». رنگ پوشش هنگام زیارت نیز از اهمیت خاصی برخوردار است و معمولاً معنای نمادین دارد. در اغلب مذاهب پوشش زائران به رنگ سفید است که نشان‌دهنده‌‌‌‌‌‌‌ی خلوص یا ناب بودن تجربه‌ی زیارت است. پوشش زائران بعد از زیارت و برگشتن به محل زندگی خود متفاوت می‌شود. بعضی لباس زیارت خود را بر اساس و یا انجام اعمال آیینی می‌دانند. بعضی به والدین هدیه می‌دهند، بعضی دیگر مثل مسلمانان از آن به عنوان پوشش بعد از مرگ استفاده می‌کنند. بعضی دیگر آن را به عنوان یادگار لحظات روحانی تجربه شده در هنگام زیارت نگهداری و معمولاً مثل گنجینه‌ای گرانب‌ها با آن رفتار می‌کنند (دیویدسون وگیتلیز، همان :114 ). فعالیت های زیارت: فعالیت‌های مربوط به زیارت به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته‌ی اول فعالیت‌هایی هستند که در ارتباط با سفر به و برگشتن از مقصد زیارتی هستند، دسته‌ی دوم فعالیت‌هایی هستند که فرد در محل زیارت انجام می‌دهد. در بعضی مذاهب فرد با قصد زیارت، زائر محسوب می‌شود و هر عملی که به منظور آماده شدن برای زیارت انجام می‌دهد مثل پوشیدن لباس و غیره بخشی از زیارت به‌شمار می‌آید. یکی از کارهایی که زائر هنگام ورود به محل زیارت در بیشتر مذاهب انجام می‌دهد، پاکیزه سازی است. این کار معمولاً به صورت استحمام یا شستن بخش یا بخش‌هایی از بدن است. در محل زیارت، زائران یا سکوت اختیار می‌کنند یا به خواندن متون مذهبی لازم می‌پردازند. فعالیت‌ها درمحل زیارت بدین صورت توصیف شده‌اند: اعلام حضور، نیایش، اهدای هدایا، درخواست یا اجازه خروج خواستن. در اغلب مذاهب مهم‌ترین قسمت زیارت، نیایش در مقدس‌ترین جایگاه محل زیارت است. یکی دیگر از فعالیت‌های مهم هنگام زیارت، تقاضای درخواست خود به صورت درخواست عاجزانه است که در هر یک از مذاهب به صورتی متفاوت است. یهودیان درخواست خود را بر کاغذی نوشته و در درزهای بین سنگ‌های دیوارهای مکان‌های مقدس می‌کنند. بعد از اتمام مراحل مختلف زیارت، اغلب زائران سعی می‌کنند چیزهای مرتبط با مکان مقدس را با خود ببرند که این می‌تواند ظرف آبی، ازچشمه‌ها و رودخانه‌های مقدس، یا تکه‌ای از دیوار یا سنگ باشد. حتی در بعضی موارد خاک یا گرد و غبار خود زیارتگاه یا اطراف آن را برمی‌دارند. بعضی چیزهای برداشته شده را با خود به خانه می‌برند، بعضی خاک و گرد و غبار را آب مخلوط می‌کنند؛ به بدن خود می‌مالند و یا می‌خوردند (دیویدسن و گیتلیتز،2002 : 7-5). تعریف طواف در دایرة‌المعارف زیارت بدین صورت آمده است: «راه رفتن دور یک جسم یا مکان مقدس» (دیویدسن و گیتلیتز، همان :113). طواف معمولاً کلیدی‌ترین و اصلی‌ترین بخش هر زیارتی را تشکیل می‌دهد. چیز یا محلی که زائران دور آن طواف می‌کنند می‌تواند چیزی مثل مجسمه، ظرف حاوی خاکستر مرده‌ی قدیسان، یک ساختمان یا قبر باشد. بعضی زیارت‌ها می‌توانند طولانی‌تر باشند و چندین مکان مقدس را دربرگیرند. گاهی حتی کوه یا جزیره نیز می‌توانند مورد طواف قرار گیرند مثل بعضی زیارتگاه‌ها در ژاپن و هند. آماده شدن: فعالیت‌های آماده شدن برای زیارت بسیار متفاوت‌اند و به دسته‌هایی چون فعالیت‌های فردی، خانوادگی، اجتماعی و روحانی تقسیم می‌شوند. فعالیت‌های فردی اغلب مربوط به جنبه‌های جسمانی زیارت می‌شوند. آن‌هایی که قرار است زیارت را به صورت پیاده انجام دهند و یا زیارتشان مستلزم کوهنوردی و تپه‌نوردی است مدتی را صرف فراگیری اصول مربوط به این فعالیت‌ها می‌کنند. بعضی از افراد شاغل‌اند و باید با اجازه کارفرمای خود به زیارت بروند. امروزه ورود به کشورهای دیگر محل زیارت نیازمند دریافت روادید است. یافتن اطلاعات مربوط به سفر، محل زیارت و اعمال دینی که باید در محل زیارت انجام دهند، از دیگر فعالیت‌هایی هستند که قبل از شروع زیارت بایستی انجام شوند. پرداختن به امور خانوادگی و فراهم آوردن مایحتاج خانواده در زمان غیبت، پرداخت بدهی‌های مذهبی، طلب بخشش از دوستان، آشنایان و خانواده و وصیت کردن نیز از کارهایی است که زائران قبل از شروع سفر زیارتی خود انجام می‌دهند. زائران از لحاظ شکل ظاهری نیز باید آماده شوند و تغییراتی در خود ایجاد کنند تا آن‌ها را از دیگران متمایز کند. اصلاح سر و صورت از کارهایی است که در اکثر مذاهب از گذشته های بسیار دور انجام شده و می‌شوند. آماده‌سازی روحی نیز از اهمیت خاص خود برخوردار است. در مذاهب گوناگون فعالیت‌های متفاوتی بدین منظور انجام می‌شوند. خود‌داری از ارتباط جنسی، روزه‌داری، خواندن متون مذهبی خاص از این جمله‌اند (دیویدسن و گیتلیتز،همان : 8-7). فعالیت‌های ممنوع: بعضی از فعالیت‌ها هنگام زیارت ممنوع‌اند. این ممنوعیت‌ها گاهی از سوی مذهب و گاهی به خاطر سنت اعمال می‌شوند. با کفش وارد شدن به محل‌های زیارتی در اکثر مذاهب جهان ممنوع است. همچنین حضور زنان در ایام حیض در بسیاری مکان‌‌های زیارتی ممنوع است. دعوا کردن، کشتن حیوانات، خوردن گوشت، فعالیت‌های جنسی، پوشیدن جواهرات، عطر زدن، ناخن گرفتن از دیگر فعالیت‌های ممنوع در زمان زیارت‌اند ‌(دیویدسن و گیتلیتز، همان :9). یادگارهای زیارت: معمولاً زائران اشیایی را که دارای ارتباط ملموسی با زیارت باشند به عنوان یادگار با خود به خانه می‌برند. این کار معمولاً به خاطر آوردن نیروی مقدس به محیط زندگی انجام می‌شود. این اشیا می‌توانند لباس، آب، خاک، تکه های ساختمانی و... باشند. موارد دیگر اشیایی هستند که فرد خریداری کرده و آن‌ها را با خود به محل زیارت می‌برد و به اصطلاح آن‌ها را تقدیس می‌کند. اعطای هدیه به مکان های مقدس، رسمی جهانی است و در اکثر مذاهب جهان به آن عمل می‌شود. ماهیت هدایا و آداب و رسوم اعطای آن‌ها بسیار متفاوت‌اند. دلایل هدیه دادن معمولاً بدین صورت‌اند: «برای کمک به هزینه‌های جاری و نگهداری محل مقدس، برای نشان دادن احترام و تعلق خاطر، برای حفظ موقعیت مطلوب فردی یا گروهی، برای پشتیبانی از درخواستی خاص، برای سپاسگزاری از الطاف شامل شده و برای افزایش احساس ارزشمند بودن فردی» (دیویدسون وگیتلیز، همان :450 ). دلیل هدیه بردن به مکان‌های مقدس این باید باشد که این کاری دو سویه است، فرد چیزی را برای مکان مقدس می‌برد، بدین منظور که خواسته مورد نظر وی برآورده شود. دیگر دلیل مهم این کار تأثیری است که هدیه بردن بر فرد زیارت‌کننده به جای می‌‌گذارد. افراد اغلب بر این باورند که هر چه بیشتر هدیه دهند، قربانی کنند؛ بهتر جدی بودن و خالصانه بودن نیّات خود را نشان می‌دهند و از لحاظ ذهنی و روحانی برای زیارت آماده‌تر می‌شوند (دیویدسون وگیتلیز، همان :451 ). بر این مبنا، در زیارت، زمانی که صرف آمدن، زیارت کردن و مراجعت از محل زیارت می‌شود و سختی‌های تحمل شده در مراحل فوق، هدایایی هستند که فرد زیارت‌کننده برای برآورده شدن خواسته‌های دینی و مذهبی خود اعطا می‌کند (دیویدسون وگیتلیز، همان : 452). نتایج زیارت : نتایج زیارت از دیدگاه‌های متفاوتی چون دیدگاه فردی و اجتماعی قابل بررسی است. معمولاً نتایج فردی زیارت همان‌هایی هستند که فرد به خاطر آن‌ها به زیارت رفته است. برای بعضی زائران، تجربه زیارت، ارزش مذهبی آن‌ها را بالا می‌برد و به دست‌آوردهایی برای آن‌ها به ارمغان می‌آورد که زندگی پس ازمرگش را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ باز-زایش مطلوب، جدایی روح، دستیابی به جاودانگی و غیره. برای آن‌هایی که زیارت را به منظور درخواست کمک برای بهبود وضعیت زمان حال انجام داده‌اند، نتیجه به صورت سلامت بهتر، ثروت و... قابل تصور است. از دیگر نتایج زیارت می‌توان تقویت هویت مذهبی، نژادی و فرهنگی را ذکر کرد. ارتقاء جایگاه از ملموس‌ترین نتایج زیارت است. افرادی که بعد از زیارت به محل زندگی خود برمی‌گردند، هم به خاطر تجربه‌ی روحانی‌ای که پشت سر گذاشته‌اند و دیگر این ‌که یک تکلیف مذهبی را انجام داده‌اند، «شاید لایق افتخارات و مزایای خاصی شوند» (دیویدسون وگیتلیز، همان :462 ). معمولاً این تغییر جایگاه اجتماعی با تغییر نام نشان داده می‌شود. در چنین مواقعی معمولاً لقبی به نام افزوده می‌شود. مثلاً مسلمانانی که از سفر حج و زیارت خانه خدا بازگشته‌اند لقب حاجی(برای آقایان) و حاجیه (برای بانوان) به نام آن‌ها افزوده می‌شود. زکات هر جامعه‌ای برای بقای خود نیازمند منابع مالی است. بخشش به دیگران یکی دیگر از کارهایی است که در بیشتر ادیان و و مذاهب جهان به انجام آن سفارش شده است. در هر جامعه‌ای بیشتر اوقات سه گروه از مردم وجود دارند دسته اول آن‌هایی هستند که دارای ثروت‌اند که این دارایی می‌تواند به صورت نقدی و پولی باشد یا به صورت متعلقات و اموال منقول و غیر منقول باشد. دسته دوم آن‌هایی هستند که ثروت و دارایی چندانی ندارند و نیازمند دست یاری و کمک هستند. دسته دیگر آن‌هایی هستند که بین دو گروه فوق قرار می‌گیرند افراد این گروه مالک متوسطی از دارایی هستند. به طور کلی دو نوع بخشش و دهش وجود دارد. بخشش جسمی و جنسی و بخشش روحانی. بخشش جسمی و جنسی دربردارنده دهش پول، خوراک، لباس، نذری دادن، مهمانی دادن، پناه دادن بی‌پناهان و........ . بخشش روحانی ارایه مشورت، آرامش، بخشش تقصیرات، دعا کردن و... هستند. بخشش به معنای این است که فرد به خاطر نوع‌دوستی، ترحم و مهم‌تر از همه برای رضایت خداوند، از آن‌چه خود دارد در اختیار نیازمندان و فقیران قرار دهد. هر آن‌چه برای زنده ماندن و ادامه‌ی زندگی لازم باشد می‌تواند مورد بخشش قرار گیرد. سعدی شاعر نامدار ایرانی در شعر معروفش، به خوبی نشان می‌دهد اعضای یک جامعه چه رفتاری در قبال هم داشته باشند. وی تا آنجا پیش می‌رود که می‌گوید اگر فرد نسبت به شرایط زندگی دیگران بی‌تفاوت باشد، شایسته‌ی عنوان آدمی نیست.. فصل سوم معرفی ادیان و بررسی اعمال آیینی در این ادیان 3-معرفی ادیان و بررسی اعمال دینی در این ادیان دین زرتشتی: تاریخ نگاران درباره‌ی زمان شکل‌گیری اولیه‌ی دین زرتشتی مطمئن نیستند. اما بر این باوراند که این دین از یهودیت کهن‌تر است. در صورت درست بودن این نظریه دین زرتشتی اولین دین یکتا‌پرست جهان به شمار می‌آید (جونز و اونیل.2006: 443). بنیان‌گذار این دین، زرتشت پیامبر است. در نظر زرتشت اهورامزدا تنها خالق یگانه و خاستگاه حقیقت است. زرتشتیان، جهان را صحنه‌ی نبرد بین دو نیروی خیر(سپند مینو) و شر(انگره مینو) می‌دانند. در نبرد بین این دو نیرو انسان‌ها برای گزینش آزادند. نام دیگر این دین مزدیسنا یعنی ستایش‌گر خرد است. زرتشتیان در فارسی نوین(نو) به‌دین خوانده می‌شود که به معنای"دین خوب" یا "قانون خوب"است. ریشه‌ی این دین در ایران باستان است و از اینجا به دیگر جاهای دنیا رفته است. امروزه زرتشتیان از لحاظ مکانی به گروه‌های متفاوتی تقسیم می‌شوند که مهم‌ترین آن‌ها زرتشتیان هندوستان که پارسیان خوانده می‌شوند و دیگر زرتشتیان ایران که در یزد، تهران، شیراز و کرمان زندگی می‌کنند، هستند (هارتز.2009 :10). تاریخ: تاریخ زمان زندگی زرتشت را دانشمندان به گونه‌های مختلف تعیین کرده‌اند. برخی زمان ده هزار سال قبل از میلاد، برخی دیگر با توجه به نوشته‌های تاریخ‌نگاران یونانی و رومی و سنت زرتشتی زمان وی را هفت هزار سال قبل از میلاد می‌دانند و منابع باستان‌شناسی این تاریخ را دو هزار سال قبل از میلاد می‌دانند. تاریخ‌نگاران معاصر بر مبنای زبان مورد استفاده در گاتها (سروده‌های زرتشت)، زمان وی را بین هزار‌و‌پانصد تا هزار سال قبل از میلاد می‌دانند. آن‌ها با مقایسه‌ی گاتها با ریگ‌ودا کتاب مقدس هندوها، همانندی‌هایی بین این دو پیدا کرده‌اند و بر تاریخی نزدیک به هزار‌و‌دویست سال پیش از میلاد تأکید می‌کنند. در گاتها هم به برخی رسوم اجتماعی اشاره شده که در آن زمان (حدود هزار و دویست سال پیش از میلاد) متدوال بوده‌اند (شروو.2006 :2-51)( جونز و اونیل.2006: 445) (منوچهرپور.1377 :23). زندگی زرتشت: زرتشت پیامبر، هر جا که به دنیا آمده باشد (برخی شمال غرب ایران و برخی شمال شرق ایران را محل تولد وی می‌دانند) (هارتز.2009 :25)؛ از کودکی خردمند و متفاوت بود. او تصمیم گرفت زندگی‌اش را به دین اختصاص دهد. به هر روی وی مروج دینی شد که تکیه‌اش فقط بر اعمال آیینی نبود بلکه به تفکر و اندیشه نیز اهمیت می‌داد. زرتشت بعد از این‌که در محل زندگی خود پیروانی پیدا نکرد، سرزمین خود را ترک گفت و به سرزمین شاه گشتاسب رفت. وی و همسرش سخنان زرتشت پیامبر را شنیدند و به او گرویدند. دین زرتشت را دین رسمی قلمرو خود کردند و دختر خود را به زنی به زرتشت دادند. زرتشت در جنگ با تورانیان کشته شد ( هارتز، همان:35-28). دین زرتشت درسرزمین پارس: در زمان سلسله‌ی ساسانی دین زرتشتی در سراسر پادشاهی پارس دین رسمی شد. در اواخر دوره‌ی ساسانی تا مرز چین هم پیش رفت. با فتح ایران به دست مسلمانان رفته‌رفته از نفوذ دین زرتشتی کاسته شد. بعد‌ها عده‌ی زیادی از زرتشتیان به هند فرار کردند و به دو شرط به آنها پناه داده شد: نخست این‌که به دنبال تغییر دین مردم آن سرزمین نباشند و دیگر اینکه فقط با هم‌کیشان خود زناشویی کنند. البته برخی نیز با وجود مشکلات بسیار در سرزمین خود ماندند و دین خود را نگاه داشتند (همان:53-50). باورهای بنیادین: خدای بزرگ در دین زرتشتی، اهورامزدا نامیده می‌شود. درکنار اهورامزدا شش امشاسپند (نامیرایان مقدس) قرار دارند. این امشاسپندان در حقیقت جلوه‌های گوناگون اهورا مزدایند. نخستین آنها وهومنه (بهمن) است که نشان‌دهنده‌ی اندیشه و هدف خوب است. دومین آن‌ها اشه‌وهیشته (اردیبهشت) است که نشان‌دهنده‌ی راستی و درست‌کاری است. سومین آن‌ها اسپنتا‌ آرمئیتی است که نشان‌دهنده‌ی مهربانی، عشق و صلح است. چهارمین آن‌ها خشثره وئیریا (شهریور) است که نشان‌دهنده‌ی فرمان‌روایی و قدرت نیک است. پنجمین آن‌ها هوورتات (خرداد) است که نشان‌دهنده‌ی سلامتی و کمال است و ششمین آن‌ها امرتات (مرداد) نشان‌دهنده ی زندگی دراز و جاودانگی است (شهزادی،1371: 59-56). زرتشتیان بر این باورند که جهان از سه مرحله گذر خواهد کرد. نخستین مرحله‌ آفرینش است. دومین مرحله اکنون است که خیر و شر با هم درآمیخته‌اند و اندیشه و کردار نیک مردمان، جهان را به سوی وضعیت آرمانی می‌برند. در سومین و آخرین مرحله خیر و شر از هم جدا می‌شوند، شر شکست می‌خورد و همه چیز نیک و ناب خواهد شد. در پایان هم، نجات‌بخشی از نسل زرتشت از دختر باکره‌ای متولد می‌شود، رستاخیز می‌شود و داوری نهایی انجام می‌شود. پیروان این دین برای کمک کردن به هدایت جهان به سوی وضعیت آرمانی به دنباله‌روی از سه اصل گفتار، کردار و پندار نیک می‌پردازند. در دین زرتشتی، فرد دارای حق گزینش است. در این دین فرد به خاطر اندیشه‌اش و این‌که می‌تواند تفاوت بین خیر و شر را تشخیص دهد، دنباله‌روی خیر خواهد بود (شهزادی،همان: 90-85). کتاب دین زرتشت، اوستا است. بیشتر پژوهش‌گران دین زرتشتی بر این باورند که اوستای دوره ساسانی دارای بیست و یک نسک بوده است. بسیاری از این نسک‌ها در طول زمان از دست رفته‌اند کتاب اوستا در ابتدا به صورت شفاهی حفظ شده بود و سینه به سینه منتقل می‌شد، اما در زمان بلاش یکم اشکانی مقداری از آن جمع‌آوری شد. شاپور اول ساسانی کار بلاش را کامل کرد و اوستا را جمع‌آوری کرد. در اوستا بخشی به نام یسنا وجود دارد که به معنای ستایش است. این بخش خود دارای 72 هات است. دریسنا بخشی وجود دارد که گاتها نامیده می‌شود و دارای 17 بخش است. گاتها بنیادی‌ترین بخش اوستاست و گفته می‌شود سروده‌ها و سخنان خود زرتشت است. از دیگر بخش‌های اوستا می‌توان وندیداد را نام برد که دربردارنده‌ی قوانین فقهی و هم‌چنین بسیاری اساطیر زرتشتی است. خرده اوستا نیز دربرگیرنده‌ی شماری دعاهای آیینی است که در ستایش اهورامزدا یا امشاسپندان سروده شده‌اند. ویسپرد نیز دربردارنده‌ی شماری ستایش‌هاست (شهزادی،1371: 64-60). از مهم‌ترین نمادهای دین زرتشتی آتش است. نظر به اهمیت بالایی که آتش در این دین دارد، پیروان آن به‌خطا آتش‌پرست نامیده می‌شدند. آن‌ها آتش را نماد نیروی آفرینش اهورامزدا می‌دانند، آتش همچنین نماد راستی، درست‌کاری و عنصری است که تطهیر می‌کند و نباید آن را آلوده کرد. آتش مهم‌ترین عنصر در عبادت دین زرتشتی است. رنگ سفید به باور زرتشتیان نشان‌دهنده‌ی پاکیزگی است و به همین خاطر نزد آنها مقدس است. زرتشتیان کمربندی سفید و 72 نخی بافته شده از پشم گوسفند می‌پوشند که به شکل نمادین آن‌ها را به دین و اجتماعشان پیوند می‌دهد. برخی زرتشتیان همچنین زیر پیراهن سفیدی به نام کودره می‌پوشند که برای آن‌ها نمادی برای یادآوری نیازشان به پاکیزگی در زندگی‌شان است. این زیرپوش در جلو جیب کوچکی دارد که به پوشنده آن یادآوری می‌کند که هر روز آن را با گفتار، پندار و کردارنیک پر کند (اورنگ،1334 :3-312). مهم‌ترین نماد دین زرتشتی فروهر است که فروهر نیز خوانده می‌شود. در این نماد پرنده‌ای با بال‌های گشوده که انسانی بر بالای آن نشسته به تصویر کشیده شده است. برای هر یک از قسمت‌های این نماد تفسیرهای مختلفی وجود دارد (هارتز.2009 :20-10). عبادت در دین زرتشت: در فرهنگ زرتشتیان جشن به معنای ستایش و نیایش خداوند است. نمـاز رسمی‌ترین راه ارتباط فرد با اهورامزدا و یکی از راه‌های سپاس‌گزاری از بخشش‌های بی‌کران خداوندی است که در آئین زرتـشتـی عاشقانـه همواره مورد توجه بوده و هر زرتشتـی در اوج پاکی اندیشه روزانـه پنـج بار به نیایش اهورا مزدا می‌پردازد و ضمن سپـاس و ستـایش اهورا مزدا بر آفریده‌های نیک خداوندی نیز درود می‌فرستد و ضمن قدرشناسی خود را به خدا نزدیک‌تر می‌گرداند تا از بخشش نیک‌اندیشی برخوردار گردد و بر نیکی‌های جهان هستی بیفزاید. براساس اوستا، ورود رسمی به جامعه زرتشتی با مسئولیت کامل برای زندگی اخلاقی و مذهبی فرد، باید در سن پانزده سالگی صورت گیرد (که در ایران باستان سن بلوغ محسوب می‌شد) (بویس،1989 :236). در ابتدای پا گرفتن دین زرتشتی، دو نوع عبادت انجام می‌شد، یکی خواندن نمازهای روزانه در حضور آتش یا خورشید و دیگری پیوستن به صعودهای فصلی به کوهستان‌ها که قربانی در آنجا تقدیم موجودات مقدس می‌شد (همان :242). گاهی نماز و دعا برای غلبه بر بیماری و بدبختی انجام می‌شوند. بویس (1989: 259) می‌نویسد: «اغلب آن‌ها دعاهای خاصی برای غلبه بر بیماری و بدبختی می‌خواستند و در حالی که دعاها خوانده می‌شوند، موبد و فرد مریض، با کشتی به هم پیوند می‌شوند. یکی از متونی که زیاد خوانده می‌شود بهرام یشت است [دعایی ] آن‌قدر قوی که در مقابل هر گونه بدی مفید باشد» (بویس،همان :242) و (شروو.2006 :65). نماز و نیایش در آیین زرتشتی به سه طریق خوانده می‌شود : خوانـدن با صدای بلنـد خواندن به صورت زمزمه یا واج خواندن با منشن یا اندیشه بدون اینکه زمزمه‌ای شنیده شود ستایش‌هایی که به زبان اوستا است باید با آواز بلند و قسمت‌های پازند را باید به زمزمه خواند. ستایش با منشن فقط به هنگام نام بردن در تندرستی یا مواقع دیگری که خواندن نیایش واجب نیست صورت می‌گیرد. نمازها و نیایـش‌ها را می‌توان به صورت ایستاده و یا نشسته خواند، اما توصیه شده خواندن سروش باج و کشتی به صورت ایستاده انجام شود(اورنگ،1334 :316). هرگاه یک زرتشتی عبادت می‌کند، کشتی (کمربند مقدس72 تکه) خود را باز کرده و دوباره می‌بندد. آن‌ها این کار را اصلی‌ترین کار عبادت می‌دانند. کلمات و عباراتی که به زبان می‌آورند، خطاب به اوهرمزد است و نفرین اهریمن ( بویس، همان: 236). عبادت اصلی هر گاه تقریباً 5 دقیقه یا بیشتر زمان می‌برد. برای عوام نیازی نیست خواب خود را به هم ریزند تا عبادت کنند. معمولاً نماز سوم قبل از غروب خورشید خوانده می‌شود و بعد از درنگی کوتاه با غروب خورشید نماز چهارم خوانده می‌شود. مؤمنان از خواب برخاسته و قبل از طلوع آفتاب نماز پنجم (صبح) را می‌خوانند. رسم نماز سپیده‌دم و طلوع خورشید با دیگر رسم زرتشتیان مبنی بر گردگیری و نظافت محل زندگی قبل از طلوع خورشید همزمان است. زرتشتیان بر این باورند که ایزد سروش به آن خانه خواهد آمد و با حضور پر برکتش روز با ‌برکت و به‌ خیر می‌شود. زنان که معمولاً کارهای نظافت را بین سپیده‌دم و طلوع خورشید انجام می‌دهند، قادر به خواندن نماز آن‌گاه نخواهند بود. موبدان قدیم گفته‌اند که بهترین کار یک زن، کار دست‌های اوست که در خدمت خانواده است. در بعضی خانواده‌ها که پسران هنوز به سن کشتی بستن و عبادت نرسیده‌اند، پدر خانواده به جای همه‌ی خانواده نماز می خواند. البته در بسیاری خانواده‌ها، همه پنج نماز روزانه فقط در روزهای مقدس و در زمان زیارت به صورت کامل خوانده می‌شوند. در روزهای کاری، بیشتر افراد به خواندن نمازهای صبح یا شب بسنده می‌کنند. زمان‌های‌ زیارت فرصت خوبی برای مؤمنان است که همه نمازهای پنجگانه را بخوانند ( بویس، همان: 236). در این دین نام ایزدان مهم بر روزهای هفته و ماه‌های سال گذاشته شده‌اند. در روز یا ماهی که نام ایزد است، بعضی به سرودن یشت‌هایی که به ستایش آن ایزد اختصاص دارد می‌پردازند. زرتشتیان هنگام عبادت اغلب رو به خورشید یا دیگر منابع نور می‌ایستند چرا که نور را نماد نیرو و خوبی اهورامزدا می‌دانند (اورنگ،1334 :316). پرستش سوی (قبله) زرتشتیان نور و روشنایی است. ارزش نور و اهمیت آن از نظر حیات و سلامتی موجودات زنده به‌قدری است که بدون وجود نور موجود زنده فعالی درجهان نخواهد بود. چون زرتشتیان همیشه به داده‌های نیک اهورامزدا احترام می‌گذارند، ازاین نظر در موقع نماز رو به بهترین داده خداوند یعنی نور نموده و با احترام به آن در واقع اهورامزدا را که آفریننده چنین داده نیکی است، پرستش می‌کنند. باید توجه داشت که رو نمودن به نور یا آتش (که ایجادکننده نور می‌باشد) فقط بعنوان پرستش سو و احترام به نور بوده و هیچگاه عنوان پرستش آتش را ندارد. زرتشتیان اغلب به صورت فردی نماز می‌گذارند. زمان عبادت فردی آن‌گونه که در متون آمده است، یکبار در هر یک از گاه‌های شبانه است. زرتشتیان ایستاده عبادت می‌کنند و مثل پیامبرشان در حضور آتش، یعنی یا رو به خورشید، جلوی کوره آتش، یا آتشکده و یا حتی لامپ روشن. این کار به این خاطر انجام می‌شود تا به آن‌ها کمک کند افکارشان را بر درست‌کاری متمرکز کنند. در عبادت فردی اغلب قسمت‌هایی از اوستا را در چند گاه روز می‌خوانند. نام این گاه‌ها ازاین قراراند: هاون: بامداد. هاونگاه از وقت بالا آمدن خورشید تا نیمروز است. ایزدی که به پاسبانی این وقت از شبانه روز گماشته شده هاونی است. یاران و همکاران هاونی ایزدان ساونگهی (ایزدی که به پاسبانی چارپایان بزرگ گماشته) شده، و ویسیه‌اند. هاونی یکی از ایزدان اوقات پنجگانه شبانه‌روز است. هاون همچنین یکی از ابزار پرستشگاه است که هاونن گیاه هوم را در آن می‌فشرد و شربت معروف هوم را می‌سازد (اوشیدری،1381 :483). در نمازگاه هاون که از برآمدن خورشید تا نیم‌روز است. ‌ستایش و ارج نهادن و خشنود کردن فرشته ی پاسبان فرشته پاسبان بامداد، ‌ستایش و ارج نهادن و خشنود کردن فرشته ی پاسبان سرور دهکده(ویس) و ستایش اهورا مزدا، پروردگار یکتا . رپیتونگاه رپیتونگاه نیمروز یا عصر را گویند که ایزد موکل این‌گاه رپیتون است. این ایزد با اردیبهشت موکل آتش و ایزد آذر، در ارتباط است. یاران و همکاران رپیتون فرادَت فَشو ایزد پاسبان و پروراننده‌ی چار پایان، خرد، و زَنتومَ ایزد نگهبان ناحیه هستند. در بند 5 آفرینگان رپیتون به رَدِ رپیتون درود فرستاده می‌شود. این واژه در کتب روایات و کتب ادعیه زرتشتیان نویسه‌های مختلفی دارد که رَفیتن، رفتون، رَپیتپین، رپتون، ربیتن، رفیتون از آن جمله‌اند (اوشیدری،1381 :293). در نمازگاه رپتون که از نیمروز تا پسین است ‌ستایش و ارج نهادن و خشنود کردن فرشته‌ی پاسبان نیمروز ‌ستایش و ارج نهادن و خشنود کردن سرور شهر (زنتو) و ستایش اهورا مزدا، پروردگار یکتا . اوزَیَر، ازیرینگاه: واژه ای است دو بخشی که بخش نخست آن اوز (اوس) به معنای آن طرف و خارج و بخش دوم آن اَیّرَ به معنای روز است. پس اوزَیَرین یعنی پایان روز و سپری شدن روشنایی. ازیرینگاه از سه ساعت بعد از نیمروز آغاز می‌شود و تا سر شب ادامه دارد؛ هنگامی که خورشید دور شده و برای پرتوافشانی به دیگر سوی کره‌ی زمین رفته است. اوزیرین نام ایزدی است که به نگهبانی این گاه گمارده شده است. همکاران اوزئیرین فرادت ویر، و دخیوم یا داخیوم هستند. فرادت ویر ایزدی است که کارش افزودن نوع بشر است و به معنای پروراننده مردان است، و دخیوم یا ادخیوم از واژه دهیو ایزدی است نگهبان سرزمین. (اوشیدری،همان :140). در نماز گاه ازیرن که از پسین تا فرو رفتن خورشید است؛ ستایش و ارج نهادن و خشنود کردن فرشته‌ی پاسبان پسین پاک، ‌ستایش و ارج نهادن و خشنود کردن فرشته‌ی پاسبان سرور کشور (دهیو) و ستایش اهورا مزدا، پروردگار یکتا . ائیویسروثریم گاه: گاه چهارم است و از سرشب که ستارگان در آسمان قابل دیدن‌اند تا نیمه شب به درازا می‌کشد. ایزد نگهبان این گاه، سروثریم است. واژه‌ای است دو بخشی که نخستین آن ائیوی به معنی بَر، بالا و بخش دوم به معنی سرودن و خواندن. برخی اوستاشناسان مرادف آن را اوئیبی گیه می‌دانند وگیه را برگرفته از واژه‌ی گاه به معنی سرودن و خواندن می‌دانند. پاره‌ای دیگر از اوستاشناسان ائیبی گیه را ایزد نگهبان زندگی می‌دانند. «فرادت ویسپم هوجیائیتی» و«زرتشتروتم»همکاران اویند (اوشیدری،همان :51). در نماز گاه ائیویسروثریم که از فرو رفتن خورشید تا نیمه شب است؛ ستایش و ارج نهادن و خشنود کردن فرشته ی پاسبان شب (ائیویسروثریم) ‌ستایش و ارج نهادن و خشنود کردن رهروان راه اشویی زرتشت را و سرور اشوان. ستایش اهورا مزدا، پروردگار یکتا. اوشهین گاه: اشهنگاه. از نیمه شب تا برآمدن خورشید اوشهین گاه خوانده می‌شود و نیز ایزد موکل این گاه است، همکاران این ایزذ بَرَجیه، ایزد موکل بر حبوبات، و نمانیه، ایزد مستحفظ خان و مان، هستند. اشهین گاه خود، دو بخش است که نخستین بخش آن اوشَم سورَم از نیمه شب تا سپیده دم، و دومین بخش رَئوچَنگهَم فَرَگَتی، از سپیده دم تا برآمدن خورشید است (اوشیدری،همان :143). در نماز گاه اوشیهن که از نیمه شب تا برآمدن آفتاب است؛ ستایش و ارج نهادن و خشنود کردن فرشته‌ی پاسبان پگاه (اوشهین). ‌ستایش و ارج نهادن و خشنود کردن سرور خانه (نمانا)، و ستایش اهورا مزدا، پروردگار یکتا. زرتشتیان به سحرخیز بودن و سخت‌کوشی شهره‌اند. اغلب نماز اوشیهن گاه در صبح زود خوانده می‌شود. زرتشتیان علاوه بر عبادت فردی، به صورت گروهی نیز عبادت می‌کنند. عبادت جمعی اغلب در آتشکده انجام می‌شود و مسئول برگزاری آن یک روحانی به نام راسپی می‌باشد. عبادت‌های گروهی دربردارنده‌ی خواندن بعضی نمازها هستند و پس از آن نیز نیایش‌گران به صورت جمعی یک وعده غذایی صرف می‌کنند. یکی از مهم‌ترین زمان‌های عبادت‌های دسته‌جمعی آفرینگان است، مراسمی که برای بزرگداشت حاضران و نیاکان آن‌ها است. آفرینگان بسته به اینکه در چه زمانی از سال باشد؛ شکل‌های متفاوتی دارد، اما به طور کلی به این صورت است: مجری آن یک روحانی به نام زوتی است و دربردارنده‌ی عناصر آفرینش است. عناصر آفرینش از این قراراند: گیاهان، حیوانات (به جای آن در مراسم شیر می‌گذارند)، آتش، آب، زمین و آسمان. ابتدا نماز مربوط به بستن کشتی، پس از آن نماز فرمان‌برداری، مراسم آتش و نمازی در ستایش اهورامزدا. پس از آن چند نماز خوانده می‌شوند و پس از آن استفاده از ابزار آیینی چون جام آتش، بخور، ظرف شیر، میوه، شراب، آب و دیگر چیزها ارائه می‌شوند. یکی از عناصر مهم هر آفرینگان، ظرفی حاوی گل است که شمار آن‌ها اغلب پنج عدد است، که البته گاهی سه یا هشت نیز می‌تواند باشد. گل‌ها بایستی هم‌اندازه باشند و اغلب مورد سبز یا عناب مورد استفاده قرار می‌گیرند. پنج گل که به صورت خاصی مرتب شده‌اند، نماد پنج گاه نماز روزانه‌اند. مراسم با خواندن نمازهای دیگر پایان می‌پذیرد. دعای اهونور دعای کوچکی در ستایش اهورامزدا است. این دعا به اندازه‌ی که دعای لُرد نزد مسیحیان مهم است و نخستین دعایی است که به کودکان یاد می‌دهند. در هر نوبت عبادت تکرار می‌شود، جمعی یا فردی، و به خاطر تقدسش در همه جا قابل استفاده است و در صورتی که به تعداد لازم تکرار شود، در صورت لزوم می‌تواند جایگزین دیگر دعاها شود. در گذشته بعضی زنان سالخورده زرتشتی که نمی‌‎توانستند متون اوستایی را بخوانند، بخش‌های کوچکی را به خاطر سپرده بودند، در بعضی مراسم مذهبی برای خود شمارشگرهایی ساخته بودند تا بتوانند تعداد اهونورهایی که خوانده‌اند را بشمارند. خواندن نماز و نیایش به شکل گروهی یا همازور شدن در ستایش بر سه گونه می‌باشد : موبـد قسمتی از اوستا را خوانده و دیگران آن را تکرار می‌کنند .گروهی یک قسمت از اوستا و یا نیایش را با هم با صدای بلند می‌خوانند . ضمن خواندن اوستا توسط چند موبد دیگران بی‌صدا با حالت واج گوش داده و آن را زمزمه می‌کنند. نیایش‌های گروهی معمولاً به هنگام حضور دسته جمعی بهدینان در زیارتگاه‌ها و هم‌چنین آتشکده و مراسم گهنبار و . . . انجام می‌شود . نمازهای زرتشتیان با این زمزمه آغاز می‌شوند: باور دارم به دین مزدا پرستی که آورده‌ی زرتشت است. پیرو آموزش‌های اهورایی هستم که از دیو (دروغ) و دو گانه پرستی به دور است. من یکتا پرست زرتشتی‌ام و تنها‌ اهورا‌مزدا را در خور ستایش می‌بینم. پس از خواندن نماز گاه بایسته، زرتشتیان نماز سروش باج، نیرنگ کشتی، ستایش خدا، تندرستی و برساد را می‌خوانند. به جز سروش باج، بیشتر اوستاهای نام برده شده پازند است و پس از ساسانیان نوشته شده است.‌ گوشه‌ای از سروش باج که هر زرتشتی بایسته است که آن را به خوبی بداند همان نیایش‌های اشم‌وهو و یتااهو هستند. پاره‌ای از نماز ستایش خدا که پس از نماز هرگاه باید خوانده شود: ای اهورا مزدا به یاری من آی، من پرستنده اهورامزدا هستم. من پرستنده‌ی خرد نیک و پیرو زرتشت هستم. من خود را پیرو راستی و پشتیبان استوار در این دین می‌دانم و پیمان می‌گذارم که همه توان خود را در راه اندیشه‌ی نیک و گفتار نیک و کردار نیک، به کار برم. من به دین والای مزدا‌پرستی که دورکننده‌ی جنگ، ناهماهنگی، دشمنی و استوار‌کننده هماهنگی و آشتی و دوستی است باور دارم. همانگونه که خداوند نمود راستی و دادگستری است، رهبر دنیایی نیز باید به خاطر راستی و داگستری‌اش برگزیده شود. هنگامی که پیروان دروغ مرا با خشم و نفرت تهدید می‌کنند، تنها تو ای اهورا مزدا و نیروی اهورایی که تو با اندیشه و منش نیک به من داده‌ای و کردار نیک که با راستی و داد که قانون همیشگی توست، مرا نجات می‌دهد. ای اهورامزدا مرا یاری کن. آن تیزرو، توان بدنی و روانی را که در آفرینش تو برای پیروزی بر بدی‌ها ارزانی می‌دارد، تندرستی و شادمانی زندگی را به ما ارمغان می‌آورد، در زمان بی‌کران، و در زمانی که برابر با قانون دگرگون ناپذیر تو پایدار می‌ماند به من ارزانی دار... . در تقسیمات مذهبی زمانی آیین زرتشتی سال به دوازده ماه و هر ماه به سی روز و هر روز به پنج گاه تقسیم شده است که این ماه‌ها و روزها با نامهای مخصوص به خود مشخص می‌شوند . ماه‌ها به ترتیب: فروردین، اردیبهشت، خورداد، تیر، امرداد، شهریور، مهر، آبان، آذر، دی، بهمن و اسفند نام‌گذاری شده است. همچنین هر روز از ماه در بین زرتشتیان به یک نام خوانده می‌شودکه نخستین روز ماه، به نام اورمـزد آغاز و پس از آن با نام امشاسپندان ادامه می‌یابد. بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خورداد(خرداد)، امرداد(مرداد) و پس از آن با نام ایزدان، دی به آذر، آذر، آبان، خور، ماه، تیر، گئوش در دسته‌ی اول و دی به مهر، مهر، سروش، رشن، فروردین، ورهرام، رام، باد در دسته‌ی دوم و دی به دین، دین، ارد، اشتاد، آسمان، زامیاد، مانتره سپند و انارام در دسته‌ی سوم. در سرآغاز هر یک از این دسته‌ها نام دی به معنی آفریدگار جای گرفته که سه مرتبه تکرار می‌شود. به همین علت برای متمایز ساختن آن‌ها از یکدیگر این روزهای دی به همراه نام روز بعد خود مشهور می‌باشند. همچنین پنج روز باقیمانده پایان سال که به بهیزک یا پنجه معروف می‌باشد به ترتیب با نام‌های اهنود، اشتود، سپنتمد، و هوخشتره و وهیشتواش نامیده می‌شود. توضیحات بالا به این منظور ارائه گردید که در پایان نماز و به هنگام خواندن برساد لازم است تا نام روز و ماه و هم‌چنین گاه بجای آوردن نماز ذکر شود. بنابراین در آغاز نیایش نماز گزار باید نام روز و ماه را دانسته تا در پایان نماز، برساد را به نام گاه مورد نظر بخواند. همچنین به هنگام خواندن سروش باج یا لابه‌لای نیایش‌های دیگر قطعات مخصوص که مربوط به گاه خواندن نماز است خواسته می‌شود که باید مطالب ویژه‌ی گاه مورد نظر خوانده شود. به هنگام آغاز گاه موبد آتـشکده، ضمن خواندن اوستا در مقابل آتـش با به صدا در آوردن زنگی که در آتشگاه و در کنار آفرینگانی آتـش قرار دارد آغاز گاه تازه را به نمازگزارانی که در آتـشکده هستند اعلام می‌کند . زرتشتیان خصوصاً در روزهای اورمزد، اردیبهشت، آذر، سروش، ورهـرام و همچنین دی به آذر، دی به مهر و دی به دین به آتـشکده رفته و به نیایش اهورا مزدا می‌پردازند، همچنین در روزهای اردیبهشتگان و آذرگان مراسم جشن در آتشکده برگزار می‌گردد، هر ساله ضمن برگزاری جشن اردیبهشتگان آتش آتشکده با آتش طبقات مختلف مردم « مس» می‌شود. در این‌جا به جزئیات و نکات ریزی که همواره به هنگام خواندن نیایش‌ها، مرتبط با گاه و زمان نیایش می‌باشد و باید به آن‌ها توجه نمود اشاره می‌شود. نیایش‌های روزانه را نباید نزدیک پایان گاه شروع کرد به طوری که گاه بعدی آغاز شود اما در خواندن اوستاهای بزرگ اگر گاه تمام شد برساد را باید به نام گاه قبلی خواند. بهترین زمان برای نیایش یک ساعت پس از نیمه شب در اشهن گاه و سپس در گاه هاون و همچنین یک ساعت پس از آغاز ایوه سریترم گاه تا دو ساعت پس از آن می‌باشد که این ساعات بهترین زمان برای نیایش توصیه شده است . در آغاز روز پس از خواندن اوستای بایسته، باید خورشید نیایش و مهر نیایش با هم خوانده شود و باید توجه نمود که خواندن هر یک از این نیایش‌ها یکی بدون دیگری جایز نیست، همچنین این نکته که خواندن خورشید نیایش، مهر نیایش و آبزور در پیش آتش آتشکده ناروا ست، در ضمن این نیایش‌ها و خورشید یشت، مهریشت و آبان یشت را در شب یعنی گاه‌های ایوه سریترم و اشهن نباید خواند. اوستاهای گاه هاون، رفتون، ازیرن، ایوه سریترم و اشهن گاه که هر یک به طور جداگانه قطعاتی از خرده اوستا را به خود اختصاص داده‌اند را باید در گاه مخصوص به خود خواند. ماه نیایش را فقط در شب یعنی از آغاز گاه ایوه سریترم تا پایان اشهن گاه می‌توان خواند. سروش یشت سر شب فقط در ایوه سریترم گاه تا سه ساعت از شب گذشته خوانده می‌شود و در هنگامی دیگر خواندنش جایز نیست. در سر شب آتـش نیایش باید پس از سروش یشت سر شب و در حضور آتـش خوانده شود. خواندن یزشنی و آفرینگان‌ها بجز آفرینگان رفتون در گاه هاون و خواندن وهیشتواش گاه در روز توصیه شده است، خواندن اهنود گاه یایشت گاهان برای تندرستی چند روز پشت سر هم و خواندن پتت در ده روز پنجه و روز اورداد (کبیسه) و سه روز نخست درگذشتگان جایز نیست. (مجموعه سخنرانی های موبد شهزادی- مهرانگیز شهزادی، صفحات 65 تا 72) سه نماز معروف: در آیین مزدیسنی دعاها و نمازهای متعددی وجود دارند، ولی سه نماز از دیگر نمازها نام‌دارترند و بیش از همه مورد تجلیل واحترام‌اند. زرتشتیان قبل از هر چیز آن‌ها را به کودکان خود می‌آموزند. در تمام بخش‌های اوستا از این سه نماز زیاد نام برده شده و در فضیلت آن‌ها شرح زیاد داده شده است (اورنگ،1334 :317). این نمازها در آغاز و انجام بیشتر نیایش‌ها می‌آیند. اولین نیایشی که به یک نوباوه‌ی زرتشتی آموخته می‌شود دو نماز اشم وهو و یتااهو هستند (اوشیدری،1381 :112). یتااهو از مفاد این نماز که یتااهو نام دارد سه نتیجه می‌توان گرفت‌؛ نخست این‌‌که برای نظم امور کشور و تربیت مردم دو نیرو لازم‌اند، یکی جسمانی و دیگری روحانی؛ نیروی جسمانی پادشاهان و فرمان‌روایان هستند که امنیت و نظم امور کشور و ایجاد آسایش مردم دردست آن‌ها است، نیروی روحانی پیشوایان و دانشمندان بزرگ مذهبی هستند که تعلیم و تربیت مردم به‌ آن‌ها بستگی دارد، بنابراین احترام این دو شخصیت یا دو مقام جسمانی و روحانی برای مردم لازم است. دوم این‌که، بخشش برای کسی است که فقط برای خدا کار کند و کارش از روی اخلاص باشد نیک اندیشی است، سوم این‌که فیض سلطنت آسمانی و قدرت رحمانی شامل کسی می‌شود که دست گیر بیچارگان باشد و فقرا و مستمندان را یاری کند (اورنگ،1334 :317). اشم وهو راستی و پاکی بهترین نعمت و سعادت است و این سعادت بهره فردی است که راست و خواستار بهترین راستی باشد (اورنگ،همان :318). ینگهه هاتام مزدااهورا آگاه است از زنان و مردانی که به ستایش او می‌پردازند، به این‌گونه مردان و زنان به سبب پارسائی و پرهیز‌کاری‌شان درود می‌فرستیم (اورنگ، همان :318). جای دقت وتوجه است که مفاد هر سه نماز مربوط به اندیشه نیک و‌ راستی و درستی و در تعریف و ستایش مردان و زنانی است که دارای این صفات پاک باشند. بایستنی‌های آغاز نماز: هر زرتشتی باید پیش از نماز بایستنی‌های آن‌را نیک دانسته و در انجام آن بکوشد و آن‌گاه به پرستش پروردگار بپردازد بایستنی‌های نماز درآیین زرتشت عبارتند از: 1-پاک بودن تن در هنگام آغاز نماز 2-دربرداشتن سدره و کشتی 3-پاک بودن جامه از هرگونه آلایش و نسا 4-شستن دست و رو 5-پاک بودن جای پرستش 6-رو نمودن به «پرستش سو» (قبله) (اورنگ، همان :315) دراکثر بایستنی‌های بالا پاکی و نظافت مورد توجه می‌باشد که باعث تندرستی و شادابی انسان می‌‎گردد. برای شستن دست و رو یا پاک کردن لباس باید از آبی استفاده کرد که رنگ و بو و مزه‌ی آن نگشته و آلوده به چیزی نباشد. به این دلیل، زرتشتیان نباید تن‌جامه‌ی آلوده را در آب روان بشویند. بهترین راه برای ستایش خدا، انجام کارهای نیک است (با بهترین اندیشه و گفتار و کردار نیک ستایش‌های خود را به تو ای مزدااهورا پیشکش می‌نمایم) (این جمله گاتاها و باور اشوزرتشت). از این رو در دین زرتشت قوانین مذهبی هست ولی شریعت وجود ندارد. رابطه‌ی ما با خدا رابطه‌ی پدر و فرزندی و دوستی مهربان و دادگر است. بر این اساس اهورامزدا بی‌نیاز بوده و هیچ نیازی به عبادت ما ندارد و ما از روی انجام وظیفه و قدرشناسی او را نماز می‌کنیم و از ذات پاک او در راه آرمان‌های نیک اهورایی خود کمک می‌خواهیم و یاری می‌جوییم. هدف نماز خواندن، اجرای شریعتی خاص نیست بلکه هدف قوانین مذهبی پای‌بندی به یکسری اصول دینی و رسیدن به هدف بزرگ معنوی است. بنابراین اگر کسی با یک ‌بار اوستا خواندن توانست به مفاهیم آن عمل کند ارزشمند است. برابری و برادری همه مردم و آزادی گزینش راه سرلوحه‌ی پیام‌های اشو زرتشت است، زرتشتیان در اوستای روزانه همه‌ی نیکان جهان را می‌ستایند و با همه‌ی نیک‌منشان هم، آرزوی هم‌زوری و هم‌آهنگی دارند. زرتشتیان نیز دارای سنن خاص خود هستند، به طوری که هر روز یک فرد زرتشتی طبق سنتی مخصوص سپری می‌شود، وقتی از خواب بیدار می‌شود طبق سنت، با خواندن اوستای "اشم وهو"که می‌گوید «اشوئی (پاکی وراستی) خوش‌بختی است، خوش‌بختی از آن کسی است که خواستار بهترین اشوئی باشد»،‌ دست و روی خود را می‌شوید و سپس طبق سنت به ستایش خدا می‌ایستد و نماز به جا می‌آورد که این‌کار هم سنت مخصوص بخود دارد و چون هر روزی از ماه به نام ویژه‌ای نام‌گذاری شده و معنی بخصوصی دارد، با یاد انجام معنی و مفهوم آن ‌روز از خانه خارج می‌شود، مثلاً اول هر ماه به نام اهورامزدا است، زرتشتی در این روز همه کار را به خاطر خدا انجام می‌دهد، روز دیگر بهمن نام دارد، زرتشتی وظیفه دارد تمام این روز را با اندیشه‌ی نیک سپری نماید. روز اردیبهشت به سر کار خود که می‌رود سعی می‌کند، از جاده‌ی راستی خارج نشود و جز اندیشه وگفتار و کردار نیک، راهی نپوید و همین طور الی آخر. وقتی به منزل بر می‌گردد، باز بر اساس سنت، همسرش به پیشوازش می‌رود و به او سخن‌های نیک می‌گوید، چرا که در بین زرتشتیان زنان و مردان دارای حق و حقوقی برابر هستند. پرستش سوی زرتشتیان: سمت و سوی پرستش یا قبله‌ی زرتشتیان نور می‌باشد، زیرا برای خداوند یکتا که آفریننده‌ی سراسر هستی است نمی‌توان جایی و سویی ویژه (مخصوص) برگزید و از آن‌جایی که همه‌ی روشنی‌ها از فروغ بی‌پایان پروردگار سرچشمه می‌گیرد اشو زرتشت فرموده که در هنگام پرستش خداوند یکتا به سوی روشنایی ر‌‌و کنیم تا فروغ درونی ما با روشنی‌های دیدنی و پیدا که آفتاب و ماه یا فروغ دیگر باشند همراه و هم‌پیوند گردیده تا به روشنایی واقعی پی بریم. چون نور و روشنایی وسیله‌ی راهنمایی اندیشه‌ی ما به مهر و داد و بزرگی داور یکتاست. از این ‌رو زرتشتیان باید در هنگام پرستش پروردگار در روز به سوی خورشید و در شب به سوی ماه یا فروغی دیگر رو نمایند. همان‌گونه که خورشید و ماه و هر روشنایی دیگر هنگام تابش و فروزش همه جا را روشن و سراسر هستی‌ها را گرم و فروغ‌مند می‌سازند و سوی ویژه ندارند؛ خداوند نیز، مهر و داد و بخشش خود را به همه، به شکل یکسان و یکنواخت می‌رساند و او را جای و سوی ویژه‌ای نیست. در فرهنگ زرتشتیان جشن به معنای ستایش و نیایش خداوند است. روزه در آیین زرتشت روزه گرفتن و نخوردن آب و خوراکی، به خاطر اين‌که باعث سستی بدن و عدم فعاليت مفيد و کار روزانه می شود ناپسند است. اما برای افراط نکردن در خوردن گوشت حیوانات، روزهای دوم و دوازدهم و چهاردهم و بيست و يکم هر ماه؛ زرتشتيان از خوردن گوشت پرهيز می‌کنند. اين چهار روز متعلق به چهار امشاسپند وهمن، ماه، گوش و رام که از ميان چهارپايان هستند می‌باشد. در اوستا مفهوم روزه به روزه‌ی باطنی نسبت داده می‌شود و روزه‌ی ظاهری وجود ندارد. در آیین زرتشت در چهار روز مخصوص در هر ماه، هر نوع کشتار و قربانی کردن حیوانات و استفاده کردن از گوشت ممنوع است. زرتشتیان باید در سه بخش معنوی “شنوایی”، “اندیشه” و “احساس” همیشه روزه داشته باشند؛ به آن معنا که از طریق این سه حس از نیکی دور نشوند و بخاطر “اندیشه و احساس و شنوایی” همیشه سرشار از نیکی باشد. در آیین زرتشت بر روزه‌ی بزرگتری تأکید شده است و آن حفظ هفت عضو بدن، مشتمل بر دو چشم، دو دست، دو پا و زبان در تمام طول زندگی از هرگونه آلودگی است و این هفت عضو همیشه باید پاک نگه داشته شوند که از این عمل نیز تحت عنوان روزه یاد می‌شود. زیارت زرتشتی رفتن به مکان‌های زیارتی در هر زمانی کاری ثواب است اما این ثواب زمانی به بالاترین حد می‌رسد که فرد در زمان تعیین شده به زیارت برود. هر زیارت مثل دیگر جشن‌های زرتشتی پنج روز طول می‌کشد. معمولاً قبل از زمان زیارت، خادم زیارتگاه به محل‌های زندگی زرتشتیان رفته و هدایای آن‌ها برای نگهداری از زیارتگاه در طول سال را جمع‌آوری می‌کند. هدایای آن‌ها پول و... است ( بویس، 1975: 236). زیارتگاه‌های زرتشتی پیر خوانده می‌شوند و جایگاه والایی در افکار و احساسات زرتشتیان دارند. زیارتگاه‌های زرتشتی در استان یزد آن‌قدر نزد زرتشتیان جایگاه برجسته‌ای دارند که آن‌ها بقای معجزه‌آسای‌شان را مدیون پیرهای این زیارتگاه‌ها می‌دانند ( بویس، همان: 241). رسم ایرانیان قدیم نبود که مجسمه، تندیس، معبد و بارگاه برای خدای خود بسازند و اغلب قربانی‌ها در فضای باز کوهستان‌ها انجام می‌شد. زیارتگاه‌های زرتشتی اغلب شکل امامزاده‌های مسلمانان را دارند. در گذشته، زائران در سرپناه‌های نزدیک محل زیارت یا در فضای باز کوهستان می‌خوابیدند. رفته رفته با رشد اقتصادی جامعه زرتشتی که بیشتر نتیجه همکاری آن‌هاست، وضعیت محل سکونت زائران بهتر شده است ( بویس، همان: 242). اولین زیارت سالانه زرتشتیان، که هفده روز بعد از نوروز آغاز می‌شود، در پیر هریشت است، درکوهی در نزدیکی شریف آباد در استان یزد. مراسم زیارت تغییری نسبت به زمان‌های باستانی نکرده است. یکی از بخش‌های اصلی زیارت اجرای قربانی خونی است. در آموزه‌های زرتشتی درباره‌ی قربانی نکردن حیوانات سفارش شده است. اگر چه انسان‌ها برای زنده ماندن به حیوانات نیاز دارند، اما باید این کار را به بهترین صورت ممکن انجام دهند؛ ابتدا باید قربانی را تقدیس کنند، یعنی آن را به موجودات مقدس تقدیم کنند، چرا که دراین صورت فقط جسم حیوان از میان می‌رود و روحش به زندگی ادامه می‌دهد. تا گذشته‌ای نه چندان دور، خوردن گوشتی غیر از گوشت قربانی گناهی بزرگ محسوب می‌شود. البته در دین اسلام هم هنگام قربانی قربانی به اللٌه تقدیم می‌شود ( بویس، همان: 243). قربانی اغلب بلافاصله بعد از طلوع خورشید و همیشه قبل از ظهر انجام می‌شود، چرا که این کار در قسمت اول روز که تحت حمایت ایزد مهر است انجام شود. گاهی حیوان قربانی را با وسایل متفاوتی مثل روبان‌های رنگی یا دستمالی ترجیحاً سبز که دور گردن یا شاخ آن بسته می‌شود تزیین می‌کنند و در هنگام قربانی نوازندگی هم صورت می‌گیرد که اغلب تنبور و تنبک است. هنگام قربانی کردن حیوان نیز اوستا خوانده می‌شود و سر حیوان به سرعت بریده می‌شود ( بویس، همان: 245). حیوانی که در محل زیارت سر بریده می‌شود، معمولاً از قبل برای این کار در نظر گرفته می‌شود. گوشت قربانی را نمی‌توان در یک زیارتگاه کباب کرد، بلکه همان‌گونه که هردوت نقل قول می‌کند، در یک پاتیل جوشانده می‌شود. مقداری از گوشت در محل زیارتگاه مصرف می‌شود و مقداری به فقرا داده می‌شود. افراد می‌توانند مقداری از گوشت را برای مصرف خانگی ببرند، اما اغلب مؤمنان کل گوشت را به فقرا می‌بخشند. البته سهمی برای سگ که حیوان مقدسی نزد زرتشتیان است، محفوظ است ( بویس، 1975: 236). زائران قبل از ورود به محوطه اصلی زیارتگاه وضو می‌گیرند تا نمازهای کشتی را به جای آورند. سپس وارد اتاق داخلی زیارتگاه و به حضور سنگ مقدس می‌رسند. در این قسمت از زیارتگاه و هنگام زیارت پیوسته زمزمه کردن اوستا به گوش می‌رسد، چرا که مردان و زنان سعی می‌کنند نمازهای پنجگانه را به جای آورند. مؤمنان علاوه بر این، دیگر متون اوستایی و هم‌چنین دعاهایی فارسی به نام مناجات می‌خوانند ( بویس، همان: 246). در هنگام زیارت علاوه بر نماز خواندن در زیارتگاه، مؤمنان بنا بر سنت قدیمی زرتشتی در فضای آزاد و رو به خورشید در حال غروب نیز نماز می‌خوانند. هنگام زیارت نمازها هم در مکان مذهبی و هم در فضای باز رو به غروب خورشید و گاهی هم با ریختن غلات بر گنبد مقبره محل زیارت خوانده می‌شوند. در هنگام زیارت، زنان مراسم نخود مشکل‌گشا را در ایوان زیارتگاه انجام می‌دهند ( بویس، همان: 247-246). زیارتگاه‌های زرتشتیان پیرهریشت این آتشکده در پانزده کیلومتری شهرستان اردکان، در دامنه‌ی کوه‌های کم ارتفاع و بدون پوشش گیاهی واقع شده است. بنا به توصیف فرهنگ بهدینان، زرتشتیان بر این اعتقادند که "محل غایب شدن یکی از کتیزهای بانوی "یزد گرد ساسانی" است. زرتشتیان هر سال، در روز هجدهم نوروز به این محل می‌آیند و به زیارت، جشن و پایکوبی می‌پردازند. پیرنارسون زیارتگاه پیرنارسون" یا "نارسنانه" در جاده قدیم یزد- مشهد، در میان ارتفاعات شهرستان‌های یزد و خرانق قرار دارد. این محل مورد احترام پیروان مذهب زرتشتی است و هر سال، شماری از زرتشتیان به این محل می‌آیند و به اعمال مذهبی خود می‌پردازند. چک چک یا پیر سبز این آتشکده در چهل و هشت کیلومتری شهر یزد، در جاده طبس و در میان کوه های اردکان و انجیره قرار دارد. چون از شکاف کوه های صخره ای پوشیده از سبزه آن، همواره آب می چکد، این محل به چکچکو، چک چک، معروف شده است، زرتشتیان این محل را "پیرسبز" می نامند. پیرنارکی پیرنارکی، یکی از مهم‌ترین زیارتگاه‌های زرتشتیان ایران است که در پانزده کیلومتری شهرستان مهریز و در دامنه کوهی به همین نام قرار دارد. بنا به روایت زرتشتیان پیر نارکی، محل غایب شدن شاهزاده نازبانو خواهر شهربانو- همسر امام حسین (ع) – و دختر یزد گرد - سوم است. او در یکی از جنگ‌ها، به این منطقه دور افتاده پناه آورد و در همین مکان به حق تعالی پیوست. در این زیارتگاه، چشمه آب و چند درخت کوهستانی دیده می‌شود و اطراف آن، خیمه‌های زرتشتیان قرار دارد. همه ساله زرتشتیان سراسر ایران، دوازدهم تا شانزدهم مرداد ماه را وقف زیارت این پیر می‌کنند. در تحقیقات باستانی‌شناسی اخیر، جاده قدیمی دسترسی به این زیارتگاه از مسیر شهرستان تفت کشف شده است. طول این جاده ده کیلومتر و عرض آن چهار متر است. دیواره این جاده در بعضی از قسمت‌ها، تا ارتفاع یک متر، تماماً سنگ چین شده است. احتمالاً قدمت این جاده همزمان با پیدایش زیارتگاه پیرنارکی (بیش از هزار سال) است. پارس بانو- بونو پرس این زیارتگاه در دامنه کوه‌های "میل نیزار" و "لای چقک" روستای "ازرجوع" بخش عقدای شهرستان اردکان قرار دارد. این زیارتگاه همه ساله از اول تا پنجم تیر ماه، محل تجمع و زیارت زرتشتیان است. منبع: کتاب میراث فرهنگی استان یزد (بر گرفته از سایت تبیان) زکات در هر دینی داد و دهش از وظايف عمده‌ی پيروان آن دین به شمار می‌آید. در دین زرتشتي هر كس بایستی يك دهم درآمد خود را صرف داد و دهش و كمك به فقرا و مستمندان كند. بسياري از افراد نيكوكار زرتشتي قبل از مرگ تمام يا قسمتي از دارائي خود از قبيل زمين و باغ و آب و خانه و... را وقف مراسم گهنبار و داد و دهش و كمك به فقرای هم‌كيش خود مي‌كنند . يكي از آیین‌های نیکوی زرتشتیان ایران كه براي داد و دهش برگزار مي‌شود، مجالس گاهنبار يا گهنبار است. گاهنبارها اشاره به شش گاه يا شش هنگام از اوقات مختلف سال دارند كه زمان آفرينش هستی مي‌باشند. در آيين مزديسني زرتشت، اين شش گاه يا شش هنگام را به شكرانه‌ی نعمت‌هاي خداوند یکتا جشن مي‌گيرند و زرتشتيان در اين جشن‌ها با داد و دهش کردن سپاس اهورامزدا را بجاي مي‌آورند. درآمد به دست آمده از گهنبار نيز در اين ايام صرف نيات خيرخواهانه و نيكوكارانه مي‌شود. قبل از طلوع آفتاب روز اول هر چهره از گاهان بار، موبدان زرتشتي و ساير مردان و جوانان، مراسمي را به نام واژ يشت برگزار مي‌كنند. شش گاهانبار سال نزد زرتشتيان ايران و هند، اوقات عبادت و نيكي و خيرات و كمك به مستمندان است. از وجوهات مربوط به اوقات گاهانبار و از محل در آمد و منافع موقوفاتي كه برای گهنبار وقف شده اند؛ مراسم و جشن‌هاي بزرگ مي‌آرايند، توانگر و بي‌نوا هر دو در آن شركت مي‌كنند. آناني كه خود از عهده‌ی مخارج اين مراسم بر نمي‌آيند بايد در مراسم ديني كه ديگران برگزار کننده‌ی آن هستند يا از محل موقوفات مربوطه داير مي‌شود شركت كنند و از خوان نعمت توانگران كه در همه جا گسترده مي‌شود بهره‌مند گردند. هر گاه كسي از مزداييان، توانايي اهدا نداشته باشد باید اوستاي بايسته مورد نظر را بخواند و به خداوندي اهورامزدا اقرار كند و در مراسم با دیگر هم‌کیشان هم‌بهره شود. در مراسم گهنبار، هم بهرگي لازم است . در گاه‌شماری زرتشتی ‌" وَرهرام "روز، روزی خجسته در آیین زرتشتی است. وَرهرام روز هنگامی است كه در هر ماه زرتشتیان به نیایش‌گاه‌ها رفته و در کنار نیایش اهورامزدا به داد و دهش نیز می‌پردازند. داد و دهش در فرهنگ زرتشتیان جایگاه ویژه‌ای دارد. بینش اشوزرتشت بر مبنای نیكی و نیكوكاری استوار شده است. او از انسان‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد تا در زندگی هم‌نوعان خود نقشی سازنده و نیكو داشته باشند و خوشبختی را از آن كسی بدانند كه در پی خرسندی دیگران باشد. اشوزرتشت پیروانش را به یك پیشی‌جویی و رقابت در نیكوكاری سفارش می‌كند. در این بینش‌، انسان باید برخی از ویژگی‌‌‌‌های پروردگار را در خود پرورش دهد. یكی از ویژگی‌های اهورایی، بخشندگی و داد و دهش بی‌پایان است. از این رو، هر فرد نیز با پرداختن به نیكوكاری و داد و دهش، خشنودی اهورامزدا و روان آفرینش را فراهم خواهد ساخت. داد و دهش و نیكوكاری در فرهنگ زرتشتی باید از روی نظم و حساب باشد زیرا دهشمند بایستی كردار نیك خود را برای ارزش آن انجام دهد و به بالندگی ارزش‌های انسانی چشم داشته باشد. تكمیل كننده‌ی بخشایش اهورایی باشد نه این‌که این کار را برای خودنمایی و رسیدن به مقام و جایگاه مادی انجام دهد. آیین زرتشت با دریوزگی و بیكاری مخالف است. انسان‌های كاهل و كسانی كه توانایی كار و كوشش دارند ولی عادت به تنبلی كرده، ریاضت‌كشی و گدایی را برگزیده تا از دسترنج دیگران بهره‌مند شوند، مورد پسند نیستند و یكی از راه‌های انجام نیكوكاری را ایجاد كار برای بیكاران می‌داند. آذرباد مارا سپند، موبد موبدان دوران ساسانی برای پسرش كه زرتشت نام داشت، اندرزهایی نوشته كه بخشی از آن درباره نیكوكاری است. " پسرم نیكوكار باش ... تا آنجا كه می‌توانی از دارایی‌ات، داد و دهش كن، دل را شاد ساز، تا یزدان نیكی تو را بیفزاید... " "پسرم بشنو تو را می‌گویم ... بهترین بخشش‌ها دانش و خرد است، زیرا دارایی و خواسته پایان‌پذیر است و دانش و خرد پایدار ... به كار نیك گرای، زیرا هر كه نیكی كند پاداش نیك یابد. " نیكو كاری در سنت و فرهنگ زرتشتیان به سه شیوه انجام می‌گیرد: 1-نیاز 2- اشوداد 3- گهنبار خوانی 1-نیاز : نیكوكار نسبت به توان مالی خود به صورت نقدی یا به صورت فرآورده‌های خوراك و پوشاك، دهش خود را در اختیار سازمان‌ها و انجمن‌های خیریه قرار می‌دهد تا در اختیار نیازمندان قرار گیرد. در این نگرش دهشمندی به صورت همگانی انجام می‌گیرد و بی‌گمان موجب گداپروری و تنبلی بین نیازمندان نخواهد شد. 2- اشوداد : دهشمندی از چیزهای جابه‌‌‌جا شدنی نیست. هدایایی به صورت اشوداد (وقف) كه شامل زمین، خانه یا كشتزار در اختیار نیایشگاه و ارگان‌ها قرار می‌دهند تا کسانی‌که كارشان ساماندهی به اشودادها است، از آن‌ها برای سودرسانی به نیازمندان بهره گیرند. 3-گهنبار: برگزاری جشن‌هایی است كه شش دوره در سال برگزار می‌شود و در هر دوره پنج روز ادامه دارد. در روزهای ویژه گهنبار، هر زرتشتی بر اساس توان مالی خود، به داد و دهش می‌پردازد. در این‌گونه نیكوكاری، فرد با تهیه‌ی خوراكی‌های سنتی، آجیل و خشكبار در خانه خود و یا تالار همگانی، بدون دعوتی خاص، چشم به راه همه می‌ماند تا از خوان او بهره‌مند شوند و از هدایایی كه فراهم شده به نسبت مساوی استفاده كرده و جشن نیكوكاری گهنبار را با سرور و شادمانی برپا دارند. مسیحیت: مسیحیت از ادیانی است که طبق اصل سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده است. در این اصل قانون اساسی این‌گونه آمده است: «ایرانیان زرتشتی، کلیمی ومسیحی تنها اقلیت‌های دینی شناخته می‌شوندکه درحدود قانون درانجام مراسم دینی آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی برطبق آیین خود عمل می‌کنند (حجتی اشرفی،11،1368). این اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برمبنای آیه 17سوره حج درقرآن کریم است. خداوند درقرآن کریم می‌فرماید: ان الذین آمنوا و الذین هادوا والصابئین والنصاری والمجوس والذین أشرکوا إنّ الله یفصل بینهم یوم القیامه. ترجمه آیه بدین گونه است: «همانا بین اهل ایمان و یهود و صابئین ‌و مسیحیان ‌و زردتشتیان‌ و کسانی‌ که ‌به ‌خدا شرک ‌می‌ورزند، محققاً خداوند روز قیامت‌ میانشان‌ جدایی ‌می‌افکند (قرآن‌کریم، ترجمه‌ الهی‌قمشه ای، ص256،س22،آیه 17). درتفسیر المیزان آمده است که منظور از الذین آمنوا پیروان اسلام، الذین هادوا «گروندگان به حضرت موسی» و صابئین«پیروان حضرت یحیی و حد واسط یهودیت و زردتشتی. نصاری مسیحیان، و مجوس پیروان زردتشت هستند که کتاب مقدسشان اوستاست» (المیزان، طباطبائی؛ ترجمه موسوی همدانی، ج28، ص224). ابتدا به بنیان گذار و آورنده‌ی این دین می‌پردازیم. عیسی مسیح درسال ششم و پنجم پیش از تاریخ مسیحی درشهر بیت اللحم در جنوب اورشلیم (بیت المقدس) به دنیا آمد. «عیسی خود یهودی زاده بود و پیرو دین یهود. با داوود، پیامبر کهن بنی‌اسرائیل، ازسوی مادر نسبت دوری داشت» (مالرب،1381 :71). داستان تولد عیسی در سوره مریم در قرآن کریم آمده است. طبق آیات قرآن (سوره مریم،آیات 16تا 34) مریم مادر عیسی از خانواده‌اش جدا می‌شود و در ناحیه شرقی (بیت المقدس) سکنی می‌گزیند. میان خود و خانواده‌اش حجابی ایجاد می‌کند و برای خود خلوت‌گاهی برای عبادت آماده می‌کند. خداوند روح خود را به صورت انسانی بی‌عیب و نقص بر حضرت مریم ظاهر می‌کند. حضرت مریم هراسان می‌شود و به خدا پناه می‌برد. فرستاده‌ی خداوند می‌گوید از جانب خدا آمده است تا به فرمان او به او (مریم) پسری نیکو ببخشد. حضرت مریم جواب می‌دهد چگونه بدون تماس انسانی می‌تواند صاحب فرزندی شود. فرستاده‌ی خداوند به او می‌گوید که این کار برای خداوند آسان است و فرزندش نشانه و رحمتی است برای مردمان از سوی خداوند. خداوند این‌گونه اراده کرده و جای گفتگو نیست. حضرت مریم باردار می‌شود و در مکانی دوردست خلوت می‌گزیند. درد زایمان آن حضرت را به سوی درخت خرمایی می‌کشاند، وی با ناراحتی از خداوند آرزوی مرگ می‌کند. ندا می‌آید که نباید غمگین باشد و خداوند زیر پایش چشمه آبی قرار داده و وی می‌تواند با تکان دادن تنه‌ی درخت خرما، رطب تازه در اختیار داشته باشد. فرستاده خداوند به حضرت مریم می‌گوید در صورت دیدن انسان‌ها با اشاره بگوید که روزه‌ی سکوت دارد و با هیچ انسانی سخن نمی‌گوید؛ چرا که نوزاد از او دفاع خواهد کرد. حضرت مریم به نزد قوم خود بازمی‌گردد و مورد شماتت آنها قرار می‌گیرد. به کودکش اشاره می‌کند و مردم می‌گویند چگونه می‌توان با نوزاد سخن گفت. به امر خداوند حضرت عیسی آغاز به سخن گفتن می‌کند و خود را بنده‌ی خداوند معرفی می‌کند و می‌گوید پیامبر خداست، صاحب کتاب است و خداوند وی را تا زمانی که زنده باشد، به نماز و زکات سفارش کرده است. او از مادرش دفاع می‌کند و تأکید می‌کند که مادرش زن نیکوکاری بوده است. حضرت عیسی از سوی خداوند به پیامبری برگزیده می‌شود و پیام وی پیام عشق و دوست داشتن است. با جملاتی ساده و سرشار از عشق، تلاش می‌کند به مردمان بیاموزد چگونه زندگی کنند و عشق بورزند. خود وی به همه‌ی افراد اجتماع، بیگانگان، مأموران مالیات و سربازان اشغال‌گر، همسان نزدیک‌ترین دوستان و یاران خویش، مهر می‌ورزد. تنها افرادی را از خود می‌راند که دو‌رو و دروغ‌گو هستند. برای قبولاندن سخنان خود به ناباوران بی‌شماری که اطرافش بودند معجزه‌هایی پی‌در‌پی می‌آورد که هم نیروی قدسی خود را آشکار کند و هم ثابت کند که از طرف خداوند برگزیده شده است. حضرت عیسی با سه سال زیستن در میان مردمی که سرزمین‌شان در اشغال بیگانگان بود، توانست تحولی عظیم پدید آورد. به پیروان خود وعده داد هرگاه به یاد و نام او گرد هم آیند، همواره در میان‌شان باشد و پیام‌آوری خواهد آمد که راهنمای آینده‌شان باشد. این پیام‌آور به باور مسلمانان همان پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص) است. رومیان هراسان از پیشرفت آیین و روش زندگی حضرت عیسی در میان مردم عوام‌فریبی کردند و آن حضرت را به خشم توده‌ی مردم سپردند و این‌گونه پیام‌آور عشق و دوستی در میان مردم آن روزگار؛ توسط همان مردم، همسان یک مجرم شکنجه و آزار دید و به دیار باقی شتافت. پیروان کم‌شمارش در ترس و نومیدی نتوانستند واکنشی نشان دهند. سه روز پس از آن واقعه رستاخیز موعود اتفاق می افتد و آن حضرت به مدت چهل روز از عید فصح تا عید معراج از نو زنده می‌شود و بر افراد بی‌شماری خود را آشکار می‌کند. توماس حواری ناباورانه بدن آن حضرت را لمس می‌کند تا باور کند که عیسی رستاخیز کرده است. البته این بازگشت دوباره به زندگی به گونه‌ای متفاوت بود. تن آن حضرت از هر قید و بندی رها بود. پس ازچهل روز دوباره به آسمان‌ها نزد خداوند شتافت. باورهای مسیحیان: میشل مالرب در کتاب انسان و ادیان: (1381) باورهای بنیادی را شهادت ایمانی مسیحیت می‌نامد و آن‌ها را این‌گونه برمی‌شمرد. -خدایی هست توانا، که همه چیز آفریده‌ی اوست. -خداوند پدر ماست، پس رابطه او با آفریدگانش رابطه‌ی مهر است و نیرومند‌ترین رابطه‌ای است که بتوان به خیال آورد. -عیسی مسیح پسر خداست. او یک آدم است، ولی خدا هم هست، از نطفه‌ی خدا و از شکم مریم. -سه روز پس از آن که بر صلیب مرد، از نو زنده شد. چند بار در میان مردم دیده شد، آنگاه به آسمان‌ها بر شد تا به پدرش، خداوند، بپیوند. -خدا یک است، اما سه‌گانه: پدر، پسر، روح‌القدس. این هر سه همان خدای یگانه‌اند{البته باید به خاطر داشت که در قران حرفی از سه‌گانگی خدا نیست}. -خدا در کالبد عیسی به زمین فرود آمده، که راز «تن‌یافتگی» خدا نام گرفته است. -عیسی‌ مسیح‌ آمده تا رهایی‌بخش دردمندان باشد. با مردن بر فراز صلیب، همه کمبودها، ناتوانی‌ها، گناهان و جنایت‌های آدمیان را به جان خود بازخریده است، و این همان"نجات از گناه کاری "است. -برای بهره‌مند شدن از بخشایندگی خداوند، آدمی باید نیک‌رفتار باشد. باید از روش عیسی مسیح پیروی کند که مهرورزی و عشق است. -آن زمان که دنیا به پایان می‌رسد، خدا بر همه‌ی مردم داوری ‌می‌کند و به برگزیدگان زندگی جاوید می‌بخشد. -کلیسا و عیسی مسیح جدایی ناپذیرند. کلیسا نماد عیسی مسیح بر روی زمین است، و روح‌القدس همواره رهنمون کلیسا است. شاخه‌های اصلی مسیحیت: امروزه مسیحیت سه شاخه‌ی اصلی دارد: کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان. کاتولیک: مذهب کاتولیک در سرتاسر دنیا حضور دارد و شصت درصد شمار مسیحیان را در بر می‌گیرد. این مذهب تاریخ پر نشیب و فرازی را پشت سر گذاشته است. سه سده‌ی نخست این مذهب دوران تلاقی عقاید و نظریه‌هاست. از سده‌ی چهارم در دوران امپراطوری کنستانتین، این مذهب، دین رسمی امپراطوری روم شناخته می‌شود و در قدرت سیاسی شریک می‌شود. در سده‌ی هفتم با ظهور اسلام ضربه سهمگینی به مذهب کاتولیک وارد می‌شود و مردمان خاورمیانه و شمال آفریقا با روی گرداندن از مسیحیت به اسلام می‌گروند. در سده‌ی یازدهم کلیسای ارتدوکس پا به عرصه‌ی وجود می‌گذارد و از کلیسای کاتولیک جدا می‌شود. در سده‌ی شانزدهم رفته‌رفته نیرومندی سیاسی خود را از دست می‌دهد. کلیسای انگلستان از آن جدا می‌شود. در شمال اروپا لوتری که شاخه‌ای از مذهب پروتستان است از آن جدا می‌شود. از سده‌ی شانزدهم به این سوی، بومیان آمریکا و از سده‌ی نوزدهم مردم آفریقا و اقیانوسیه به خاطر کوشش و از خود گذشتگی مبلغین مذهبی به مسیحیت روی می‌آوردند. امروزه در اروپای غربی با ثروتمند شدن جوامع، گرایش مردم به روحانیت کمتر شده است. ارتدوکس: در دو سده‌ی نخستین، مسیحیت در سرزمین‌ فلسطین که خاستگاه آن بود، گسترش و رشد پیدا کرد. کلیسایی که در این سرزمین‌ها فعالیت داشت کلیسای شرقی خوانده می‌شد. در غرب، مسیحیت از شهر رم شروع به رشد کرد و کلیسای غربی خوانده می‌شد.در سال 330 با تغییر پایتخت امپراطوری از رم به قسطنطنیه (استانبول امروزی) و رسمی شدن دین مسیحی بر اهمیت کیلسای شرق افزوده شد. با گرویدن بربرهای اروپا به مسیحیت، شمار مسیحیان غرب فزونی گرفت، اما مرکز اندیشه‌ی کلیسا در شرق بود. به دلیل عدم وجود وسایل ارتباطی در آن روزگار و دوری مسافت بین دو کلیسا و نیز متفاوت بودن ترجمه‌های دینی از زبان یونانی، ناهمگونی‌هایی درنظریه‌های دو کلیسا بروز کرد و منجر به طرد اسقف قسطنطنیه از کلیسا و خشم مسیحیان شرق شد. بارزترین ناهمگونی‌های دو کلیسا در تقویم مورد استفاده‌ی آن‌ها و نیز در آداب و مراسم کلیسایی و چگونگی برگزاری آن‌هاست. میشل مالرب بعضی ناهمگونی‌ها را این‌گونه آورده است: -ارتدوکس‌ها از تقویم یولیانی، قیصری، استفاده می‌کنند که یولیوس امپراطور روم در سال 46 قبل از میلاد بنا نهاده است. مسیحیان غرب از سال 1582، تقویم گریگوری را جانشین آن کردند که دقیق‌تر است و با تقویم یولیانی سیزده روز اختلاف دارد. ارتدوکس‌ها زادروز مسیح را هفتم ماه ژانویه جشن می‌گیرند اما دیگر مسیحیان 25ماه دسامبر. -ارتدوکس‌ها نماز در کلیسا را به آواز می‌خوانند اما بی موسیقی. -ارتدوکس‌ها در شرایط ویژه طلاق را قبول دارند، اما کلیسای کاتولیک طلاق را رد می‌کند. تنها ازدواجی را باطل می‌کند که درست صورت نگرفته باشد. -ارتدوکس‌ها برای پاپ تنها یک برتری تشریفاتی می‌شناسند، حال آنکه درکلیسای کاتولیک اداره کلیسا از اختیارات پاپ است (مالرب، همان: 90-88). پروتستان: این مذهب از شاخه‌هایی چون کالوینی‌ها، لوتری‌ها، تشکیل شده است. از آغاز سده‌ی شانزدهم و سست شدن ارزش‌های اخلاقی سران کلیسا و آلودگی بعضی به رسوایی‌های قدرت سیاسی، باتقوایان مسیحی به تلاش برای اصلاح دین پرداختند. درسال 1517 با انتشار اعلامیه ای ازسوی یک راهب دینی به نام مارتین لوتر درکلیسای ویتمبرگمبنی بر مخالفت وی با خرید و فروش و آمرزش گناهان، اختلاف در کلیسا آغاز شد. گنهکاران مسیحی مبلغ تعیین شده از سوی کشیشان را به خزانه‌ی کلیسا می‌پرداختند تا از کیفر گناه در جهان آخرت در امان بمانند. در سال 1520 لوتر محکوم شد، اما محکومیتش باعث آزادی عمل و انسجام بیشتر نظریه‌اش شد. جنبشی که از سوی مارتین لوتر شروع شده بود و از حمایت افرادی چون کالوین و دیگران برخوردار بود، باعث به وجود آمدن جنبش پروتستانیم و کلیسای پروتستان شد. کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها در زمینه‌ی متون و چگونگی تفسیر آن‌ها با هم اختلافاتی دارند اما مواردی نیز وجود دارند که هیچ گونه سازشی بین آن‌ها وجود ندارد. از آن جمله می توان به عدم وجود مجسمه‌های مریم باکره و دیگر قدیسان در کلیسای پروتستان اشاره کرد، چرا که پروتستان‌ها فقط خداوند را درخور نیایش می‌شمارند. از شعائر مسیحی فقط غسل تعمید و عشای ربانی (آخرین شام با عیسی مسیح)را می‌پذیرند. کالوینی‌ها حتی این دو را نیز قبول ندارند. عبادت در مسیحیت: عبادت درکتاب مقدس: عبادت درکتاب مقدس بیشتر به صورت ارتباط و یگانگی روحانی با خداوند، با و یا بدون دخالت روحانیون یا موجودات قدسی و به صورت کلامی است. در کتاب عهد عتیق: درکتاب عهد عتیق واژگان چندی برای اشاره به مفهوم عبادت مورد استفاده قرار گرفته‌اند که معنای متفاوتی چون خواندن، درخواست کمک، با صدای بلند خواندن و...دارند. عبادت آنگونه که درکتاب عهد عتیق بیان شده برمبنای درک بنی اسرائیل بود که یهوه درمیان آن‌ها حاضر است و برای آن‌ها کار انجام می‌دهد. این حضور یهوه باعث اطمینان آن‌ها می‌شد که خداوند نماز و دعای آن‌ها را می‌شنود و پاسخ می‌گوید. عبادت بنی اسرائیل ریشه در اطمینان آنها به پاسخ یهوه دارد. هدف عبادت بنی اسرائیل سعادت روحانی و البته بیشتر سعادت دنیوی بود. آن‌ها خواستار سلامتی، زندگی دراز، خوشبختی، فرزندان زیاد و سعادت بنی‌اسرائیل از خداوند بودند. شفاعت دیگران یعنی شاه، سرزمینی که در آن زندگی می‌کردند، برادران دینی‌شان و بعدها درگذشتگان از دیگر اهداف عبادت بنی‌اسرائیل بودند. درکتاب عهد عتیق سه نوع عبادت را می‌توان یشمرد: خواهش، سپاسگزاری و توبه. هنگام عبادت و دعا برای خواستن چیزی مهم خواسته و هم دلیل خواهش مطرح می‌شد. اینگونه عبادت با برشمردن مواهب قبلی که از طرف یهوه به آن‌ها داده شده بود، رفته‌رفته به صورت مروری برتاریخ بنی اسرائیل درآمد که نمونه‌های آن درکتاب پادشاهان قابل مشاهده است. عبادت مربوط به پشیمانی و توبه، بیشتر به صورت درخواست بخشش یک گناه یا برداشتن عذاب یا برای دفع خطرات قریب الوقوع بودند. عبادات سپاسگزاری اغلب برتصدیق عدم شایستگی بشر برای دریافت الطاف خداوندی می‌پرداخت. عبادت به مکان عبادت جمعی محدود نمی‌شد، هرجا می‌توانست انجام شود، گاهی با قربانی همراه می‌شد و گاهی با سوگند. اتاقی ساکت در خانه که پنجره‌ای به سوی اورشلیم داشت، بهترین محل عبادت به شمار می‌آمد. البته باید به خاطر داشت عبادت بیشتر به صورت جمعی انجام می‌شد و بهترین منبع آن درکتاب عهد عتیق کتاب مزامیر است. درکتاب عهد جدید: واژگان به کار رفته در کتاب عهد جدید دارای معانی عبادت، خواستن و شفاعت‌اند. درکتاب عهد جدید حضرت مسیح اغلب درحال عبادت نشان داده می‌شود. وی به صورت جمعی و فردی و قبل از کارها و تصمیم‌گیری‌های مهم به عبادت می‌پرداخت. وی به خاطر رابطه با خداوند، درکتاب مقدس به صورت زندگی درعبادت به تصویر کشیده شده است، او به پیروانش عبادت را آموخت. البته او شکل خاصی برای عبادت پیشنهاد نکرد بلکه بیشتر روحیه عبادت کردن را به آن‌ها آموخت. مبنای عبادت در مسیحیت رابطه‌ی پدر و فرزندی و عشق است، درقسمت‌های مختلف کتاب مقدس پیش‌نیازهای عبادت، اطمینان کامل به خداوند به خاطر ایمان، ثابت قدم بودن در دین، صداقت درونی، خضوع و اطاعت عاشقانه از دستورهای خداوند است. وقتی عبادتی از این پیش‌شرط‌ها برخوردار باشد، اثری جاودان دارد، بیشترین تأکید بر عبادت جمعی است. درسده‌های ابتدایی عبادت به خاطر پادشاهی خداوند و ارزش‌های روحانی انجام می‌شد. هدف آن درخواست لطف و رحمت نه فقط برای مسیحیان، بلکه دیگر افراد و گاهی دشمنان و آزاردهندگان جامعه مسیحی بود. درکتاب مقدس، عبادت معمولاً خطاب به خداوند است از طریق حضرت مسیح. گاهی نیز مخاطب مستقیم عبادت و نیایش خود حضرت مسیح است (لوث ،2005 :1270-1265). ووددر کتاب خود درباره‌ی عبادت می‌گوید: «قلب مسیحیت عبادت است، رابطه‌ی آگاهانه‌ی فکر واحساس با خداوند» (وود، 2005: 165). وی بر این باور است که عبادت مسیحی می‌تواند سه شکل داشته باشد: « ستایش عمومی، سرپردگی فردی، و تفکر در سکوت». دیدگاه اول دیدگاه نماز و مناجات است. افکار آدمی با زبانی که از والدین آموخته شده بیان می‌شوند. احساسات و عواطف انسان بر اساس پاسخ به رفتارهای دیگران شکل گرفته و هدایت می‌شوند. عبادت کردن و نماز خواندن نیز به همین صورت، از جمله چیزهایی است که انسان از دیگران می‌آموزد: «فرد راه‌های خطاب کردن خداوند و پاسخ دادن به خداوند را درموقعیت‌های متنوعی می آموزد»(وود،2005:165). نکته‌ی دیگری نیز که باید مورد توجه قرار گیرد این است که عاقلانه نخواهد بود فرد بخواهد راه‌های ارتباط با خداوند را خود به تنهایی بیاموزد، چرا که قبل از او انسان‌های زیادی به دنبال چنین ارتباطی بوده‌اند و راه‌های متفاوتی برای رسیدن به این منظور یافته‌اند. در مسیحیت، کسان زیادی یکی از راه‌های ارتباط با خداوند را نماز و ستایش روزانه به صورت جمعی یافته‌اند. سنت‌ها و متون مربوط به این نوع عبادت، روی‌هم‌رفته عبادت جمعی آن گروه دینی شناخته می‌شوند که به وسیله‌ی آن‌ها خداوند، هر روز ستایش می‌شود (وارد، 2007 :165). بر مبنای آیه‌ای از کتاب مقدس در کتاب مزامیر(119:164) «برای داوری‌های عادلانه تو، روزی هفت بار تو را سپاس می‌گویم»، هفت نوع عبادت وضع شده‌اند که در آن‌ها مزامیر یا قسمت‌های دیگر کتاب مقدس تلاوت می‌شوند. همه‌ی‌ مزامیر معمولاً با خواندن آیه‌های متفاوت از یک سوی کلیسا به سوی دیگر تلاوت می‌شوند. مهم‌ترین قسمت عبادت هر روزه جشن عشای ربانی است که به صورت رسمی اجرا می‌شود. در عشای ربانی بخش‌هایی از کتا‌‌‌‌ب‌های عهد قدیم و عهد جدید تلاوت می‌شوند، مسیحیان به گناهان خود اعتراف می‌کنند، دعای شفاعت و دعاهای شکرگزاری و نیایش خوانده می‌شوند. پس از شنیدن سخنان خداوند، چهار قسمت اصلی عبادت مسیحی اجرا می‌شوند: نیایش، شکرگزاری، اعتراف و شفاعت. مهم‌‎ترین قسمت عشای ربانی یادآوری و نمایش از خود‌گذشتگی مسیح و خوردن و سهیم شدن در نان و شراب مقدس است که سهیم شدن در بدن و خون مسیح تلقی می‌شود (وارد،2007 :166). در مراسم عشای ربانی جامعه‌ی مسیحی، آخرین شام حضرت مسیح که با دوازده حواری خود، قبل از مرگ صرف کرده بود را، به خاطر می‌آوردند. مسیح حواریون خود را به خوردن نان دعوت کرد و به آنها گفت: «این بدن من است». همچنین آن‌ها را به خوردن شراب دعوت کرد و گفت: «این خون پیمان جدید است». درباره‌ی جملات مسیح تفاسیر گوناگونی وجود دارند، اما همه‌ی مسیحیان قبول دارند که نوشیدن شراب و خوردن نان به یاد مسیح، مهم‌ترین قسمت عبادت جمعی است (وارد،2007 :166). بعضی مسیحیان گفته‌های مسیح را عینی و لفظی برداشت می‌کنند و بر این باورند که بدن و خون مسیح واقعا در محراب است. بهترین مثال این برداشت، نظریه‌ی« قلب ماهیت» رومن کاتولیک است که بر اساس آن، ماده‌ی نان و شراب تبدیل به ماده‌ی بدن و خون مسیح تغییر ماهیت می‌دهند، در حالی که خصوصیات ملموس و مشهود آن‌ها به همان صورت نان و شراب باقی می‌مانند و مسیحیان ارتدوکس شرقی، «انگلیکن ها» و لوتری‌ها، می‌گویند که مسیح در محراب حضور دارد اما درباره‌ی چگونگی حضور او توضیح نمی‌دهند. نان و شراب وسیله‌هایی هستند که توسط آن‌ها، مسیح در میان مسیحیان حاضر می‌شود. مسیحیان پروتستان حضور مسیح را در محراب قبول دارند، اما اصرار می‌ورزند که حضور وی حضور روحانی است. بدین صورت شام آخر به عنوان راهی مناسب برای جشن گرفتن حضور مسیح در میان مردمش تلقی می‌شود که خواسته خود وی بوده است (وارد،2007 :168 -167). کاتولیک‌ها عشای ربانی را یک قربانی تسکینی می‌دانند که جدید نیست، عشای ربانی نشان دهنده‌ی قربانی حضرت عیسی به شکل گذشتن از جان خویش به خاطر برآورده شدن خواست پدرش (خداوند) است. بعضی پروتستان‌ها صحبت از قربانی را چندان دوست ندارند و بر این باورند که این کار باعث می‌شود مردم فکر کنند کشیشیان می‌توانند کار تازه‌ای برای تحت تأثیر قرار دادن خداوند صورت دهند که مسیح انجام نداده است. آنها عشای ربانی را یادبود مصلوب شدن حضرت مسیح می‌دانند، امری که هیچ وقت تکرار نمی‌شود. علیرغم اختلاف برداشت‌ها همه‌ی مسیحیان بر این باورند که این مراسم به دستور مسیح انجام می‌گیرند (وارد،2007 :166). آخرین قسمت عشای ربانی، خوردن نان و نوشیدن شراب به یاد مسیح است. پروتستان‌ها بر این قسمت مراسم تأکید بیشتری می‌کنند و آن را به عنوان نمادی از حلول زندگی روحانی مسیح در زندگی خود می‌دانند. کاتولیک‌ها و ارتدوکس‌ها آن را مهم می‌دانند اما خوردن نان و نوشیدن شراب را به منظور شرکت در مراسم ضروری نمی‌دانند. به نظر آن‌ها، ستودن و ستایش مسیح که خود را برای رستگاری آن‌ها فدا کرد، کفایت می‌کند (وارد،2007 :166). عشای ربانی نشان دهنده‌ی کلیدی ترین ویژگی دیدگاه عبادی مسیحی است: «اینکه خداوند قبل از این‌که ما به دنبالش باشیم، خود به دنبال ما می‌آید. بنابراین، عبادت جمعی کاری نیست که ما انجام می‌دهیم کاری است که خداوند در ما و از طریق ما انجام می‌دهد (وارد،2007 :170). دیدگاه دوم، سرسپردگی فردی، رویکردی فردی است، هم در سنن کاتولیک و هم در سنن پروتستان دیده می‌شود؛ البته بیشتر مربوط به پروتستان‌ها است. در حقیقت یکی از دلایل اصلاح پروتستانی نیاز به بیان سرسپردگی فردی مسیح، بدون واسطه‌گری کشیشان یا مقامات کلیسا بوده است. عبادت جمعی بیشتر جنبه رسمی دارد و فرد نمی‌تواند عواطف را به صورت علنی و بی‌پرده به زبان بیاورد. در عبادت جمعی، مهم‌ترین نکته، انجام شدن همه چیز به صورت درست و با احترام و وقار مناسب است. اگر تأثیر فردی وجود داشته باشد، به صورت غیرمسقیم است و چندان نیرومند نخواهد بود. سرسپردگی فردی پاسخ مستقیم قلب به تأثیر فردی مسیح است. پاسخ به عشق به کسی است که عشق خود را با فدا کردن زندگی خود نشان داده است و روح خود را برای پر کردن آن‌ها از شادی و امید به قلب‌های آن‌ها روانه کرده است (وارد،2007 :170). اولین نشانه‌های گردهمایی‌های کلیسایی در کتاب عهد جدید، مربوط به گردهمایی‌های غیررسمی است. پدیده‌ی پر از مسیح شدن، خاص کلیساهای کاریزمایی است که در آن‌ها لحنی عاطفی و زنده با تجربه‌ی مسیح حفظ می‌شود و شکل‌های جدید و ناشناخته بیان احساسات به فرد الهام می‌شوند. تجربه‌ی حواریون در اورشلیم (اعمال4-3-2). «پس چیزی شبیه زبانه‌های آتش بر سرشان شعله‌ور شد. آنگاه همه از روح‌القدس پر شدند و برای اولین بار شروع به سخن گفتن به زبان‌هایی کردند که با آن‌ها آشنایی نداشتند، زیرا روح پاک خدا این قدرت را به ایشان داد»؛ از این‌گونه الهامات است. این‌گونه عبادت و نیایش به روح‌القدس نسبت داده می‌شود و پاول قدیس می‌گوید که مهم‌ترین سود آن افزایش شادی، آرامش، صبر عشق در زندگی پیروان است. این نوع عبادت برای نشان دادن برتری روحانی نیست بلکه برای ایجاد حس حضور و نیروی خداوند در زندگی فرد است (وارد،2007 :171). این‌گونه عبادت کامل است. چرا که فقط به منظور ستایش خداوند برای خوبی‌هایش، تشکر از او به خاطر رستگاری، بخشایش گناهان و هدیه‌ی زندگی دوباره به مسیح است. البته شفاعت و تقاضا برای چیزهای مورد نیاز نیز قسمتی از این گونه عبادت است، چرا که فرد از کسی که با او رابطه‌ی فردی عمیقی دارد درخواست کمک می‌کند. مهم‌ترین قسمت این‌گونه عبادت ستایش و شکرگزاری است. سرسپردگی مخصوص خداوند است، اما مسیحیان از آنجا که مسیح به شکل فردی را خداوند می‌دانند، خدایی که به شکل بشر در آمده است؛ مخصوص مسیح نیز هست. خداوند در مقام خالق هستی بسیار بلند مرتبه‌تر از هر گونه رابطه‌ی فردی با بشر تلقی می‌شود. از آنجا که مسیح نشان‌دهنده‌ی ماهیت خداوند بوده است، می‌توانیم همان‌گونه که حواریونش با او ارتباط برقرار کردند با او ارتباط برقرار کنیم (وارد،2007 :171). سرسپردگی فردی به مسیح می‌تواند شکل‌های متفاوتی به خود بگیرد: «از ستودن کودکی که در گهواره یا درآغوش مادرش است، یا تفکر درباره‌ی او هنگامی که کودکان را به سوی خدا می‌خواند، یا قلب پر از عشق و مهر خود را نشان می‌دهد، یا به فرد مصلوبی که خود را فدای ما می‌کند، یا پادشاهی که دستان راست پدرش پادشاهی می‌کند؛ همه‌ی این‌ها راه‌های باورپذیر کردن بشر بودن خداوند برای ما هستند» (وارد،2007 :172). این سرسپردگی شاید به نظر ساده بیاید اما در حقیقت پیچیدگی زیادی دارد. عشق به مسیح احساسی سطحی نیست، راهی است که خداوند خود را به ویژه برای افرادی که به بی‌گناهی کودکان باشند، نمایان می‌سازد. در سرودهای همه‌ی مسیحیان، خداوند حاضر است، خداوندی که عشق او از مرگ قوی‌تر است و ما مؤمنان را زیر چتر عشق خود می‌گیرد (وارد،2007 :173). دیدگاه سوم عشق ورزیدن است. در مسیحیت قلب تعلیمات دینی این است که"خداوند، عشق ورزیدن است"، بنابراین در رابطه‌ی انسان و خداوند مرحله سومی وجود دارد که همانند رابطه‌ی عاشق با معشوق خویش است. در این مرحله از روابط، عبادت در بهترین شکل آن به صورت یک یگانگی بدون کلام در می‌آید. در این یگانگی، ذهن انسان با یک حس خوب قدسی پر می‌شود. بیشتر افرادی که عارف نامیده می‌شوند، این‌گونه تجربه‌ها را توصیف می‌کنند و راه‌های رسیدن به آن را بازگو می‌کنند (وارد،2007 :166). تجربه‌ی عارفانه حالتی است که روح از خود فراتر رفته و با خدا یکی می‌شود. تجربه‌ی این حالت، یکی از تجربه‌های بسیار شادی‌بخش است (وارد،2007 :173). در این‌گونه عبادت، عبادت بایستی فقط برای خداوند باشد، برای زیبایی و بزرگی خداوند باشد. فرد باید از بسیاری نیازهای فردی خود چشم بپوشد تا بتواند نقاط تاریک روح خود را روشن کند. بعضی مسیحیان می‌گویند که به این راه و شیوه‌ی عبادت خوش‌بین نیستند، چرا که پافشاری زیادی بر تلاش فردی، روزه، توبه و...دارد. اما عارفان مسیحی می‌گویند که فقط شکوه خداوند است که می‌تواند انسان را به حس یگانگی برساند (وارد،2007 :174). روزه و تفکر نشانه‌های بروز شکوه خداوندی هستند و انسان را به حس کامل‌تری از حضور خداوند می‌رسانند. این‌گونه عبادت خودخواهانه نیست، زیرا به انسان انگیزه‌ی ترحم و بخشش می‌دهد. به انسان این انگیزه را می‌دهد که زندگیش را با دیگران تقسیم کند نه اینکه فقط به احساس‌های‌ شادمان‌کننده درونی بیندیشد. در سنت مسیحیت حتی مرحله‌ای بالاتر از این نیز قرار دارد. در این مرحله همه‌‌ی حس‌های فردی از میان می‌رود و فرد به آرامی و فراتر از کلام و تفکر وارد مرحله یگانگی با خدا می‌شود. در این مرحله گاهی همه‌ی احساس و تفکر رها می‌شوند و فرد وارد مرحله ای می‌شود که قادر به توصیف آن نیست و فقط می‌تواند راه رسیدن به آن را، آن هم به صورت مبهم به دیگران نشان دهد (وارد،2007 :175). مرحله‌ی سوم و چهارم عبادت در مسیحیت، مرحله‌ی تفکر است، عبادت در ‌سکوت است که در آن فرد تصمیم می‌گیرد صحبت نکند و حتی صحنه‌های زندگی عادی را به خاطر نیاورد و فقط به درحضور خداوند بودن، می‌اندیشد. به احتمال زیاد، رابطه‌ی عشق ورزیدن و یگانگی بی‌کلام باید با هم باشند، چرا که فرد از یک مرحله به مرحله دیگر وارد می‌شود و هیچ یک بدون دیگری کامل نیست (وارد،2007 :175). روزه در مسیحیت: در مسیحیت هم مثل دیگر ادیان روزه‌داری رواج دارد. در مسیحیت دو نوع روزه وجود دارد: 1-روزه‌داری جمعی 2-روزه‌داری فردی 1-روزه‌داری جمعی‌ زمانی است که رهبر جامعه، قبیله، کلیسا و یا خانواده دیگران را دعوت به روزه‌داری می‌کند. در روزه‌داری فردی، شخص به دلایل مختلفی چون تکلیف مذهبی، سلامتی جسمی و ... به روزه‌گیری می‌پردازد. نمونه‌ی جمعی روزه در تاریخ مسیحی در زمان ملک صادق جامعه یهودی و مردم در وضعیت بدی قرار داشتند. سه ارتش به سوی یهودیان سرازیر شده بودند. موابی‌ها، آمونی‌ها، و آن‌هایی که در کوهستان سیر قرار داشتند. مردم یهود هیچ شانسی در مقابل این ارتش‌ها نداشتند. شاه به تنها چیزی که فکر می‌کرد مفید واقع شود، متوسل شد: روزه. وی مردم را به روزه گرفتن جمعی دعوت کرد. نتیجه این بود که موابیان و آمونیان تصمیم گرفتند به جای اینکه ابتدا به یهودیان حمله کنند، به مردم کوهستان سیرحمله کنند. مردم کوهستان را شکست دادند. پس از آن تصمیم داشتند به یهودیان حمله کنند، اما بینشان اختلاف افتاد و به جنگ با هم پرداختند و هر دو سپاه، نابود شدند. دشمنان، یکدیگر را کشتند. ظرف سه روز روزه‌داری و عبادت مردم، این اتفاق روی داد. در کتاب استر، ملت یهود باز به روزه‌داری جمعی پرداخت. یکی از افراد نزدیک به شاه به نام هامان قصد آغاز برنامه‌ای به منظور کشتار یهودیان را داشت. عموی استر، مردخای نیز درخدمت شاه بود و وقتی از نقشه‌ی هامان برای کشتن یهودیان باخبر شد، درخواست روزه‌داری جمعی کرد، نتیجه به نفع یهودیان تمام شد و هامان وزیر بر یکی از چوبه‌های داری که برای یهودیان آماده کرده بود، به دار آویخته شد. در مسیحیت افراد زیر به روزه داری پرداخته‌اند: 1.موسی 2.داوود 3. یهو شاخاط 4.استر 5.دانیال 6.آنا 7.مسیح 8.پاول موسی به مدت چهل روز هنگام حضورش در کوه سینا به روزه‌داری پرداخته است. درکتاب عهد عتیق آمده است: «موسی چهل شبانه روز بالای کوه در حضور خداوند بود. در آن مدت نه چیزی خورد و نه چیزی آشامید. در آن روزها بود که خداوند ده فرمان را روی دو لوح سنگی نوشت (سفرخروج37:28). داوود: ناتان پیامبر نزد داوود می‌رود و مسئله‌ای را از حضرت داوود می‌پرسد و به حضرت داوود می‌فهماند که تصاحب زن اوریا (ازیاران وی) کار درستی نبوده است. ناتان می‌گوید که خداوند بر سرت بلا نازل خواهد کرد. ناتان می‌گوید خداوند تو را بخشیده اما بچه‌ای که به دنیا آمده خواهد مرد. «بعد ناتان به خانه‌ی خود بازگشت و خداوند پسری را که تشییع زاییده بود سخت بیمار کرد، داوود به خداوند التماس کرد که بچه را زنده نگه دارد، و بدین منظور روزه گرفت و به اتاق خود رفته و تمام شب روی زمین دراز کشید. درباریان از او خواهش کردند از بلند شود و با آن‌ها غذا بخورد. اما قبول نکرد، تا اینکه روز هفتم، آن بچه مرد. پرسید: «آیا بچه مرده است؟» گفتند: «بلی. آنگاه داوود از زمین بلند شده و شستشو نمود، سرش را شانه کرد و لباس‌هایش را عوض نمود و به خیمه‌ی عبادت رفت و خداوند را پرستش کرد و سپس به کاخش برگشت و خوراک خورد» (2سموئیل،20: 15-12). یهو شاخاط: در دوران وی سپاهیان مواب و آمون همراه با معدنی‌ها برای جنگ با وی متحد می‌شوند. به وی خبرمی‌دهند «یهوخاشاط از این خبر بسیار ترسید و از خداوند کمک خواست. سپس دستور داد تمام مردم یهود روزه بگیرند. مردم از سراسر یهودا به اورشلیم آمدند تا دعا کرده، ازخداوند کمک بخواهند» (2تواریخ،4-3-2). استر: هامان وزیر دربار خشایارشا مرد مغروری بود و مردخای یهودی به او تعظیم نمی‌کرد و به او احترام نمی‌گذاشت. هامان تصمیم به قتل مردخای و تمام یهودیان قلمرو خشایارشا گرفت. وی نزد شاه توطئه کرد و به وی گفت قومی در سرزمین او هستند که از قوانین شاه پیروی نمی‌کنند، پادشاه نیز به او اختیار تام برای نابودی آن قوم داد؛ استر که یکی از دختران زیبای حرمسرای شاه و یهودی بود اما مذهب خود رامخفی کرده بود، به مردخای گفت: «برو و تمام یهودیان قومش راجمع کن تا برای من سه شبانه روز، روزه بگیرند. من و ندیمه‌هایم نیز همین کار را می‌کنیم». شاه در کتاب وقایع سلطنتش می‌خواند که دو نفر از خواجگان حرم قصد کشتن او را داشته‌اند و مردخای توطئه‌ی آنها را برملا کرده است و به او پاداشی داده نشده، به او پاداشی داده می‌شود. استر که مورد لطف پادشاه بوده ضیافتی ترتیب می‌دهد و شاه و هامان را دعوت می‌کند. شاه که پیشتر به استر گفته بود هر درخواستی داشته باشد برآورده می‌شود، دوباره همان پرسش را می‌پرسد. استر به او می‌گوید که برای قومش توطئه کرده‌اند و از پادشاه درخواست کرد در صورتی که صلاح می‌داند آن‌ها را نجات دهد. هامان به دستور پادشاه بر چوبه بلندی که برای مردخای آماده کرده بود به دار آویخته می‌شود. مردخای یهودی و ملکه استر فرمان دادند، یهودیان پوریم را همه ساله نگه دارند و روزه و سوگواری این ایام را به جای آورند. در کتاب عهد عتیق بعضی کارها را پیروان دین باید انجام دهند «این قوانین را همیشه باید اجراکنید: در روز دهم ماه هفتم نباید کار کنید، بلکه آن روز را در روزه بگذرانید. این قانون باید هم بوسیله‌ی قوم اسرائیل و هم بوسیله غریبانی که در میان این قوم اسرائیل ساکن هستند رعایت گردد، چون در آن روز، مراسم کفاره برای آمرزش گناهان انجام خواهد شد تا قوم در نظر خداوند طاهر باشند. این روز برای شما مقدس است و نباید در این روز کار کنید بلکه باید در روزه به سر برید» (لاویان31-29؛16). «روز دهم ماه هفتم هر سال روز کفاره است. در آن روز تمام قوم باید برای عبادت جمع شوند و روزه بگیرند و هدیه‌ای بر آتش به من تقدیم کنند. در روز کفاره هیچ کار نکنید، زیرا روزی است که باید برای گناهان خود از من که خدای شما هستم طلب آمرزش نمایید. هر شخصی که آن روز را در روزه سر نبرد، از میان قوم خود طرد خواهد شد» (لاویان29-26؛22). «از غروب روز نهم ماه هفتم تا غروب روز بعد، روز مخصوص کفاره است و باید در آن روز روزه بگیرید و استراحت کنید» (لاویان 23:32). زمانی قوم یهود به پرستش خدایان دیگر پرداخته بود و خداوند آن‌ها را زیردست فلسطینی‌ها کرده بود، سموئیل به آنان گفت اگر به سوی خداوند بازگردند و فقط او را عبادت کنند، خدا به آن‌ها رهایی خواهد بخشید. آن‌ها بت‌ها را نابود کردند و به محل عبادت رفتند. «بنابراین همه‌ی آن‌ها در مصفه جمع شدند؛ سپس از چاه آب کشیدند و به حضور خداوند ریختند و تمام روز را روزه گرفته تا به گناهان خود اعتراف کردند. در این روز سموئیل در مصفه به رهبری بنی‌اسرائیل تعیین شد» (اول سموئیل،7:6). سپاهیان فلسطینی خود را آماده‌ی جنگ کردند. بنی‌اسرائیل دچار ترس شدند و از سموئیل خواستند که به درگاه خدا دعا کند تا آن‌‎ها را رهایی بخشد. سموئیل با قربانی کردن و عبادت از خداوند خواست که آن‌ها را رهایی بخشد. هنگام قربانی کردن فلسطینیان جنگ را آغاز می‌کنند. خداوند از آسمان‌ها بانگ بر می‌آورد، فلسطینی‌ها دچار پریشانی شده و از بنی‌اسرائیل شکست می‌خورند. زمانی بنی‌اسرائیل در یکی از جنگ‌ها از فلسطینیان شکست می‌خورند و فرار می‌کنند. شائول و پسرانش محاصره می‌شوند و پسران وی کشته می‌شوند. شائول مجروح می‌شود. وی از محافظش می‌خواهد برای این‌که به دست فلسطینی‌ها نیفتد، او را بکشد، محافظش می‌ترسد و شائول خود را بر شمشیرش می‌اندازد و خود رامی‌کشد، محافظش نیز همین کار را می‌کند. فلسطینیان سر او را از بدن جدا می‌کنند. ساکنان یابیش ملعاد مردان دلاوری را می‌فرستند و آن‌ها جسد شائول و پسرانش را از دیوار پایین کشیده و به شهر خود می‌آورند و در آنجا می‌سوزانند. استخوان‌های آن‌ها را برمی‌دارند و زیر درخت بلوطی در یابیش به خاک می‌سپارند و هفت روز روزه می‌گیرند (اول سموئیل13-1؛31خلاصه). داوود با شنیدن خبر کشته شدن شائول گریه زاری می‌کند. داوود و افرادش وقتی این خبر را شنیدند از شدت ناراحتی لباس‌های خود راپاره کردند. آن‌ها برای شائول و پسرانش یوناتان و تموم، و به خاطر سربازان شهید اسرائیلی، تمام روز را روزه گرفته، گریه کردند و به سوگواری پرداختند (دوم سموئیل؛1:11). هنگام رهایی از اسارت بابلیان، کوروش یهودیان را آزاد می‌کند تا به سرزمین خود برگردند. عزرا داستان بازگشت را تعریف می‌کند و می‌گوید: گاهی روزه برای فروتنی روح در مقابل خداوند صورت می‌گیرد: در کتاب مقدس عهد عتیق در کتاب عزرا نمونه‌ای ذکر شده است: «وقتی در کنار رود اهوا بودیم، اعلام نمودم همگی روزه بگیریم تا به این وسیله خود را در حضور خدای خود فروتن کنیم و از او بخواهیم در این سفر ما را همراه زن و فرزندان و اموالمان حفظ نماید. خجالت می‌کشیدیم از پادشاه درخواست کنیم سربازانی را همراه ما بفرستد تا در طول راه در مقابل دشمنان از ما حمایت کنند، چون به پادشاه گفته بودیم که خدا از کسانی که به او ایمان دارند محافظت می‌کند، اما آنانی را که او را ترک می‌گویند سخت مجازات می‌نماید. پس روزه گرفتیم و از خدا خواهش کردیم تا از ما محافظت کند و او نیز این کار را کرد (عزرا،23-21؛88). حضرت داوود نیز در مزامیر خود از روزه به عنوان وسیله‌ای برای فروتن کردن روح در مقابل خداوند سخن می‌گوید: « هنگامی که با روزه و اشک در حضور تو خود را فروتن می‌سازم، آن‌ها (دشمنان خداوند) مرا سرزنش می کنند» (مزامیر69:10). «حضرت داوود در هنگام در خواست کمک از خداوند و نجاتش از درماندگی و‌ دل‌شکستگی به روزه گرفتن اشاره می‌کند و می‌گوید: «ای خداوند، با من بر حسب وعده‌ی خود عمل نما و به خاطر رحمت عظیم خویش مرا نجات ده، زیرا که من فقیر و درمانده و دل‌شکسته‌ام، همچون سایه، رو به زوال هستم و مانند ملخ از باد رانده شده‌ام. از بس روزه گرفته‌ام زانوهایم می‌لرزند و گوشت بدنم آب می‌شود» (فرامیر24-21-109). خداوند در جواب ارمیای نبی هنگام دعا برای بنی‌اسرائیل برای رهایی از سرگردانی جواب منفی می‌دهد و آن‌ها را تهدید می‌کند: «از این پس از من نخواه که این قوم را یاری نمایم و برکت دهم. حتی اگر روزه بگیرند به دادشان نخواهم رسید؛ اگر هم هدیه و قربانی نیاورند، نخواهم پذیرفت؛ بلکه ایشان را با جنگ و قحطی و وبا هلاک خواهم کرد» (ارمیا،12-11؛14). در جای دیگر از روزه به عنوان وسیله‌ای برای برگرداندن و لغو مجازات خداوند یاد می‌شود: «در روزی که مردم روزه می‌گیرند، به خانه خداوند برو و این طومار را با صدای بلند بخوان {طومار حاوی سخنان خداوند علیه اسرائیل و یهودا و اقوام دیگر است}، چون در آن روز، مردم از سراسر یهودا به آنجا گرد خواهند آمد، شاید از راه‌‌های بد خود باز گردند و پیش از آن که دیر شود، از خداوند طلب بخشش کنند، زیرا بلایی که خداوند علیه این قوم اعلام فرموده، بسیار سخت است.» دانیال: دانیال نبی در ارمیای نبی می‌فهمد که خداوند به ارمیا گفته که اورشلیم باید هفتاد سال ویران بماند. وی دست به دعا و روزه برمی‌دارد و از خداوند می‌خواهد به آنها ترحم کند: «پس دست التماس و دعا به سوی خداوند دراز کردم و روزه گرفتم، پلاس پوشیدم و خاکستر بر سرم ریختم». دانیال دعا می‌کند تا سرزمینش و مردمش از اسارت نجات پیدا کنند، خداوند به وسیله‌ای جواب او را می‌دهد و می‌گوید که خواسته‌اش برآورده می‌شود: «.....چون از همان روز اول که در حضور خدای خود روزه گرفتی و از او خواستی تا به تو فهم بدهد، درخواست تو شنیده شد». در جای دیگر درکتاب یوئیل، وی پیش بینی می‌کند بلای وحشتناکی خواهد فرستاد تا مردم یهودا را تنبیه کند. وی می‌گوید ملخ به این سرزمین هجوم می‌آورد؛ که منظورش سپاه دشمن بوده است. وی به مردم اخطار می‌دهد و از آن‌ها درخواست توبه، روزه و گریه زاری می‌کند. «ای کاهنان، لباس ماتم بپوشید، ای خدمت‌گزاران خدای من، تمام شب در برابر قربانگاه گریه کنید، چون دیگر غله و شرابی نمانده تا به خانه خدای‌تان هدیه کنید. روزه را اعلام کنید و خبر دهید مردم جمع شوند. ریش‌سفیدان همراه با تمام قوم در خانه خداوند، خدای خود جمع شوند و در آنجا در حضور او گریه و ناله کنند» (یوئیل14-13؛1). روزه همچنین، برای اعلام توبه و پشیمانی از گناهان به کار می‌رفته است. خداوند از مردم می‌خواهد با روزه گرفتن توبه کنند تا مشمول رحمت او شوند. البته همه‌ی این‌ها باید خالصانه و از ته دل باشد: «خداوند می فرماید: الان تا وقت باقی است با تمام دل خود، با روزه و گریه و ماتم بسوی من بازگشت کنید. و اگر واقعاً پشیمانید دل‌هایتان را چاک بزنید نه لباس‌هایتان را» (یوئیل، 13-12؛2). در داستان یونس نیز بار دیگر مردم برای برگرداندن تصمیم خداوند برای نابودی شهر به خاطر خشمش از اعمال آنها به روزه متوسل می‌شوند؛ یونس که از شکم ماهی زنده بیرون آمده از طرف خداوند مأمور هشدار به مردم شهر می‌شود. وی شروع به موعظه می‌کند و به آن‌ها می‌گوید: شهرشان پس از چهل روز ویران خواهد شد، مردم شهر حرفش را باور می‌کنند: «اهالی شهر حرفهایش را باور کردند، به همه اعلان کردند که روزه بگیرند و همه، از بزرگ تا کوچک، پلاس پوشیدند» (یونس؛2:5). زیارت‌های مسیحی: زیارت درکتاب مقدس: زیارت درمیان اقوام سامی خاورمیانه تاریخی طولانی دارد. مکان‌هایی زیارتی بی‌شماری دراین ناحیه توسط باستان‌شناسان کشف شده است. مردم مقداری از محصولات زمین و تعدادی از دام‌هایشان را به این مکان‌ها می‌بردند تا به عنوان سپاسگزاری به خدایان تقدیم کنند. آن‌ها بر این باور بودند که این مکان‌ها از سوی خدایان به عنوان مکان‌های ویژه برگزیده شده‌اند. بعضی مکان‌های مقدس کنعانی فقط ازسوی بنی اسرائیل زیارت می‌شدند. این مکان‌ها پیوندگاه سیاسی-مذهبی قبایل مختلف بنی اسرائیل بودند. بعد ازحضرت داوود، اورشلیم به عنوان مرکز گردهمایی‌های بنی‌اسرائیل درآمد. برخی مکان‌های دیگر نیز مورد توجه مردم بودند. برخی پادشاهان به تخریب چنین مکان‌های فرعی اقدام کردند، اما بعد از مرگ آن‌ها دوباره این مکان‌ها مورد زیارت مردم قرار می‌گرفتند. زیارت مقدس در قوانین مذهب بنی‌اسرائیل در سه جا به رسمیت شناخته شده است. دراینجا سخن از سه جشن است: جشن پسور و عید نزول روح‌القدس بر رسولان عیسی و عید سایبان. در این جشن‌ها بنی اسرائیل فرمان داشتتند به حضور خداوند برسند. زیارت بنی اسرائیل در زمان تبعید و بعد از آن ادامه پیدا کرد (پولان، 2003: 343-342). سفر مسیحیان به مکان‌های مقدس از قرن اول تا 7 میلادی: این سفرها به خاطر گرامی‌داشت و زیارت مکان‌هایی که به زندگی حضرت مسیح، قدیسان، و شهدا مرتبط بودند انجام می‌شدند. بعضی مکان‌ها به خاطر روی دادن معجزه‌ای در آنجا تقدس پیدا کرده بودند و از سوی مسیحیان زیارت می‌شدند. زیارت‌ها گاهی به انگیزه‌ی درخواست کمک از خداوند یا انجام عباداتی چون شکرگزاری و یا توبه انجام می‌شدند. در قرن چهارم رویدادهایی باعث تحکیم ایده‌ی زیارت در میان مسیحیان شدند: امپراطور کنستانتین اول و مادرش هلنا از مکان‌های مقدس زیارت کردند و دیگری شناساندن سرزمین مقدس ازسوی قدیس جروم و... زیارت مسیحیان ازلحاظ مکانی به سه بخش تقسیم می‌شود. 1-زیارت سرزمین مقدس 2-زیارت صومعه‌های مصر و مقبره‌های ایتالیا 3-زیارت‌های کوتاه‌تر که در سرتاسر قلمرو مسیحی در دسته‌های مختلف دینی بوجود آمدند. 1-زیارت سرزمین مقدس: زیارت سرزمین مقدس یعنی جایی که پیامبر دینی مسیح به دنیا آمده بود، رشد کرده و زندگی کرده بود؛ از همان آغاز اهمیت زیادی در بین مسیحیان داشته است. از مهم‌ترین زیارت‌کنندگان سرزمین مقدس همان‌گونه که گفته شد می‌توان امپراطور کنستانتین اول و مادرش هلنا را نام برد. با زیارت کنستانتین و مادرش از سرزمین مقدس مردم عادی نیز به سوی سرزمین مقدس سرازیر شدند. منابع مختلف مسیحی از ایستگاه‌های بین‌راهی زائران مسیحی و حضور مسیحیان از نقاط مختلف قلمرو دین مسیح صحبت می‌کنند. درپایان قرن چهارم میلادی اشاره به زیارت در آثار پدران کلیسا به خوبی مشهود است. مهم‌ترین فردی که در زیارت مسیحیان درنخستین سده‌های مسیحیت نقش داشته است قدیس جروم است. وی سی سال در سرزمین مقدس اقامت کرد و بزرگترین مفسر کتاب مقدس در زمان خود بود. وی بر این عقیده بود که با زیارت سرزمین مقدس انسان خواهد توانست کتاب مقدس را بهتر بفهمد. از قرن پنجم و ششم میلادی مسیحیان شروع به زیارت صومعه‌ها نیز می‌کنند. 2-زیارت مصر و روم در قرن چهارم رهبانیت مسیحی حلقه اتصال مصر و فلسطین بود. آثار نویسندگان مسیحی باعث توجه مردم به مکان‌های مسیحی موجود در مصر شد و رفته رفته مردم به زیارت این مکان‌ها در آمدند. در شش قرن اول میلادی رم از نظر زیارتی اهمیتی همسان سرزمین مقدس نداشت، اما توجه به نقاشی‌های دیواری نشان‌دهنده‌ی حضور زیارت‌گران در این مکان‌هاست. مقبره‌های پیتر و پاول از مکان‌های زیارتی رم به حساب می‌آمدند. در نیمه‌ی دوم قرن چهارم میلادی با بازسازی ساختمان‌های مذهبی و کتیبه‌هایی که بر دیوارهای این مکان‌ها نقر شدند، زیارت رایج شد. زیارت‌ها در قلمرو دین مسیحی باعث به وجود آمدن آیین‌های شادمانی و جشن‌ها شدند. این جشن‌ها اغلب مورد نکوهش روحانیون مسیحی بودند. ازمهم‌ترین بخش‌های زیارت رومی در قرن چهارم میلادی، زیارت آرامگاه حواریون از سوی امپراطور روم بود. 3-زیارت محلی زیارت‌های محلی، اغلب به مکان‌های نزدیک به محل زندگی مسیحیان مرتبط بودند. این زیارت‌گاه‌ها بیشتر آرامگاه افراد زاهد و مقدس محلی و یا کلیساهای محلی بودند )مک کارتی،2003: 6-345). مقاصد زیارت: مهمترین مقصد زیارت در مسیحیت سرزمین بیت‌المقدس بود. بعد از بیت‌المقدس مقبره‌ی قدیسان پیتر و پاول در روم قرار داشتند. بعدها مقبره‌های دیگر شهدای مسیحی نیز به محل زیارت تبدیل شدند. برخی از مردم به زیارت مکان‌هایی می‌رفتند که به باور آن‌ها قدیسان مسیحی پدیدار شده‌اند. برخی دیگر به زیارت مکان‌هایی به خاطر گرامی‌داشت حضرت مریم می‌رفتند. خاستگاه مکان‌های زیارتی: خاستگاه بسیاری از مکان‌های زیارتی چنان با افسانه در آمیخته است که بیرون کشیدن حقیقت از میان آنها کار دشواری است. بسیاری زیارتگاه‌های جدید حتی در زمان معاصر، به خاطر رویاهای افراد عادی به وجود آمده‌اند. معمولاً با پیدا شدن اثر یا جایی مریوط به مسیحیت، آن مکان به صورت زیارتگاهی درمی‌آید. در زمان حاضر، پدیدارشدن شخصیت‌های دینی سبب به وجود آمدن زیارتگاه‌های پرشماری در جاهای مختلف شده است (لابانده،2003: 346). زمان‌شناسی زیارت مسیحی: نوشته‌های مربوط به قرن چهارم میلادی نشان می دهد که زیارت اورشلیم (بیت المقدس) از زمان حواریون بدون وقفه ادامه پیدا کرده است. نوسازی اورشلیم، پیداشدن صلیب مقدس و برپایی زیارت‌گاه ها باعث فراگیر شدن زیارت شد که در تمام قرون وسطی نیز ادامه پیدا کرد. البته در سال‌هایی که اورشیلم در دست مسلمانان بود، روند زیارت کندتر شد. جنگ‌های صلیبی از سال 1095 شروع شدند. جنگ‌جویان خود را زائر می‌دانستند و باور دیگران نیز همین بود. البته نباید فراموش کردکه این‌گونه زائران از مسیر اصلی زیارت مسیحی و اهداف آن منحرف شده بودند. با آغاز قرن شانزدهم و با پیشروی سپاهیان عثمانی در قلمرو مسیحی، مسافران کمتر به زیارت سرزمین مقدس می‌رفتند که این رویداد باعث کند شدن روند زیارت شد. در این زمان که سفر به سرزمین مقدس خطرناک بود، مکان‌های زیارتی دیگر که در اروپا و آمریکا بودند مورد توجه قرار گرفتند )لابانده، همان: 347). با شروع اصلاحات در مسیحیت بسیاری زیارت‌گاه‌ها رونق خود را از دست دادند. در مذهب کاتولیک باز هم بر زیارت تأکید شد. در قرن هجدهم که به عصر روشنگری معروف است زیارت از رونق افتاد و بسیاری زیارت‌گاه‌های نامور زائران خود را ازدست دادند. با این حال، مردم هنوز به زیارت‌گاه‌های محلی می‌رفتند. درنیمه‌ی اول قرن نوزدهم، زیارت رفته رفته متداول شد. با کشیده شدن اولین ریل‌های قطار، زیارت رونق بالایی گرفت و مکان‌های مرتبط با حضرت مسیح، حضرت مریم و حواریون پر از زیارت‌کنندگان شدند. امروزه، اورشلیم و رم، زیارت‌کنندگانی از سراسر جهان دارند. دیگر زیارت‌گاه‌ها بیشتر از سوی زیارت کنندگان محلی زیارت می‌شوند. زیارت‌گاه‌های مسیحی شمار زیارت‌ها و زیارت‌گاه‌های مسیحی به صدها، و شاید هزارها، می‌رسد. شمار زیادی از آن‌ها جایگاه‌های نمودهایند، که نامورترین‌شان «لورد» و «فاطمه»اند. برخی دیگر پس از معجزه‌های گونه‌گون‌حقیقی یا پنداری زیارتگاه شده‌اند، و برخی هم بی آن که مدعی رویدادهای فراطبیعت باشند، ازچند سده پیش کانون پرتوافشانی روحانی بوده‌اند. گاه زیبایی مکان‌هایی که زیارتگاه در آن است توریست‌ها را به خود می‌کشاند و جنبه دینی آن‌ها را پس می‌زند. از زیارتگاه‌های مسیحی چند نمونه در این جاذکر می‌کنیم که همه در فرانسه قرار دارند. -«پوی آن وله» که در سده های میانه اهمیتی برابر«لورد» کنونی داشت و امروزه هنوز هر سال چند صد هزار زیارتگر و توریست به آن جا می‌روند. -«رکامادور»که جایگاه زیبایی دارد و هر سال نزدیک یک میلیون نفر برای زیارت و تماشای طبیعت به آن جا می‌روند. -«نوتردام دوشاتر» که بیشتر زیارتگران آن دانشجویان‌اندکه چهل هزار تن از آن‌ها هر سال در پایان سال تحصیلی به آن‌جا می‌روند. و چند زیارتگاه نامور از کشورهای دیگر: -درلهستان«شستو چووا» همه ساله در پانزدهم ماه اوت صدها هزار لهستانی را به خود می‌کشاند. تب و تاب ملی که این زیارت در مردم لهستان بر می‌انگیزد چنان تند است که مردم از 170 کیلومتری با قرار قبلی گروه گروه در راه‌ها گرد می‌آیند تا دسته‌جمعی راه‌پیمایی کنند. دهقان‌ها در طول راه زیارتگران را به رایگان می‌پذیرند و خوراک و خوابگاهشان می‌دهند. در میان زیارت‌گران کهنسالانی دیده شده‌اندکه 50 بار به این زیارت آمده‌اند. -«لووکا» در چکسلواکی، زیارتگاهی است کهن که به افتخار مریم باکره برپا شده است. در زمان حکومت رژیم کمونیستی هم، با همه ترس و مانع تراشی که رواج داشت، در هر سال بیش از100 هزار تن به این زیارتگاه می‌رفتند. -زیارتگاه‌های پرشماری که کلیساهای گونه‌گون مسیحی در سرزمین قدس-بیت‌المقدس بیت الحم، نازارت-بر پا کرده‌اند. -زیارتگاه‌های اسپانیا که از شمار بیرون است و نامورترین آن‌ها «ال روکیو» در «آندالو» است که هر سال پانصد‌هزار تن به آن‌جا به زیارت می‌روند. -همان شمار زیارتگاه در ایتالیا است، از جمله «سان دامیانو»در نزدیکی «آسیز»، «مونته کاسینو» و البته در خود شهر رم، که در روزهای ویژه زیارتی در هر سال 8 میلیون نفر به زیارت آن‌ها می‌روند. در آمریکای جنوبی: همانند همه‌ی کشورهای کاتولیک، هر دهکده‌ی آمریکای جنوبی برای یکی از قدیسان جشنی بر‌‌پا می‌‌دارد که فرصتی است برای مردم-دیندار و بی دین-که در هم آمیزند و به راهپیمایی و شادی پردازند، که گاه توریست‌ها هم به همان شمار در آن شرکت می‌کنند. همچنان که در دوران مسیحی شدن در اروپا روی داد، در آمریکای جنوبی نیز بیشتر پرستش‌گاه‌های مسیحی بر جایگاه مکان‌های دینی غیرمسیحی بنا شده‌اند. از زیارتگاه‌های این سرزمین دوتا در جهان نامور شده‌اند: نوتردام دوگوادالوپ: در 1531 مریم باکره به یک دهقان مکزیکی-«خوان دیگو» نام- نمودار شد و به او گفت که خواستار است که یک پرستشگاه در یک جایگاه همان نمود بنا شود. گل رزهایی که خوان دیگو در آنجا چیده بود نقش چهره مریم مقدس را بر شنل او-که گل‌ها را در آن پیچیده بود-نهاده بودند. هر سال، در دوازدهم ماه دسامبرکه سالروز این نمود است، اوج بزرگداشت تمثال مریم مقدس است. به بنایی که در سده هجدهم در آن‌جا ساخته شده بود امروزه یک کلیسای بزرگ افزوده شده است. در پای تمثال، یک قالی باریک و بلند پهن کرده‌اند که زیارت‌گران بر روی آن به پیش روند تا انباشته نشوند. زیارت در حال و هوای یک جشن عمومی برگزار می‌شود و با رقص و ترانه همراه است. مسیحی شدن مردم بومی در مکزیک وام بزرگی به این نمودها دارد که درست همه آن‌ها بر فراز تپه‌ای رخ دادند که -پیش از کشورگشایی اروپاییان- در آنجا بومیان یک پرستش‌گاه به مادر خدایان پیشکش کرده بودند. نوتردام دوگودالوپ نگهبان مکزیک است. کوپابانا: در بولیوی، در کرانه‌ی دریاچه‌ی«تی تی کاکا» در این زیارتگاه نامور یک مجسمه هست که در سال 1583یکی از نزدیکان امپراتور «اینکا» آن را ساخته است. کلیسا در جایگاه یک پرستش‌گاه کهن بنا شده است. مهم‌ترین زیارت‌ها را در فوریه و پانزدهم اوت برپا می‌دارند که جشن مریم مقدس در کوپاکابانا است. پلاژ نامور ریودوژانیرو نام خود را از این زیارتگاه گرفته است. سن ژاک دوکومپوستل: این زیارتگاه که امروزه کسی به سراغش نمی رود، در درازای یک هزار سال یکی از مهم‌ترین جایگاه‌های دینی مسیحیت به شمار می‌رفت و با رم و بیت‌المقدس همسری می‌کرد. انبوه زیارت‌گرانی که، برخی سال‌ها شمارشان به 500 هزار می‌رسید، از همه جای اروپا به آن‌جا می‌رفتند تا گوری را که از آن یکی از یاران مسیح-ژاک اعظم- می‌انگاشتند، زیارت کنند. چگونه و از چه راهی این پیام‌آور مسیحی می‌توانسته از یک گوشه دورافتاده شمال اسپانیا سر درآورده و در آن جا به خاک سپرده شده باشد؟ این جز افسانه نتواند بود، هر چند که خلایق در دوران دوان به آن جا کشانیده است. دورانی که بخش بزرگی از سرزمین اسپانیا هنوز زیر سلطه‌ی اسلام بود، یک راهب ادعا کرد که به او الهام شده است که پیام‌آورعیسی در کومپوستل به خاک رفته است. این ادعا که باورنکردنی نبود با نماد سن ژاک در سال 844 که در جنگ «کلاویژو» در کنار مسیحیان با مسلمانان جنگیده بود نیرو گرفت. این زیارت رفته رفته گسترش خارق‌العاده به خود گرفت. زیارت‌گران درآغاز برای رسیدن به زیارتگاه تن‌شویی می‌کردند تا پاک شوند، تن‌پوش پیشین خود را به دور می‌افکندند و یک گواهی زیارت می‌گرفتند که گواه پارسایی‌شان باشد. از سده هجدهم از آوازه این زیارتگاه چه بسیار کاسته شده، هر چند که کوشش‌هایی به کارمی‌رود- بیشتر توریستی- تا خاطره آن مکان را زنده نگهدارند. «نوتردام دوفورویر»درلیون: در کلیسای کنونی فورویر، که به مریم مقدس پیشکش شده است، یک سری پدیده‌های معجزه‌آسا را که مریم در آن‌ها دست داشته است، گرامی می‌دارند: جلوگیری از بیماری واگیردار «فساد خون» در 1636، جلوگیری از بیماری واگیردار طاعون در1643، جلوگیری از اپیدمی وبا در1832 و جلوگیری از پیشرفت ارتش پروس به سوی لیون در1870. و آن زمان بود که تصمیم به ساختمان کلیسای کنونی گرفته شد. هر سال نزدیک یک میلیون زیارت‌گر به فورویر می‌روند تا از مریم بخواهند که حاجتشان را روا کند. بیشتر حاجت‌مندان گرفتاری‌های خانوادگی، تندرستی یا بیکاری دارند. یازده کشیش در کلیسا خدمت می‌کنند. هشتم دسامبر که سالروز معجزه 1643است بزرگترین جشن‌ها است. شهر لیون با شمع نورافشان می‌شود و اسقف شهر برای مردم دعا می‌کند و طلب رحمت. ترکیب‌بندی اجتماعی زیارت‌گران درخور دقت است. در سرشماری سال 1985پنجاه درصد آن‌ها مردان بوده‌اند، 69 درصد آن‌ها زیر پنجاه سال داشته‌اند، 29 درصدشان خارجی بوده‌اند، در یک ماه در میان زیارت‌گران از 26 ملیت دیده شده است. در میان زیارت‌گران زن‌هایی مسلمان هم بوده‌اند که برای تکریم مریم باکره، مادر عیسی، آمده بوده‌اند. بخشش در مسیحیت در مسیحیت دهمین یا هر قسمت از درآمد فرد باید به کلیسا پرداخت شود تا به مصرف داخلی کلیسا، پشتیبانی از روحانیون، بالا بردن و بهبود کارهای کلیسا و کمک به نیازمندان برسد. در کتاب مقدس: در بسیاری جوامع قبل از تاریخ، اهدای درصدی ازمحصول به خدایان یا پادشاه به عنوان یک سنت رواج داشت. در بعضی جوامع نیز غنایم جنگی، سود بازرگانی و دیگر درآمدها نیز مشمول این سنت می‌شدند. در میان بنی اسرائیل این رسم مبنای مذهبی داشت و به هیچ روی جنبه‌ی مالیات نداشت. پرداخت ده درصد از درآمد به یهوه . در کتاب مقدس بنیان روشنی برای پرداخت عشریه در دست نیست و به همین خاطر دنبال کردن سیر تکامل آن به صورت دقیق میسر نیست. درکتاب مقدس عشریه فقط به غلات، شراب و روغن اختصاص دارد. بعدها در متون مقدس به محصولاتی چون میوه‌ها و احشام نیز اختصاص می‌یابد. در کلیسا: در آغاز مسیحیت نظام عشریه وجود نداشت. آنچه درکتاب عهد عتیق آمده بود دیگر کاربردی نداشت. با گسترش کلیسا و افزایش نیازهای مادی کلیسا، سران آن به این فکر افتادند تا با وضع قوانینی، راهی برای رفع نیازهای مالی کلیسا پیدا کنند. الگوی عشریه کتاب عهد عتیق مناسب تشخیص داده شد و به مردم گفته شد که مؤمنان باید ده درصد از درآمد خود رابه کلیسا اهدا کنند. البته این کار بیشتر در قلمرو غربی دین مسیحیت انجام می‌شد. با بدست آوردن پشتیبانی لازم، این درخواست به قانون تبدیل شد، در شورایی در سال 585 به مسیحیان دستور پرداخت عشریه صادر شد و آنهایی که این کار را نمی‌کردند، تهدید به طرد از جامعه‌ی مسیحی شدند. پرداخت به صورت نامنظم و با اکراه انجام می‌شد. در قرن هشتم میلادی پرداخت عشریه به صورت اجباری درآمد و در دسته‌ی قوانین مدنی قرار گرفت. ابتدا عشریه فقط از محصولات گرفته می‌شد، اما درقرن سیزدهم عشریه شامل بعضی سودهای بازرگانی و دستمزدها نیز شد. قوانین پیچیده‌ای برای تعیین شرایط معافیت از پرداخت عشریه اینکه شامل چه محصولاتی شود وضع شدند. بعدها با جدایی دین از سیاست، بعد از اصلاحات دینی و به خاطر شرایط اجتماعی و اقتصادی، نظام عشریه دیگر قابل اجرا نبود. بعد از انقلاب فرانسه، دریافت عشریه به عنوان راهی برای اداره کلیسا به پایان راه خود رسید. (میگر و دایت لاین، 2003: 92-91). زکات در مسیحیت tithe خوانده می‌شود. این واژه از انگلیسی قدیم آمده و به معنای یک دهم است. اولین اشاره به این مفهوم در کتاب مقدس عهد عتیق در داستان پیدایش 23-14:14 است، که حضرت ابراهیم یک دهم غنایم جنگی را به ملک صادق پادشاه می‌دهد. داستان از این قرار است که برادر ابراهیم و تعدادی از زنان و مردان نزدیک وی در دست دشمن اسیرند. وی پس از شکست دشمن، برادرزاده‌اش و زنان و مردان را آزاد کرد و اموال غارت شده را پس گرفت. پادشاه اورشلیم به استقبال وی آمد و برایشان نان و شراب آورد. ابراهیم هم بعد از این کار پادشاه، یک دهم غنایم را به وی می‌دهد. البته در این‌جا دادن یک دهم از اموال یک کار داوطلبانه است و در حقیقت بخشش محسوب می‌شود و نه یک وظیفه دینی. همچنین آن‌چه ابراهیم به ملک صادق می‌دهد، ده درصد از غنایمی است که در جنگ نصیبش شده است و نه درصد از اموال شخصی‌اش. اولین باری که به این کلمه درکتاب مقدس برمی‌خوریم در داستان حضرت یعقوب در کتاب پیدایش22-28:20 است. آنجا که وی قسم یاد می‌کند که اگر خداوند با او باشد و نیازهایش را برآورده کند، او نیز کارهایی می‌کند که از جمله آن‌ها دادن یک دهم از اموال به اوست. البته دیگر در کتاب مقدس به پرداخت چنین چیزی از طرف یعقوب را شاهد نیستیم. اولین باری که در کتاب مقدس از این واژه به معنای کاری دینی و دستوری دینی استفاده می‌شود در کتاب لاویان آیات 33-27:30 است. ترجمه‌ی این آیات از این قرارند: "30ده یک محصول زمین، چه از غله و چه از میوه از آن خداوند است و مقدس می‌باشد.31اگر کسی بخواهد این میوه را یا غله را بازخرید نماید باید یک پنجم به قیمت اصلی آن اضافه کند.32ده یک گله و رمه از آن خداوند است وقتی حیوانات شمرده می‌شوند، هر دهمین حیوان متعلق به خداوند است.33صاحب گله نباید حیوانات را طوری قرار دهد که حیوانات بد برای خداوند جدا شوند و نباید جای حیوان خوب را با بد عوض کند. اگر چنین کند، هر دو حیوان متعلق به خداوند خواهند بود و دیگر حق بازخرید آن‌ها را نخواهد داشت". دیگر بار در کتاب تثنیه به این واژه برمی‌خوریم. آیات 29-22: 14 کتاب تثنیه از این قرارند: "22از تمامی محصولات‌تان هر ساله باید یک دهم را کنار بگذارید.23این عشریه (یک دهم) را بیاورید تا در محلی که خداوند، خدایتان بعنوان عبادتگاه خود انتخاب خواهد کرد در حضورش بخورید. این شامل عشریه‌های غله، شراب تازه، روغن زیتون، نخست زاده‌ی گله‌ها و رمه‌هایتان می‌باشد. منظور از این کار این است که بیاموزید همیشه خداوند را در زندگی خود احترام کنید.24اگر مکانی که خداوند به عنوان عبادتگاه خود انتخاب می‌کند بقدری دور باشد که به راحتی نتوانید عشریه‌های خود را به آنجا حمل کنید،25آنگاه می‌توانید عشریه‌ی محصولات و رمه‌هایتان را بفروشید و پولش را به عبادتگاه خداوند ببرید.26وقتی به آنجا رسیدید با آن پول هر چه خواستید بخرید. گاو، گوسفند، شراب یا مشروبات دیگر. تا در آنجا در حضور خداوند، خدایتان، جشن گرفته، با خانواده‌ی خود به شادی بپردازید.27در ضمن لاوی‌های شهرتان را فراموش نکنید، چون آن‌ها مثل شما صاحب ملک و محصول نیستند.28در آخر هر سه سال، باید عشریه‌ی تمام محصولات خود را در شهر خود جمع کنید29تا آن را به لاوی‌ها که در میان شما ملکی ندارند و هچنین غریبان، بیوه زنان و یتیمان داخل شهرتان بدهید تا بخورند و سیر شوند. آن‌گاه خداوند، خدایتان، شما را در کارهای‌تان برکت خواهد داد. به طور کلی در کتاب عهد عتیق چهار گونه عشریه (زکات) قابل شناسایی است. 1.در جشن‌های خانوادگی(درآیات26-22-4تثنیه) بنی‌اسرائیل بایستی عشریه‌های خود را به محل مشخص عبادت خداوند ببرند و آن را در حضور وی همراه با خانواده، خدمتکاران و لاوی‌های محلی بخورند و شادمانی کنند. این کار عبادت محسوب می‌شود و دیگران نیز از آن بهره می‌برند. در آیات فوق نشانه‌ای مبنی بر این‌که چیزی از عشریه‌ها در آن مکان بگذارند یافت نمی شود. 2-به لاوی‌ها بر اساس کتاب مقدس، لاویان نباید به دنبال کسب درآمد و جمع‌آوری مال باشند. آیه‌های21و20: 18 کتاب اعداد در این‌باره می‌گویند: "20 شما کاهنان نباید هیچ ملک و دارایی در سرزمین بنی‌اسرائیل داشته باشید. چون ملک و ثروت شما من هستم.21ده‌یک‌هایی را که بنی‌اسرائیل تقدیم می‌کنند، من به قبیله لاوی، در قبال خدمت آن‌ها در خیمه‌ی عبادت، داده‌‌ام. براساس آیه 14:28 کتاب تثنیه بنی‌اسرائیل باید هر سه سال یک‌بار عشریه‌های خود را در داخل شهر جمع کنند. این خزانه که توسط لاوی‌ها اداره می‌شد برای رفع نیازهای لاوی ها، تهی‌دستان و بیگانگان مورد استفاده قرار می‌گرفت. البته هدف اصلی آن رفع نیازهای لاوی‌ها بود؛ چرا که آن‌ها حق تملک زمین را نداشتند و بنابراین محل درآمدی نداشتند. آن‌ها به انجام وظایف دینی و کمک به دیگران می‌پرداختند. 3-به تهی‌دستان طبق آیات 29-28-14 کتاب تثنیه، سهمی که هر سه سال یکبار به لاویان داده می‌شد، برای تهی‌دستان نیز مورد استفاده قرار می‌گرفت. 4-به کاهنان در کتاب سخیما 15:38 این‌گونه می‌خوانیم: 38"در وقت جمع‌آوری ده‌یک، کاهنی (که از نسل هارون است) همراه لاویان خواهد بود و لاویان یک دهم از ده‌یک‌ها را به خانه خدای ما خواهند آورد و آنجا انبار خواهند کرد. لاویان به نوبه خود یک‌دهم از ده‌یکی را که هر سه سال یک‌بار دریافت می‌کردند را بایستی به کاهنان بدهند. در حقیقت کاهنان یک‌صدم چیزی که بنی‌اسرائیل می‌دادند را دریافت می‌کردند. چه کسی و چگونه باید عشریه بدهد؟ طبق آن‌چه از کتاب عهد عتیق قابل نتیجه‌گیری است، عشریه فقط شامل احشام و محصولات کشاورزی می‌شد. نشانه‌ای مبنی بر عشریه دادن برای دیگر فعالیت‌های اقتصادی دیده نمی‌شود (لاویان33-30-27). باز بر اساس کتاب مقدس(تثنیه23-22-14) می‌بینیم که عشریه شامل افزوده‌‌‌‌ی محصولات کشاورزی و دامی می‌شود و نیز در کتاب تثنیه (26-24-14) می‌بینیم که عشریه به صورت پول نبوده است. در صورتی که محل عبادت دور باشد و حمل عشریه‌های دام‌ها و محصولات کشاورزی پر‌زحمت بود، بنی‌اسرائیل می‌توانستند آن‌ها را بفروشند و به محض رسیدن به محل مشخص شده، پول را صرف خریدن خوراک و نوشیدنی کنند. کتاب عهد جدید در کتاب عهد جدید به مواردی از عشریه بر می‌خوریم که در همه آن‌ها حضرت عیسی اشاره به استفاده آن در عهد قدیم و دوران بنی‌اسرائیل می‌کند. در کتاب عهد جدید بخشش به دیگران تکلیف دینی به حساب نمی‌آید و به عنوان کاری اختیاری محسوب می‌شود که عمدتاً به فقرا یا افراد نیازمند داده می‌شود. در این‌باره در کتاب اعمال رسولان (45-44: 2) و (35-32: 4) این‌گونه می‌خوانیم: "44 به این ترتیب ایمان‌داران با هم بودند و هر چه داشتند با هم قسمت می‌کردند.45ایشان دارایی خود را نیز می‌فروختند و بین فقرا تقسیم می‌کردند". "32تمام ایمان‌داران با هم یک‌دل و یک‌رو بودند و کسی دارایی خود را از آن خود نمی‌دانست، چون هر چه داشتند با هم قسمت می‌کردند.....35و34کسی نیز محتاج نبود، چون کسی زمین یا خانه‌ای داشت می‌فروخت و پولش را به رسولان می‌داد تا به فقرا بدهند." در قسمت‌های دیگر کتاب عهد جدید نیز بر اختیاری بودن بخشش به دیگران پافشاری شده است. از جمله‌ی این قسمت‌ها که تأکید زیادی بر اختیاری بودن بخشش به دیگران دارد در کتاب دوم قرنتیان فصل نهم آیات14-6است. ترجمه‌ی این آیات به شرح زیر است: "6فراموش نکنید که هر که کم بکارد، کم نیز درو خواهد کرد؛ و هرکه زیاد بکارد، زیاد درو خواهد کرد. پس اگر کم بدهید، کم نیز دریافت خواهید کرد.7کسی را مجبور نکنید که بیش از آن‌چه قلبا در نظر دارد، بدهد بلکه بگذارید همان‌قدر که مایل است هدیه نماید زیرا که خدا کسی را دوست دارد که از روی میل کمک می‌کند.8اما خدا قادر است هر نعمتی را بیش از نیازتان به شما عطا فرماید، تا نه فقط احتیاجات خودتان برآورده شود، بلکه از مازاد آن بتوانید برای خدمات نیکوکارانه و کمک به دیگران استفاده کنید.9چنانکه کتاب آسمانی می‌فرماید:"مرد خدا با گشاده‌دستی نیازمندان را دستگیری می‌کند و محبت و نیکوکاری او همواره مایه‌ی مباهات او خواهد بود." 10اما خدا که برای کشاورز بذر آماده می‌کند تا بکارد و درو کند و بخورد، به شما نیز بذر فراوان عطا خواهد کرد تا بکارید و محصول‌تان را فزونی خواهد داد تا بتوانید از آن هر چه بیشتر برای کمک به دیگران استفاده کنید.11بلی خدا به فراوانی به شما عطا خواهد کرد تا شما نیز با سخاوت به دیگران کمک کنید و آن‌گاه که هدایای شما را به آنانی که نیازمند‌اند برسانیم، بخاطر نیکوکاری شما، خدا را سپاس خواهند گفت.12بنابراین، از هدایای شما دو نتیجه‌ی نیکو حاصل می‌شود: یکی آن‌که احتیاجات مؤمنین برطرف می‌گردد و دیگر این‌که باعث می‌شود به‌سبب آن خدا را شکر کنند.13کسانی که به آنان کمک می‌کنید، نه فقط برای هدایای سخاوت‌مندانه‌ای که به ایشان و همگان می‌دهید، شاد می‌شوند بلکه خدا را نیز سپاس می‌گویند، چون این کار شما ثابت می‌کند که اعمال‌تان به اندازه‌ی اعتقادات‌تان نیکو و صحیح است.14ایشان به سبب لطف بی‌پایان و عجیب خدا که در شما جلوه‌گرشده، با اشتیاق و محبتی عمیق برای شما دعا می‌کنند. آن‌چه در کتاب عهد جدید به عنوان قانون ارائه می‌شود عشق ورزیدن به خداوند و عشق ورزیدن به دیگران است. این‌ها دو قانونی هستند که در کتاب عهد جدید مؤمنان باید آن‌ها را به کار بندند. در کتاب متی، فصل22 آیات 40-37 درباره‌ی بزرگ‌ترین دستور خداوند این‌گونه آمده است: «37عیسی جواب داد:"خداوندی را که خدای توست، با تمام قلب و جان و عقل خود دوست داشته باش.39و38این اولین و مهم‌ترین دستور خداست. دومین دستور مهم نیز مانند اولی است: همسایه‌ی خود را دوست بدار، به همان اندازه که خودت را دوست می‌داری.40تمام احکام خدا و گفتار انبیاء در این دو حکم خلاصه می‌شود و اگر شما این دو را انجام دهید، در واقع همه را انجام داده‌اید.» مانویت: مانی در سال216-214میلادی، همزمان با پایان دوره‌ی اشکانی در بابل به دنیا آمد. روایت‌های سنتی نسب او را به شاه‌زادگان اشکانی می‌رسانند، پدرش پتک همدانی بود، وی مردی تحصیل‌کرده بود که بنا به گفتۀ ابن‌ندیم در تیسفون می‌زیست و تحت تأثیر افکار فیلسوفان ماندایی و گنوسی قرار داشت، پدرش به فرقه مغتسله پیوست که گروهی تعمیدی بود به معنای کسانی که وضو می‌گیرند. مرحوم بهار در ادیان آسیایی درباره‌ی پدر مانی چنین نوشته است"پدر مانی به ادعای خود در پی پیامی الهی از گوشت خوردن، شراب نوشیدن و همبستری با زن دست کشیده و به اتفاق فرزندش مانی که چهارساله بود به میان فرقه رفت. مانی نزد حکمای ماندایی و گنوسی تحصیل کرد و افکار زهدگرایانه و دنیاگریزانه آن‌ها بر روح او تأثیر بسیار گذاشت. وی تحت تأثیر باورها و داستان‌های محلی گروه مغتسله بر این فکر بود که دنیا به مصلح و پیامبری جدید نیازمند است. بنا به روایات مانوی موجود، مانی 12ساله بود که فرشته‌ای به نام توام یا همزاد بر او ظاهر می‌شود و حقیقت دین الهی را بر او آشکار می‌کند. اما به او می‌گوید که هنوز هنگام آشکار شدن دعوتش فرا نرسیده است. در سن 24سالگی فرشته فوق دوباره ظاهر می‌شود و به او می‌گوید هنگام آشکار کردن دعوتش فرا رسیده است و او باید به تعلیم دین بپردازد."او نخست پدرش را به دین خود درآورد. سپس بزرگان خانواده را، و بعد با سفر دریایی به هند، سرزمین توران و مُکران یعنی سند و بلوچستان امروزی رفت و قادر شد سران توران و گروهی از درباریان او را به دین خود آورد"(بهار ،1384: 65). به هر روی، مانی عقاید درونی‍‌اش را به رشته تحریر در می‌آورد و در عراق و خوزستان به تبلیغ می‌پردازد. هنگام مرگ اردشیر در سال 241 میلادی، مانی از شخصیتی روحانی و والا برخوردار بوده است، چرا که بنا به روایات موجود هنگام تاج‌گذاری شاپور اول در مراسم حضور داشته است. مانی به قصد تأثیرگذاری بر شاپور تعالیم مدونش را در کتابی به نام شاپورگان به شاپور تقدیم می‌کند و موفق می‌شود شاپور را که مردی آزاد‌اندیش و دین‌دار بود متوجه اهمیت افکار خود کرده و بدین صورت زمینه‌های فعالیت بیشتر خود را فراهم آورد. از این به بعد مانی عملاً به عنوان فردی روحانی و بلند پایه در نظر مردم جلوه می‌کرد که از حمایت پادشاه نیز برخودار بود. بدین صورت آزادی بیشتری برای تبلیغ دینش در عراق و خوزستان پیدا کرد. اقوام ساکن در آن منطقه تحت تأثیر افکار مغتسله از مدت‌ها پیش در انتظار پیامبر نوظهوری بودند، به همین خاطر مانی در میان این اقوام پیروان زیادی بدست آورد. حوالی سال 251 میلادی به سغد و ترکستان سفر کرد و در آن نواحی به فعالیت ادامه داد، از آن‌جا شاگردان طراز اولش را به سوریه، آسیای صغیر و مصر فرستاد. در سغد و ترکستان به خاطر تعالیم بودا که مبتنی بر زهد و دنیاگریزی بودند، زمینه برای پذیرش دین مانی آماده بود و در ترکستان چین پیروان بسیاری به دست آورد. مانی هنگام درگذشت شاپور در سال 273 میلادی و به سلطنت رسیدن هرمز اول به ایران بازگشت. هرمز در زمان حیات پدرش شهریار کابل و پیشاور بود و کوشان‌شاه لقب داشت. وی مثل پدرش آزاد‌اندیش و مردم‌دوست بود و سیاست آزادی دینی را دنبال می‌کرد. مانی را به پایتخت فراخواند و مورد حمایت خود قرار داد، شاید وی با خود فکر می‌کرد که تعالیم مانی تلفیق همه‌ی ادیان موجود در مرزهای کشور بوده و می‌تواند به تحکیم وحدت ملی کمک کند و اساس سلطنت را استوارتر سازد. البته نباید فراموش کرد که مانی مدت زیادی نزدیک به منطقه‌ی تحت فرمان هرمز اول به تبلیغ پرداخته است و به همین دلیل، هرمز هم به دور از تأثیر عقاید مانی نبوده است. از آن‌جا که عقاید مانی موافق طبع مغان زرتشتی نبود و دیگر این که سرسخت‌ترین دشمن مانی یعنی کرتیر در رأس دستگاه دینی و قضایی کشور قرار داشت، حمایت هرمز اول از مانی سبب تضعیف پایه‌های سلطنت شد و ازا بتدای سلطنت با رقابت برادرش مواجه شد که با حمایت مغ‌ها و گروهی از سپه‌داران خواستار سلطنت بود. رقابت این دو در سال 274 به از میان رفتن هرمز انجامید و بهرام به سلطنت رسید. در زمان بهرام اول مبارزه علنی دستگاه دینی زرتشت با آیین مانی آغاز شد که از حمایت دربار نیز برخوردار بود. وی در نقاط مختلف کشور پیروان بسیاری داشت، دستگیری و قتل او می توانست عواقب ناخوشایندی برای دربار داشته باشد. به همین دلیل برای توجیه این کار یک جلسه‌ی مناظره با شرکت بلند پایه‌ترین موبدان تشکیل شد و آنجا از مانی خواسته شد که از آیین و ادعای خود دفاع کند. در این دادگاه ویژه، روحانیون و فقهای زرتشتی با دلایل قطعی ارتداد و کفر مانی را به اثبات رساندند و به همین دلیل فرمان بازداشت او را صادرکردند. البته گزارش درستی از آنچه درحبس بر سر مانی آمده در کتاب‌های تاریخی در دست نیست. مقبول‌ترین روایت می‌گوید: پوست او را کندند، از کاه پر کردند و بر دروازه جندی‌شاپور آویختند. ابن الندیم می‌گوید: مانی را در زمان بهرام اعدام کردند، جسدش را به دو نیم کردند و هر نیمه‌اش را بر سر یکی از دروازه‌های جندی‌شاپور آویختند. البته وی عبارات خود را با ذکرکلمه‌ی"گویند"ذکر می‌کند. وی ادعا می‌کند در این‌که مانی را به دارآویختند شکی نیست (ابن ندیم،1381: 633). پس از درگذشت مانی، اختلافات زیادی درمیان رهبری پدید آمد. فشار دستگاه حکومت زرتشتی که کرتیر در رأس آن قرار داشت و کتیبه‌اش در نقش رستم گویای کارهای او می‌باشد بر آن‌ها زیاد شد. گروه‌های زیادی از آن‌ها مجبور شدند ایران را ترک کنند و به آسیای صغیر رفتند. پیروزی اسلام در قرن 7 میلادی موقتاً از اذیت و آزار مانویان کاست، اما در دوران عباسیان دوباره کشتارها آغاز شد ( ابن ندیم،1381: 600-599). مرکز دین مانی البته در بغداد، تا قرن دهم میلادی هم دوام آورد، در گریز از تعقیب حکومت‌ها آن‌ها مجبور به کوچ‌های پی‌در‌پی بودند. تعالیم مانی: از آنجا که مانی درآغاز فعالیتش در منطقه‌ای، آرامی‌نشین زندگی می‌کرد که مسیحیت در آن رایج بود، از ابتدای کار تصریح کرد که ادیان زرتشت و مسیح ادیان آسمانی‌اند، و خود او فرستاده‌ی خداوند و خاتم پیامبران است که از طرف خداوند مأموریت دارد که این دو دین را متحول سازد و دین نوینی که شامل هر دوی این ادیان است را تبلیغ کند. وقتی هم به شرق کشور سفر کرد تحت تأثیر تعالیم بودایی قرار گرفت و بسیاری از تعالیم بودا را نیز در تعالیمش وارد کرد. دین او عملاً تلفیقی بود از همه‌‌ی ادیان موجود در مرزهای ایران آن روزگار بود، وی بر آن بود که ادیان را واحد کند و دینی‌ همه‌گیر را در ایران رواج دهد. اساس تعالیم مانی بر دنیاگریزی و بدبینی نسبت به جهان استوار شده بود و به همین خاطر از خوردن گوشت، شراب نوشیدن و همبستری با زن در این دین خبری نیست. دیگر این‌که مثل زروانی‌ها بر این اعتقاد بود که حاکمیت جهان در دست دو نیروی خیر و شر است که هر دو قایم به ذات‌اند و از روز ازل وجود داشته‌اند: نور و ظلمت، در ابتدا دنیای این‌ها جدا بود. نیروی شر بر خیر چیره شد و دنیای او با دنیای نور درآمیخت، نور قادر به تحمل ظلمت نبود پس ستیزه‌ی آن دو آغاز شد. دنیای نور متعلق به زروان است و دنیای ظلمت متعلق به شیطان است، با تداخل دنیای نور و ظلمت روح انسان که تجلی زروان است در کالبد مادی تن که به شیطان تعلق دارد حلول کرده و زندانی شد. انسان مجموعه اضداد شد، روحی آسمانی متعلق به جهان برین، جسمی مادی، متعلق به دنیای شیطان و تاریکی و دارای هواهای نفسانی و گرایش‌های شیطانی. بنا به اعتقاد مانی شیطان در موارد ممنوعه‌ی باده، زن و گوشت کمین کرده است تا از راه آن‌ها وارد کالبد انسان شود و روح را به فساد و دشمنی با خدا بکشد. خطرناک‌ترین دیو آفریده‌ی شیطان دیو آز است. به محض علاقه‌مندی انسان به مادیات بی‌درنگ لشکر آز وارد کالبدش می‌شود. او را وسوسه می‌کند و وا می‌دارد که برای حصول آن چیز به کارهای ناشایست دست زده و عملاً به سپاه شیطان بپیوندد. مانی می‌گفت که انسان وظیفه دارد از سپاه شیطان دوری گزیند، دزدی نکند، دروغ نگوید، باده ننوشد، انسانی را نکشد، با کارهای پسندیده لشکر شیطان را از خود براند، با اعمال خود به درجه‌ای برسد که نورخالص شود. آماده و شایسته‌ی انتقال به جهان نور و لذات ابدی که جهان زروان است شود. مانی می‌گفت انسان آفریده شده تا مراحل کمال را بپیماید خود را نورانی سازد و به بهشت برین منتقل شود. وی معتقد بود اگر کسی موفق به پیمودن مراتب کمال مورد نظر شود بعد از مرگ روحش دوباره در کالبدی دیگر به راه خود ادامه می‌دهد. در هر یک از این زندگی‌ها روح فرد مراتبی از سقوط یا کمال را طی می‌کند. با دوری مبتنی از ماده شر، در زندگی بعدی انسانی روحانی است و آماده‌ی صعود به ملکوت. بالأخره زمانی فرا می‌رسدکه همه‌ی انسان‌ها این مراحل و مراتب را گذرانده و به کمال می‌رسند. این زمان، هنگام شکست کامل شیطان و ظلمت است. بنابراین عقیده‌ی مانی، سعادت انسان زمانی آغاز می‌شود که خود در این دنیا حضور ندارد."در حقیقت مانی نجات و رهایی از دنیای مادی را در چیزی به نام فنا جست و‌جو می‌کرد، که این عقیده نشان از برداشت وی از تعالیم بوداست." این جنبه از تعالیم مانی در تضاد با تعالیم زرتشتی است، چرا که تعالیم مانی مبتنی بر دنیاگریزی هستند ولی در تعالیم زرتشتی نه تنها دنیا تحریم نشده بود؛ بلکه به آباد کردن دنیا، توسعه‌ی کشاورزی و دامداری، فراهم آوردن آسایش و آرامش و لذت و سعادت خود و دیگران سفارش شده بود. در تعالیم زرتشتی انسان به استفاده‌ی معقول و متعارف از مادیت تشویق شده است و باید کاری کند که همه‌ی مردم به نعمت‌های زمینی دسترسی داشته باشند و کسی در محرومیت به سر نبرد. کار خیر در نزد مانی، ذکر، روزه، دعا، نیایش، و حضور در نماز روز یکشنبه بود، ولی در گاهان زرتشت کار و تلاش و برخورداری بهتر از نعمت‌های خداوند، عمل نیکو به حساب می‌آید. دین مانی دینی دنیاگریز، رویایی و آرمانی بود که با طبیعت سرشت انسان‌ها سازگاری نداشت و در مقابل آن دین زرتشت دینی دنیاساز بود که در آن کلیه‌ی گرایش‌های ذاتی انسان، مورد توجه قرار گرفته بودند. آن چه مانی تبلیغ می‌کرد، خلاف طبیعت بشر و در نتیجه در تضاد با کلیت تمدن بشری بود. به خاطر نکات ذکر شده درتعالیم مانی و ضربه‌ای که دین دنیاگریز می‌توانست بر پیکر دولت ایران وارد کند و روحیه‌ی سازندگی که لازمه‌ی حفظ شوکت و قدرت شاهنشاهی ساسانی بود را از میان ببرد، پس از شاپور مبارزه‌ی همه جانبه‌ای از سوی دربار و پیشوایان دین علیه مانی شروع شد، مانی به قتل رسید و پیروانش به شدت قلع و قمع شدند. طبقه بندی دین مانی: هر دین در درون خود طبقه بندی‌هایی دارد. مانی تشکیلات منظمی ایجاد کرده بود، گروه برگزیدگان و گروه نیوشاگان و شنوندگان. برگزیدگان به چهارگروه تقسیم می‌شدند، گروه اول: 12شاگرد برجسته‌ی وی بودند، که به عنوان آموزگار یا فریستگان بودند. این افراد که علم را بی‌واسطه از خود مانی یا از منبع وحی دریافت می‌کردند، خلفای مانی و فرستادگان وی بودند. در نظر پیروان این‌ها مقدس و معصوم به حساب می‌آمدند و آرای آن‌ها برای پیروان عادی حجت به شمار می‌رفت. عدد12را می‌توان با توجه به محل رشد و شکل‌گیری شخصیت مانی که همان بابل باشد به تقسیم بندی سال بابلی ربط داد که درآن هر سال به 12 ماه و 30 روز بین 12خدا تقسیم می‌شد. می‌توان تصور کرد که مانی خود را به صورت فردی مقدس مطرح کرده که 12ذات روحانی و مقدس گرداگرد او را فرا‌گرفته‌اند. بدین صورت وی تجلی زمینی حکومت‌های اساطیری بابلی شده است که خود در مرکز آن واقع شده است. بعد از گروه فوق گروهی 72 نفری قرار داشتند که اسقف‌ها یا اسپسگان خوانده می‌شدند. وظیفه‌ی آن‌ها سفر به دور دنیا برای تبلیغ آیین مانی بودند. گروه بعدی گروه مهستگان بود که شامل 360 نفر می‌شدند. این افراد در بین مردم می‌زیستند، تبلیغ می‌کردند، نماز می‌گزاردند و ارژنگ می‌خواندند. به این گروه زنان نیز راه داشتند، تعداد این افراد نیز تقریباً برابر با تعداد روزهای سال است و بدون شک با اساطیرکهن بابلی بی‌ارتباط نبوده است. دیگر مردمان نیز که به آیین گرویده بودند دو گروه بودند: گزیدگان که تعالیم مانی را شنیده و پذیرفته بودند و پیروان عام او بودند. دیگر نیوشاگان بودند که تحت تأثیر تبلیغات مبلغان در مراسم عبادی حاضرمی‌شدند و مؤمنان بالقوه به شمار می‌رفتند. یکی دیگر از تفاوت‌های آیین مانی با دیگر آیین‌ها در نحوه‌ی تبلیغ آن بود، وی در هر منطقه به زبان آن منطقه و به گونه‌ای که برای مردم آن محل قابل درک باشد؛ به ارائه تعالیم خود می‌پرداخت. خود وی یکی از برتری‌های آیین خود را پیدا شدن آن به هر زبان و در هر سرزمینی می‌داند. تفاوت دین مانی با دیگر ادیان: یکی از جنبه‌های تفاوت دین مانی با ادیان دیگر، مکتوب بودن نگاره‌های معنوی این دین است. مانویت در زمانه‌ای که بیشتر تعالیم مذهبی بر روایات شفاهی استوار بود؛ کوشید با نگارش کتاب‌های مذهبی، آیین خود را مستند و مستدل کند و آن‌را به آیندگان عرضه کند. از نوشته‌های مانی یا نوشته‌های منسوب به مانی می‌توان به: انجیل زنده، گنج زندگی، رسالات، غولان، نامه‌ها و نیایش‌ها اشاره کرد. ازسوی دیگر مانی با ارائه‌ی تفکر نجات و پیشنهاد امکان نجات، کوشید انسان را به رهایی از آن‌چه در شأنش نیست یا در شأن خود نمی‌داند، تشویق کند. بدین صورت او به آیین خود جنبه‌ی رستگاری‌بخشی و رهایی‌بخش بخشید. مانی حتی برای مردم بی‌سواد هم دغدغه‌ی خاطر داشت و کوشید با کتاب ارژنگ زمینه‌ی رهایی آن‌ها را نیز فراهم کند. از دیگر تفاوت‌های دین مانی با دیگر ادیان این بود که در زمانه‌ای که قدرت جویی و جنگ‌های دینی سراسر تاریخ را به خون کشیده بود، او سخن از آیین انسانی و دین جهانی می‌کرد که این عامل به نوبه‌ی خود یکی از عوامل بزرگ پیروزی و گسترش دین او بود. مانی بر اصحابش پرداختن یک‌دهم از همه‌ی اموال و نمازهای چهارگانه در روز و شب، نیایش خدا، ترک دروغ‌گویی، قتل، دزدی، زنا و بخل و جادوگری و ترک پرستش بت‌ها را واجب کرده است و خودداری کردن از کاری نسبت به جانداری که اگر آن کار را با خودش بکنند خوشش نیاید. گفتنی است که مانی پیروان خود را به دو گروه گزیدگان و شنوندگان تقسیم کرده بود و برای هر یک از دو گروه وظایفی معین نموده بود. «دعوت به حق» و «ترک کذب» و «قتل» و «سرقت» و «زنا» و «بخل» و «سحر» و «عبادات اوثان» و «خودداری از آزار رساندن به جانداران» وظیفه‌ی همه‌ی مانویان بوده است. «پرداختن عشر اموال» و «نمازهای چهارگانه» خاص شنوندگان بوده است. گزیدگان «نمازهای هفتگانه» داشته‌اند. علاوه بر آن‌چه در این کتاب آمده وظایف دیگری هم مانی بر پیروان خود واجب کرده بوده است از جمله روزه. ادبیات مانوی به دو دسته‌ی متون مقدس و جز آن تقسیم می‌شود. ادبیات مقدس شامل 6 كتاب از 8 كتاب مانی است. ادبیات غیرمقدس شامل كتب گوناگونی است كه بخش اعظم آن‌ها را سرودها و نیایش‌ها تشكیل می‌دهند. غیرمانویان نیز اطلاعات ارزشمندی درباره‌ی دین مانی و كتاب‌های او در اختیار ما نهاده‌اند. این افراد یا به قصد مخالفت، آثاری را تألیف كرده و در آن، از مانی و دین او سخن رانده‌اند (مانند مسیحیان و زرتشتیان) و یا تنها به قصد گزارشی بی‌طرفانه، دست به چنین كاری یازیده‌اند (مانند نویسندگان مسلمان). متون مانوی متون مانوی را به چند گروه می‌توان تقسیم كرد: الف: نوشته‌های خود مانی كه شامل هشت كتاب است. به جز دو كتاب، یعنی شاپورگان و ارژنگ، بقیه جزو متون مقدس و معتبر مانویان محسوب می‌شود. ب: نوشته‌های بزرگان مانوی كه ادبیات غیرمعتبر مانویت را تشكیل می‌دهند. ج: آثار دیگران كه در آن‌ها بخش‌هایی از آثار مانوی آمده است. از دست نوشته‌های ارزشمند و گوناگون مانی تنها مقدار كمی بازمانده است. نوشته‌های بزرگان مانوی برای ما نسبتاً بیشتر شناخته شده است تا نوشته‌های مانی. نوشته‌های مانی اساساً از طریق متن‌های مكشوف در ترفان در آسیای میانه در آغاز سده‌ی حاضر و یافته‌های فیوم در مصر در 1930 به دست آمده است. در میان آثار مربوط به شرح حال اولیا و قدیسان باید مجموعه دست نوشته‌های مانوی كلن را نام برد، كه ترجمه‌ای یونانی از اصل سریانی و مربوط به سده‌ی پنجم میلادی است. این مجموعه كه بیشتر آن از بین رفته است در یونان پیدا شد، مجموعه‌‌‌های دیگری از مواعظ، اشعار و سرودها نیز در دست است. مجموعه كتب مقدس و آثار مانی از میان آثاری كه منسوب به مانی است شش اثر در زمره‌ی متون مقدس مانویان و معتبر شمرده می‌شوند كه عبارتند از: 1- انجیل زنده 2- گنج حیات 3- رساله 4- كتاب رازها 5- كتاب غولان 6- نامه‌ها. 3-3-4-1-1-انجیل زنده: این اثر به زبان سریانی نوشته شده و بخشی از این كتاب كه از سریانی به یونانی ترجمه شده است در مجموعه دست نوشته‌های مكشوف در یونان وجود دارد. در این كتاب، او خود را همان فارقلیط می‌داند كه مسیح مژده آمدنش را داده بود. به نظر می‌آید كه مانی در این كتاب ضمن همراهی با آموزه‌های عیسی درصدد پیشی گرفتن بر اناجیل معتبر مسیحیان بوده است. 3-3-4-1-2-گنج حیات: این عنوان یادآور كتاب مقدس منداییان، یعنی گنزه، به معنای گنج است و شاید این امر گواه ارتباط مانی و منداییان باشد. بخشی از این كتاب در كتاب ابوریحان بیرونی آمده است. بخش‌های دیگری از آن نیز در كتاب آگوستین نقل شده است. 3-3-4-1-3-رساله: مضمون این اثر احتمالاً نوعی اخلاق عملی بوده است اما متأسفانه هیچ قطعه‌ای از این اثر در دست نیست و نمی‌توان سخنی قطعی درباره‌ی آن گفت. 3-3-4-1-4-كتاب رازها: كه شامل هجده فصل و مضمون آن حمله به جانشینان بردیصان است. عناوین فصول این كتاب در الفهرست ابن ندیم آمده است، اما هیچ بخشی از آن كشف نشده است. آن‌چه از عناوین آن برمی‌آید این است كه فصل 1 و 12 و 13 مربوط به تعالیم بردیصان بوده است. شاید بتوان حدس زد كه این اثر به قصد مقابله با اثری باشد كه به همین نام نزد پیروان بردیصان رواج داشته است. بخش‌هایی از این كتاب نیز در كتاب بیرونی ترجمه شده است. 3-3-4-1-5- كتاب غولان: آن‌چه درباره این كتاب می‌دانیم مدیون آثار مكشوفه در ترفان است. قطعات مذكور امروزه یك كل را تشكیل می‌دهد، گرچه قسمت‌های افتاده‌ای نیز در آن دیده می‌شود. در این كتاب، مانی یك اسطوره كهن شرق میانه را انتخاب می‌كند و با استفاده از طرح آن به بیان نظرگاه‌های خود می‌پردازد. این اسطوره همان افسانه هبوط فرشتگانی است كه با اژدهایی درگیر بودند. در نوشته‌های ایرانی میانه، سام و نریمان، دو كشنده اژدها و از چهره‌های آشنای اسطوره‌ای ایران باستان هستند. مانی این طرح را كه خاستگاهی ایرانی دارد با داستان هبوط فرشتگان آن چنان كه در كتاب اول اخنوخ آمده است آمیخت و اسطوره‌ای نوین را آفرید. 3-3-4-1-6-نامه‌ها: این نوشته‌ها در مجموعه‌ای به زبان قبطی به دست آمده‌اند و بیشتر بخش‌های آن گمشده‌اند. جز عناوین و مقدمات آن‌ها نمی‌توان نكته‌ای را از این نامه‌ها دریافت. دو نامه‌ای كه از مضمون آن‌ها مطلعیم محتوایی صددرصد عقیدتی ندارند بلكه بیشتر به نامه‌های شخصی شبیه‌اند. شاید بتوان گفت كه این نامه‌ها برداشت‌هایی آزاد از رساله‌های قدیس پولس‌اند. این نامه‌ها مانند رساله‌های پولس شامل قطعه‌های عقیدتی، جهت‌گیری‌های عملی و روابط شخصی‌اند. گرچه این نامه‌ها در آغاز به قصد انتشار به صورت یك كتاب تهیه نشدند، اما مانی در دوره زندگی‌اش آن‌ها را همچون بخشی از دستاورد ادبی‌اش به دیگران می‌داد تا بخوانند. فهرست مفصلی از نامه‌های او در الفهرست آمده است. كتاب‌های معرفی شده همه به زبان سریانی به رشته تحریر درآمده‌اند. ادبیات غیرمقدس دو اثر دیگر به مانی نسبت داده‌اند كه بیرون از مجموعه رسمی و دینی قرار دارند. این دو اثر عبارتند از: شاپورگان و ارژنگ. 3-3-4-2-1-كتاب شاپورگان: كه به شاپور اول، شاه ساسانی، اهدا شده، به زبان فارسی میانه نوشته شده است (برخلاف دیگر كتاب‌های مانی كه همه به زبان سریانی نوشته شده‌اند.) این نخستین اثر مانی است كه در آن، آموزه‌اش را شرح می‌دهد و مضمونی جهان شناسانه و به‌ویژه آخرت شناسانه دارد. در این كتاب مطالبی نیز درباره زمان و مكان تولد مانی آمده است. شاید علت تفاوت زبان این اثر با دیگر آثار مانی در این نكته باشد كه او درصدد جلب نظر پادشاه بوده و از این رو، به گویش سلسله ساسانی اعتنا كرده است. این كتاب را از قطعات به جا مانده در دست نوشته‌های مكشوفه در ترفان و نیز از گزارش بیرونی باز می‌شناسیم. شاپورگان در طی 255- 250 میلادی به رشته تحریر درآمده است. 3-3-4-2-2-ارژنگ: كتاب مصوری است كه اكثر جنبه‌های مهم آموزه‌های مانی را به تصویر كشیده است به شیوه ای كه حتی برای بی‌سوادان نیز قابل فهم است. در سراسر قرون وسطا در ایران، مانی به نقاشی و صورت‎‌گری معروف بود. او به تقلید از چینیان و هندوان برای شرح و توضیح تعالیم خود، دست به كار آفرینش نقوش و تصاویر شد. وقتی كه دین مانی در ایران نابود شد، مردم اویغور در تركستان چین و آسیای مركزی همچنان به آن عقاید پایدار مانده و سلاطین ایشان آن را دین رسمی خود قرار دادند؛ در پایتخت ایشان، قسمتی از كتاب ارژنگ با تصاویر و نقوش به دست آمد كه در قرون دوم و سوم هجری نگاشته شده بود و بالاخره آن كتاب مصور را انجیل مانی یا «انگلیون» نیز گفته‌اند. ظاهراً در عهد غزنویان نسخه ای از كتاب انجیل مانی وجود داشته است. كفالیا اثر مهم دیگری كه در نوشته‌های قبطی به دست ما رسیده، كتابی است كه در ترجمه یونانی‌اش عنوان كفالیا را دارد. به نظر می‌رسد كه این كتاب بیش از 520 صفحه بوده و به فصول (كفالیا) متعددی تقسیم می‌شده است. این نوشته گزارشی از آموزه‌ها، تفاسیر و الهامات مانی است و غالباً او را در حال گفت‌وگو با شاگردانش معرفی می‌كند. اما مضمون كتاب بسیار پراكنده و مطول است و هیچ نظام مشخصی را ارائه نمی‌دهد. شاگردان مانی در اینجا گروهی ویژه‌اند كه حواریون عیسی را به یاد می‌آورند. نویسنده‌ی كفالیا آشكارا عیسی را مدنظر داشته است. معلوم نیست كه این كتاب را خود مانی نوشته یا یكی از پیروان او. در هر حال این كتاب مربوط به قرن چهارم میلادی و اثری عقیدتی و یكی از منابع مهم مانویان بشمار می‌رود. دست نوشته های مانوی كلن این دست نوشته‌ها به زبان یونانی و مجموعه‌ای است كوچك مربوط به قرن پنجم میلادی كه اكثر آن از میان رفته و مزین به مینیاتور و دارای عنوان «در تكوین بدن او (مانی)» است. كتاب از زندگی مانی سخن می‌گوید و شامل سخنان خود مانی است. در سال 1969 بخشی از مجموعه كلن بازسازی و قرائت شد و بدینگونه زندگی‌نامه مانی كه دارای سبكی شورانگیز است بدست آمد. زبور مانوی زبور مانوی یكی از آثار ادبی دینی عصر ساسانی (قرن سوم و چهارم میلادی) است كه نخست به زبان سریانی سروده شد. بیشتر آثار مانی در اصل به سریانی بوده كه بعدها به زبان‌های دیگر، از جمله پارتی (پهلوی اشكانی)، فارسی میانه (پهلوی ساسانی)، یونانی، قبطی، چینی و جز آن ترجمه گردید. زبور مانوی در سده چهارم مسیحی به یونانی و آنگاه به زبان قبطی ترجمه شد. ادبیات مانوی بویژه در بخش زبور و نیایش‌ها، از نظر احساسات لطیف و شاعرانه ارزش ادبی بسیار چشمگیری دارد. زبور مانوی به پیروی از زبور داود سروده شده است و پیش از دو كتاب مهم دیگر قبطی زبان یعنی، مواعظ و كفالیا، نوشته شده است. این كتاب شامل 289 مزمور شماره دار و گروه بی شماری از مزامیر پراكنده است. به جز مزامیر توماس همه مزامیر مانوی یك ویژگی مشترك دارند؛ هریك با ستایش خداوند، عیسی، مانی، برگزیدگان و شماری از مانویانی كه چه بسا جزو شهدا بوده‌اند، پایان می‌یابد. در هر نیایش دست كم نام یكی از افراد گرامی داشته می‌شود. این سرودها نقش مؤثری در دین مانوی داشته و بسیار متنوع‌اند. زهد مانوی دراین مزامیر به خوبی منعكس شده است. در یكی از مزامیر آمده است: «كسی كه مزموری را به آواز بخواند، مانند كسی است كه تاج گل می‌بافد، آنان كه پس از او پاسخ می‌دهند، چون كسانی‌اند كه گل سرخ به دستشان دهند.» پس می‌توان نتیجه گرفت كه سرودخوان یا چاووشی خوان مانوی به تنهایی شعری را می‌خوانده و در پایان، همه شركت كنندگان در نیایش‌های دسته جمعی پاره‌ای از شعر را تكرار می‌كرده‌اند. این سنت هنوز در مرثیه خوانی های ایران محفوظ مانده است. اشعار و مواعظ نخستین بار پروفسور كارل اسمیت در سال 1930 شماری از دست نوشته‌های پاپیروس قبطی را در مصر كشف كرد و همو تشخیص داد كه دست نوشته‌های مذكور همان اشعار مانوی است. انتشار این اشعار از سال 1934 آغاز گردید. این پاپیروس‌های قبطی كه اشعار مانوی بر روی آن‌ها نوشته شده مربوط به نیمه دوم سده چهارم مسیحی است كه از یونانی ترجمه شده‌اند و متنهای یونانی نیز از زبان سریانی برگردانده شده بودند. اشعار مانوی به چند زبان نوشته شده‌اند كه عبارتند از: 1- اشعار پارتی یا سرودهایی به زبان پهلوی اشكانی 2- اشعار فارسی میانه مانوی كه شامل نیایش‌هایی در ستایش ایزدان مانوی است. 3- اشعار قبطی كه مهم‌ترین بخش آن سرودهای كتاب زبور مانوی است. این اشعار از لحاظ ادبی بسیار متفاوتند. اشعار و زبور را می‌توان ادبیات آهنگین دین مانوی برشمرد. بخش دیگری از ادبیات مانوی مواعظ (به زبان قبطی) است. بخش‌های مهمی از این مجموعه قبطی در جنگ جهانی دوم یكسره نابود شدند. نیز باید از اعترافات نام برد كه كتاب قواعد اقرار به گناه است. قطعات پراكنده دیگری در جاهای مختلف یافت می‌شوند كه گرچه نمی‌توانند دوره زندگی مانی را از همه نظر بازسازی كنند، اما تصویری جالب و مشخص از آغاز و انجام فعالیت عمومی او ارائه می‌دهند. بخش‌هایی از چنین گزارش‌هایی در الفهرست، سه قطعه مكشوفه در ترفان و متون گوناگون قبطی مانوی وجود دارند. زندگی مانی به شدت با عناصر افسانه‌ای درآمیخته كه به مقوله زندگی قدیسان تعلق دارد. این نوع گزارش درباره قدیسان ابتدا در روزگار هلنی دیده می‌شود كه بعداً از سوی مسیحیان و نیز مانویان پذیرفته شد و سرانجام در تألیفات اسلامی دیده می‌شود. داستان‌های عهد عتیق تا حدی این الگو را فراهم می‌كنند. گزارش زندگی مانی تا حد زیادی شبیه به زندگینامه‌های مسیحی و هلنی است: همان آمیختگی شرح زندگی با داستان‌های واقعی از زبان شاهدان عینی، همان تأكیدات بر اوضاع و احوال شگفت‌انگیز تولد و تهذیب نفس، همان مرگ معجزه آسا، همان وصف سفرهای تبلیغی به سرزمینهای دور، همان ملاقات‌ها با حكام قدرتمند، همان گزارش‌های جالب و سخنان واعظانه و همان تراكم فقرات مختلف نامربوط به هم (مانند آنچه در اعمال رسولان وجود دارد). تعالیم مانی در آثار مخالفان (زرتشتی و مسیحی) جوامع دینی هم عصر مانی از همان آغاز، تعالیم او را همچون خطری مهم تلقی كردند. جامعه مسیحی و زرتشتی هر دو با تنفر بر ضد وی شوریدند. موبد كریتر كه مانویان او را مسئول اصلی مرگ مانی می‌دانستند در میان زرتشتیان فعالیت مؤثر و ویژه‌ای داشت. اما كریتر در این مورد تنها نبود. دشمنی زرتشتیان با دین مانی كه قرن‌ها دوام یافت به ویژه در ادبیات وسیع كلامی سده سوم هجری نمودار است، از جمله در رساله شكندگمانیك وزار (گزارش گمان شكن، كه از دیدگاه زرتشتی با اسلام، مسیحیت، یهودیت و مانویت برخورد می‌كند) تمامی فصل شانزدهم به انتقاد از مانی و تعالیم او اختصاص یافته است. رساله گجستگ ابالیش (ابالیش ملعون) بیانگر مناظره ابالیش زندیق و موبد آذر فرتبغ است. نیز در دینكرد، تفاوت دیدگاه‌های مانویت به نمایندگی شخص مانی و دین زرتشتی به نمایندگی آذربادمار سپندان، با دوازده موضوع نمایانده شده است. در این اثر از هر فرصتی برای نشان دادن انزجار نسبت به مانی و آموزه‌های او استفاده شده است. دین مانی در پایان سده سوم میلادی در غرب نفوذ كرد. الهیون كلیسای باستان كم كم خطر را به چشم می‌دیدند، در این زمان، نخستین تلاش‌های ضد مانوی مسیحیان آغاز گشت كه حاصل آن كتاب اكتا آرخلای اثر هگمونیوس بود. این كتاب گرچه گزارش یك مسیحی درباره مانی است اما شامل مواد معتبر بسیاری است كه توصیفی شخصی از او به دست می‌دهد و می‌گوید كه مانی كتابی بابلی به دست چپش داشت. در پایان سده سوم میلادی آگوستین جوان به آیین مانی گروید و 9 سال در حلقه سامعان زیست. او در طی این نه سال بینش و درك كاملی از تعالیم مانی به دست آورد، اما بعدها به نافذترین چهره مخالف آن تعالیم بدل شد. آگوستین در چند رساله از دین پیشین خود یاد كرده، با آن مخالفت می‌كند. حتی در رساله‌هایی نیز كه درباره مانویت نیست گه‌گاه مخالفت خود را نشان می‌دهد. به هرحال همه آثار آگوستین تقریباً منابع دست اول این دین به شمار می‌رود به ویژه بنیادنامه. نیز باید به اثر مهم دیگری اشاره كنیم: كتاب مكاتب اثر تئودور بركنای، نویسنده سوری سده هشتم كه از مآخذ سریانی دین مانی است. در میان نویسندگان ایرانی ابن ندیم در الفهرست خود براساس نوشته‌های اصیل مانوی گزارشی از آن‌ها بدست داده است. نیز ابوریحان بیرونی گزارش تازه و بی‌طرفانه‌ای از مانویت در كتاب‌های خود آورده است كه از نظر اهمیت همتای الفهرست است. پیش از آنكه دست نوشته‌های مانوی كشف شوند، آثار آگوستین، بیرونی، ابن ندیم و هگمونیوس منابع بنیادی مانویت به شمار می‌رفت. گرچه امروزه بازیافت‌های تازه‌تری داریم اما برخی از آثار نویسندگان مخالف با مانویت هنوز اهمیت شایانی دارند زیرا متضمن آگاهی‌هایی ارزشمند و شایسته‌اند. عبادت در مانویت آن‌چه اخلاقیات مانوی برای مانویان مقرر داشته درسه عبارت شاخص معروف آگوستین آمده است که درفصل دهم از تألیف معروفش درباره آداب و رسوم مانویان می‌گوید: مهر دهان، مهردست، مهرباطن. مهر اوّل شامل پاکی فکر و گفتار است، بالاخص خودداری از هر نوع کلامی که بنا بر تعلیمات مانوی بوی کفر از آن احساس شود. در عین حال که این فرمان دینی اجرا می‌شد برای آن‌چه که از طریق دهان می‌توانست لذت‌بخش باشد محدودیتی قائل شده بودند. هدف این مهر، خودداری از هر چیزی بود که موجب تقویت احساس شهوانی شود و چون گوشت از شاهزاده‌ی تاریکی به دست می‌آمد، بنابراین به طور بارزی خوردن آن ممنوع بود. لذا مانوی‌ها می‌بایست با میوه‌ی باغ‌ها و مزارع زندگی کنند، مخصوصاً هندوانه که به خاطر رنگ و عطرش گواه اصل خود از دنیای نور بود. روغن نیز جایز شمرده شده بود و آب میوه به عنوان بهترین نوشیدنی توصیه شده بود. همچنین می‌بایست از نوشیدن آب به مقدار زیاد پرهیز کنند زیرا آب یک جوهر مادی به شمار می‌آمد. مهر دوم بیش از هر چیز منع هر نوع عملی است که به جان حیوان و نباتات آسیب برساند. مانویان حق نداشتند درختی را از ریشه برکنند یا حیوانی را بکشند. همچنین هر عملی که علاوه بر دو قید مذکور باعث جلوگیری از غلبه نور می‌شد، در همین قاعده قرار می‌گرفت. نکته‌ی جالب توجه این است که بر حسب تفکر مانوی، کسی که خلاف این فرائض دینی مرتکب گناهی شود، مکافاتی بر حسب گناهی که کرده متحمل خواهد شد؛ مثلاً کسی که محصول مزرعه‌ای را درو می‌کرد، پس از مرگ که دوباره به دنیا می‌آید به صورت دم ذرت درمی‌آمد و یا کسی که موشی را می‌کشت در زندگی بعدی‌اش به صورت موش ظاهر می‌شد. سرانجام مهر سوم، منع کامل روابط جنسی برای مانویان بود که چشم پوشی از ازدواج را نیز دربرداشت. تمایلات جنسی خواستی شیطانی بودند و بدتر از آن تولید مثل زیرا به هم پیوستن مجدّد ذرات نور را به تعویق می‌انداختند (گاردنر و لیو، 2004 :238-236). به دلیل این سخت‌گیری‌ها، انجام فرایض دینی تنها از عهده‌ی برگزیدگان ساخته بود. تنها برگزیدگان بودند که کلمه‌ی پارسا به آن‌ها اطلاق می‌شد. آن‌ها خود را وقف زندگی‌ای می‌کردند که به سوی نجات روحشان رهنمون می‌شد. آن‌ها برای به هم آمیختن دوباره‌ی ذرات نور با دنیای نور، تلاش می‌کردند. از طرف دیگر شنوندگان وظیفه داشتند کارهایی که اجرای آن برای برگزیدگان ممنوع ولی برای ادامه حیات اجتناب‌ناپذیر بود را برایشان انجام دهند. بنابراین تهیه‌ و تدارک اغذیه‌ی ضروری برگزیدگان به عهده‌ی شنوندگان بود. خوردن این غذاها همراه بود با اعلام بی‌تقصیری برگزیدگان همراه بود. هنگام خوردن نان، خطاب به نان این‌گونه می‌گفتند: «من تو را درو نکردم، آسیاب نکردم و همچنین خمیر ننمودم و تو را در تنور نگذاشتم. بلکه دیگری این کار را کرد و تو را پیش من آورد. من تو را بدون ارتکاب گناه می‌خورم.» و بعد رو به کسی که برایشان نان آورده می‌کردند و می‌گفتند: «من برای تو دعا کردم» و سپس او می‌رود (گاردنر و لیو، 2004 :115). این گفته‌ی اخیر که در حقیقت برگزیده را یک دروغگو معرفی می‌کند از قرار معلوم مورد تنقید مسیحیان نیز قرار گرفته است. از طرف دیگر کاملاً قابل ادراک است که بیان برگزیده مبنی بر بی‌گناهی‌اش آمیخته با دعایی برای شنونده‌ی خدمتگزار نیز هست. مسلم است و منابع دیگر نیز این نکته را تأیید می‌کنند که شنوندگان مانوی یک زندگی خانوادگی طبیعی داشتند و حتی خوردن گوشت برایشان ممنوع نبوده و تنها یک روز در هر هفته را روزه می‌گرفتند. یکشنبه‌ها روزی بود که می‌بایست کاملاً از روابط جنسی پرهیز کنند. آن‌ها نه تنها می‌توانستند ازدواج کنند، بلکه اگر می‌خواستند، می‌توانستند معشوقه هم داشته باشند. مصداق آن آگوستین است که قبلاً از پیروان مانی بود و بعدها مخالف مانویت گردید. آگوستین زمانی که از پیروان مانویت بود، معشوقه‌ای داشت و او همان زنی بود که آگوستین به خاطر چشم‌داشت ازدواج با دختر جوان متمول دیگری، درست قبل ازگراییدنش به مسیحیت، او را ترک کرد و رفت (گاردنر و لیو، همان :24-23). برگزیده باید دو روز در هفته را روزه می‌گرفت، یکشنبه و دوشنبه و این دو روز، روزهای مقدس در هفته بشمار می‌آمدند. علاوه بر این، دوران طولانی‌تری نیز برای روزه وجود داشت که تمامی ایام ماه قبل از عید بیما، بزرگترین عید مذهبی سال بود (گاردنر و لیو، همان : 23). بدیهی است که این الزام‌های شدید اخلاقی، تخلف‌های بسیاری نیز در پی داشت که ایجاب اعتراف به گناه و توبه را عادی و ضروری می‌نمود. متون مختلفی که در دست است گواه این نکته می‌باشد. حتی صیغه‌های این قبیل اعترافات نیز موجود است. این نهاد اعتراف و توبه، یکی از مشخص‎ترین ویژگی‌های زندگی مذهبی مانوی و در نگهداری آن به عنوان یک نظام روحانی سخت‌گیر، دخیل بود. برگزیدگان به ترتیب به چهار گروه تقسیم می‌شدند (طبق اصطلاحات ایرانی میانه) آموزگار یا رئیس، اسپازک یا اسقف، مهستک یا کشیش، اردوان یا برگزیده. بر این گروه‌ها گروه نیوشایان یا شنونده‌ها که اضافه گردد، پنج رده‌ی پیروان را تشکیل می‌دهد. تعداد رؤسا در دستگاه مانوی12نفر، تعداد اسقفها 72 و تعداد کشیش‌ها 360 نفر بود. البته دو رقم اوّل از انجیل اقتباس شده است. تمامی اعضای دستگاه مانوی تحت راهنمایی جانشین مانی بودند که آرخگوس نامیده می‌شد و در اشکانی سردار و در فارسی میانه سارات نام داشت. برگزیدگان و نمایندگان ارشد خرقه‌ی سفیدی برتن داشتند و سرشان پوشیده بود، درحالی که نیوشایان لباس عادی می‌پوشیدند. چگونه انسان باید به دین درآید گوید (یعنی مانی): کسی که می‌خواهد به دین درآید، باید نفس خود را بیازماید. پس اگر آن را توانا دید بر سرکوبی شهوت و حرص و ترک خوردن گوشت و شرب خمر و ازدواج و ترک آزار آب و آذر و ودرخت و چهارپایان، پس به دین درآید و اگر برهمه آن [کارها]توانا نیست، پس به دین درنیاید. اگر دین را دوست می‌دارد و بر سرکوبی شهوت و حرص توانانیست، پس حراست از دین و برگزیدگان را غنیمتت بشمرد. ولیکن به ازاء کردارهای زشتش باید اوقاتی اختصاص بدهد به کار و نیکی و شب زنده‌داری و لابه و زاری. پس آن [کار] او را در این زندگی و درآن زندگی راضی می‌کند و صورتش در معاد صورت دوم می‌شود و ما بعداً این مطلب را، إن‌شاء‌الله تعالی، ذکر می‌کنیم. اولین خودداری برگزیدگان از هرگونه فعالیت جنسی، مراقبت زیاد برای اینکه به ذره‌های نورهایی که در ماده گرفتار آمده‌اند بخصوص در گیاهان آسیب برسانند، خودداری از نوشیدن می خوردن گوشت که معادل سه مهری است که توصیف آن از سوی آگوستین ارائه شده است. 1-مهر بر دهان، دست‌ها و سینه. 2-افزودن خرد، ایمان، بخشندگی. 3-کسی را به مانستان (صومعه مانوی) بدهند، درکارهای خوب آن‌ها سهیم شوند، چیزی به ساختار جامعه (مانوی) ببخشند. نماز نماز و نیاز به درگاه نیروی نادیدنی راهی است که بوسیله‌ی آن آدمی امیدوار گشته و آرزوهای قلبی خود را بدین وسیله ابراز می‌دارد و خود پی‌درپی در پناه آن، بار سخت و سنگین زندگی را متحمل می‌شود. فردی که خود را تسلیم چنین سرچشمه‌ی فیاضی کرده و در پیشگاهش زانوی تسلیم بر زمین زده و با دست‌های برافراشته آن نیروی پنهانی را نیایش کند، از لحاظ روانشناسی فوق‌العاده مؤثر بوده و اثری مافوق تصور در راه اصلاح خلق و روحیات اجتماع خواهد داشت. دعا و نماز عالی‌ترین نوع بیان احساسات آدمی اعم از غم و شادی، حق شناسی و تشکر و محبت و تنفر، ترس و امید در زندگی است و این‌گونه نماز و دعا به درگاه خالق یکتا بهترین راه نشان دادن آرزوها و حوایج درونی یا اظهار عجز و ناتوانی یا پشیمانی و ندامت از گناهان و طلب یاری از نیروهای بی پایان خداوندی است. ایمان نخستین احتیاج بشر است ولی تظاهر به ایمان‌داری و ادای عبادت لفظی که عاری از ایمان قلبی و خواسته‌های درونی باشد، عبادت واقعی نیست و دعا یا نمازی که صمیمانه نباشد چنان است که انجام نیافته و جایی که صمیمیت در انجام فرایض دینی نباشد، تظاهر به دین داری، خود یک نوع بی‌دینی است. شعائر ظاهری دین مانی ساده و عبارت از نماز، روزه، موسیقی و اعتراف به گناهان بود. گزیدگان هفت بار و نیوشایان چهار بار در روز، در برابر خورشید و در شب، برابر ماه، نماز می‌گزاردند. در این نمازها ایزدان دین مانی و نیز بزرگی‌های چهارگانه: ایزد، روشنی، زور و بهی (=خرد) فرا خوانده می‌شدند. مرد برمی‌خاست و با آب روان یا جز آن خود را می‌شست، ایستاده روی به نیر اعظم (=خورشید) می‌کرد. پس سجده می‌کرد و در سجودش می‌گفت: «مبارک است راهنمای ما، فارقلیط، فرشته‌ی روشنی و مبارک هستند فرشتگان نگهبان او و ستوده هستند سپاهیان درخشان او». پس در سجده‌ی دوم می‌گوید: «ستوده هستی تو ای درخشان، ای مانی، ای راهنمای ما، ای اصل نور، ای شاخه‌ی هستی، درخت بزرگی که همه‌ی آن درمان‌بخش است». در سجده سوم می‌گوید: «سجده می‌کنم و ستایش می‌کنم با دلی پاک و زبانی راستگو خدای بزرگ را، پدر روشنی‌ها و عنصر‌های آن‌ها را، ستوده، مبارک هستی تو و همه‌ی بزرگی تو، آفریدگان فرخنده‌ی تو، که آن‌ها را به هستی خواندی، ستاینده‌ی سپاهیان و نیکان و سخن و بزرگی و خشنودی تو، تو را می‌ستایم، چون تو خدایی هستی که همه آن حق و حیات و نیکی است». سپس در سجده‌ی چهارم می‌گوید: «می‌ستایم و سجده می‌کنم همه‌ی خدایان و همه فرشتگان درخشان و همه‌ی روشنی‌ها و همه سپاهیان و کسانی را، که از خدای بزرگ هستند» در سجده‌ی پنجم می‌گوید: «سجده می‌کنم و می‌ستایم سپاهیان بزرگ و خدایان درخشان را، که به حکمتشان، ظلمت را زدند و بیرون راندند و مغلوب ساختند». در سجده‌ی ‌ششم می‌گوید: «سجده می‌کنم و می‌ستایم پدربزرگ درخشان بزرگی را که از جاویدان زمان بوده است»، و همچنین تا سجده‌ی دوازدهم. پس هرگاه از سجده‌های دوازده گانه فراغت می‌یافت شروع می‌کرد به نمازی دیگر. نماز اول، هنگام زوال و نماز دوم، میان زوال و غروب خورشید؛ نماز مغرب، پس از غروب خورشید و نماز شب، سه ساعت بعد از مغرب خوانده می‌شد (ابوالقاسمی،1379 :27-26). روزه مانویان در سال پنج روزه‌ی دو روزه داشتند که نوبت‌های چهارم و پنجم در روزهای اول و دوم، و بیست‌و‌هفتم و بیست‌و‌هشتم ازیک ماه واقع می‌شد. دراین فاصله نیوشایان نیز مانند گزیدگان همان قانون اجباری یک بار در روز غذا خوردن را پس از غروب خورشید مراعات می‌کردند. این دوره‌ی روزه‌داری عمومی به مناسب 26روزی است که مانی در زندان بود. درآخرین روزِ (سی امین روز) همان ماه، جشن بما یا تخت برگزار می‌شد که دراین جشن که مهم‌ترین واقعه در سال بود، مانویان در اطراف تخت خالی مانی، که تصویری از او بر آن قرار داشت ـ به این تصور که خود مانی باز می‌گردد و بر تخت می‌نشیندـ حلقه می‌زدند و به گناهان خود اعتراف می‌کردند و سرودهای خاص این جشن را می‌خواندند. لیو و گاردنر از قول آگوستین می‌نویسند: مانویان می‌گویند مرد بهتر است رباخوار باشد تا کشاورز. آن‌ها می‌گویند مردی که پول برای ربا می‌دهد، به چرخه‌ی روشنی آسیب نمی‌رساند. فردی که زمین را شخم می‌زند خدایان را آزرده می‌کند. فردی که میوه‌ای از درختی می‌چیند خدایان را آزرده می‌کند. فردی که چنین کارهایی می‌کند، برای رباخواری دست به کشتن راستین می‌زند. او به درویش غذا نمی‌دهد (گاردنر و لیو، 2004 :245). مانویان سعی می‌کردند خوراک و نوشیدنی‌هایی را مصرف کنند که کمترین مقدار روشنایی را در خود داشته باشد، مثل خربزه، خیار و آن‌قدر برای دسته‌بندی و آماده‌سازی غذا وسواس نشان می‌دادند که باعث خشم مخالفانشان می‌شد. به ویژه، گوشت و شراب را دربردارنده‌ی عناصر تاریکی می‌دانستند که باعث آلودگی دوباره‌ی فردی می‌شدند که به دنبال پاکیزگی شخصی است و سبب شهوانیت و نادانی می‌شوند. مانویان شراب را به این خاطر نمی‌نوشیدند، چون به باور آن‌ها تلخی یکی از ویژگی‌های شاهزاده‌ی تاریکی است (گاردنر و لیو، همان :22). مانویان بر این باور بودند که هر بار عمل خوردن باعث آزار عناصر روشنایی می‌شود؛ بدن به عنوان جهان کوچک، به عنوان دستگاهی برای آزادسازی نیروهای مقدس کار می‌کند، یعنی فرد پرهیزکار عناصر ناخالص را طرد می‌کرد و با روزه‌های متناوب و طولانی باعث جذب فرشتگان می‌شود. بنابراین، برگزیدگان بایستی "جهان را بخورند" و با این کار روشنایی دربند را آزاد کنند. در یکی از متون کفالیا، یکی از پیروان مانی شمار فرشتگان بوجود آمده به دلیل روزه درامت مانوی را بر می‌شمرد. یکی از پیروان بر می‌خیزد و می‌گوید: «سرورم، شنیده‌ام شما گفته‌اید: با روزه‌ی هر یک از برگزیدگان هفت فرشته بوجود می‌آیند؛ و نه تنها برگزیدگان، بلکه شنوندگان نیز با روزه گرفتن در روز خدایگان، باعث بوجود آمدن آن‌ها می‌شوند». آن فرد در جواب چنین می‌شنود: (سود) روزه گرفتن به صورت خلاصه این است:..........پنجاه (برگزیده من) بودند.......آن‌ها هر روز روزه می‌گرفتند. من فقط روزه‌ای که افراد در این سه روز (خدایگان) می‌گرفتند (را بر شمردم)، و دریافتم که هر یک از این (برگزیدگان) با روزه‌اش هفت فرشته بوجود آورده است. من روزه این پنجاه نفر را در این سه روز(حساب کردم): سیصد و پنجاه فرشته......سه روز پنجاه نفر روزه گرفتند. شمار فرشته‌هایی که با روزه آن‌ها بوجود آمده بودند به هزار و پنجاه رسید و من به خاطر چنین سودی که (دراین سه ) روز خدایگان بدست آورده بودم (سپاسگزار بودم) » (کفالیا،26و193-13و194) (به نقل از گاردنر و لیو، همان : 23-22). مانویان در بعضی از مناطق جایگزینی برای گوشت پیدا کرده بودند"سعید بن بطریق" پزشک می‌گوید: تیموتی.کشیش اسکندریه خوردن گوشت را منع کرده بود، بدین منظور که ماهی جایگزین آن شود. برداشت او از"خوردن گوشت" قربانی بود و ماهی قربانی به حساب نمی‌آمد (گاردنر و لیو، همان :121). مانویان وقتی می‌خواستند نان بخوردند، ابتدا عبادت کرده، دعا می‌خواندند و به نان می‌گفتند"من نه تو را برداشت کرده ام، نه فشرده ام؛ نه در اجاق گذاشته‌ام، کس دیگری همه‌ی این کارها را کرده و تو را برای من آورده است. من تو را بدون مزه خورده‌ام)." آن‌ها گوشت نمی‌خوردند، به این دلیل که جوهر مقدس از بدن‌های مرده یا سلاخی شده بیرون رفته و آن مقدار کمی که باقی مانده، کیفیت و مقداری داشت که ارزش پاکیزه شدن توسط معده‌های برگزیدگان را نداشت. تخم مرغ هم نمی‌خوردند؛ ادعا می‌کردند که وقت شکستن آن‌ها نیز می‌میرند و درست نیست از بدن مرده خوراک دریافت کنند (گاردنر و لیو، همان :185). در مانویت روزه‌ای که بزرگان می‌گرفتند به چهار دلیل سودمند بود: دلیل اول: که مرد مقدس با روزه بدنش را تنبیه کند و همه‌ی نیروی فرمان دهنده‌ی درونش را زیر فرمان در‌آورد. دلیل دوم: روحیه ای که برای اداره‌ی غذایش به دست می‌آید، هر روز مقدس‌تر، پاکیزه‌تر و ناب‌تر می‌شود و از آلودگی‌های تاریکی که با آن آغشته است، شسته می‌شود. دلیل سوم: روزه هر کاری که فرد انجام می‌دهد را مقدس می‌کند؛ راز کودکان روشنایی که در آن‌ها نه ناپاکی غذا، آن را زخمی نمی‌کند. بلکه پاکیزه‌اند، چیزی درآن‌ها نیست که باعث آلودگی شود، آن‌گونه که درآرامش زندگی می‌کند. دلیل چهارم: آن‌ها دست را از گناه نگاه می‌دارند، آن‌ها روح زنده را نابود نمی‌کنند. بزرگان باید هر روز روزه باشند و سبب شوند همه اعضای بدنشان روزه‌ای مقدس داشته باشند. آن‌هایی که توانایی روزه گرفتن هر روزه را نداشتند، باید روز خدایگان روزه می‌گرفتند. آن‌ها نیز باید با ایمان و داد و دهش در کارها و روزه‌های بزرگان سهیم باشند (گاردنر و لیو، همان :240). زیارت در منابع مربوط به دین مانوی که در دسترس است اشاره‌ای به زیارت نشده است. مانویان جشنی به نام بمه داشتند که در آن تصویر مانی بر فراز سکویی می‌گذاشتند و به نیایش و عبادت می‌پرداختند که شاید بتوان آن را به نوعی زیارت دانست. بخشش داد و دهش در آیین مانوی در مانویت غذای روزانه‌ی برگزیدگان، غذاهای گیاهی بودند که با خوردن آن‌ها برگزیدگان ذرات نور را آزاد می‌کردند. خوراک، پوشاک و سرپناه مورد نیاز برگزیدگان از سوی پیروان عادی این آیین یا همان شنوندگان به آن‌ها داده می‌شد. داد و دهش به برگزیدگان یکی از مهم‌ترین کارهای دینی شنوندگان بود. با این کار آن‌ها وارد امت مانوی می‌شدند و اعضای رده پایین امت مانوی به شمار می‌رفتند. داد و دهش کنندگان: هدیه دهندگان، شنوندگان یا اعضای رده پایین و عادی امت مانوی هستند. آن‌ها هدایای خود را به نمایندگان جامعه‌ی برگزیدگان می‌دادند. روحانیون رده بالا سر میز می‌نشستند، و موعظه‌گرها به آن‌ها خوراک و نوشیدنی می‌دادند. بنابراین ابتدا شنوندگان هدایای خود را تقسیم می‌کردند و سپس توسط دو موعظه‌گر به برگزیدگان داده می‌شدند، چرا که شنوندگان به برگزیدگان دسترسی مستقیم نداشتند. دریافت‌گنندگان: دریافت‌کنندگان هدایا سران دینی هستند که مجاز به نشستن بر سر میز غذا بودند و خدمت‌کارانی به تیمار آن‌ها می‌پرداختند و غذای آن‌ها را آماده می‌کردند. درمتون مانوی از واژه‌های متفاوتی برای این منظور استفاده شده که یکی ازآن‌ها پاراگ به معنای هدیه و پیشکشی است. واژه دیگر روانگار است که به معنای هدیه روان است. واژه دومین معنای عمومی‌تری دارد و به طور کلی به وظایف شنوندگان اطلاق می‌شود، وظایفی مثل ساختن صومعه، آماده کردن سرپناه و پوشاک و... شاندرمان بر این باور است که شنوندگان هنگام تقدیم هدایای خود به برگزیدگان سرود می‌خواندند و برگزیدگان نیز سرودی در پاسخ به شنوندگان می‌خواندند (ساندرمن، 2001: 207-206). نودینان باید از برگزیدگان که قادر به انجام کار کشاورزی یا پخت و پز نیستند پشتیبانی کنند. نودینان می‌توانند ازدواج و تولید و مثل کنند، اما از آن‌ها انتظار می‌رود با برآورده کردن نیازهای مادی برگزیدگان جبران کنند (گاردنر و لیو، 2004 :185). آن‌ها می‌بایست دنبال برآورده کردن نیازهای غذایی برگزیدگان باشند که وعده غذایی روزانه آن‌ها به جای آوردن عبادات روزانه بود. وظیفه آن‌ها که در فارسی میانه روانگان(خدمت روح) خوانده می‌شود، باعث شایستگی شنوندگانی می‌شد که به دنبال پیشرفت به سوی تکامل در زندگی آینده بودند (گاردنر و لیو، همان : 32). اولین کار شنوندگان: روزه، عبادت و داد و دهش است. روزه‌ای که او می‌گیرد بدین شکل است: می‌تواند روز خدایگان روزه بگیرد و دست از کارهای دنیوی بشوید. عبادت آن بدین صورت است: رو به خورشید، یا رو به ماه روشنایی. داد و دهش بدین صورت است: می‌توان آن را بگذارد در اختیار فرد مقدس، و یا از روی بخشش به آن‌ها بدهد. دومین کار شنوندگان این است: فرد از روی نیکوکاری کودکی را به امت مانوی ببخشد، یا از خویشاوندان یا اعضای خانواده؛ می‌تواند فردی که دچار گرفتاری شده را نجات دهد. سوم: فرد محل اقامت یا هر مکان دیگری بسازد تا برایش قسمتی از داد و دهش و زکات به جامعه مانوی باشد (گاردنر و لیو، همان :122). اگر مردی به برگزیدگان دهش نکند، در جهنم مجازات‌ می‌شود و به تن‌های شنوندگان تناسخ پیدا خواهد کرد تا زمانی که دهش زیادی انجام دهد. به همین دلیل شنوندگان بهترین خوراکی‌ها را به عنوان هدیه برای برگزیدگان می‌آورند (گاردنر و لیو، همان :185). 4-نتیجه‌گیری نماز در دین زرتشتی ویژه‌ی اهورامزدا است و تنها اوست که شایسته‌ی عبادت است. نماز زرتشتیان بیشتر به شکل فردی و در پنج گاه شبانه‌روز بجا آورده می‌شود. محتوای نماز زرتشتی ستایش اهورامزدا و سپاس‌گزاری از اوست. قبله یا سمت و سوی نماز آن‌ها نور است. در این دین فرد برای به جای آوردن نماز خود باید وضو بگیرد، پوشاک ویژه‌ی نماز، سدره، را به تن کند. در مسیحیت نماز به آن شکلی که در دین زرتشتی با آن آشنا شدیم، وجود ندارد. عبادت مسیحی بیشتر به صورت جمعی و در کلیسا بجا آورده می‌شود. نماز مسیحی به صورت دعاهایی برای سپاس‌گزاری از خداوند و درخواست برآورده شدن نیازها ادا می‌شود. در مسیحیت قبله‌گاهی وجود ندارد. در مانویت نماز گزاردن برای ستایش ایزدان گوناگون انجام می‌شد. چهار نماز در شبانه‌روز بجا می‌آوردند که قبله‌ی دو تای آن‌ها خورشید و قبله‌ی آن دو نماز دیگر ماه بود. محتوای این نمازها ستایش ایزدان مختلف و درخواست کمک از آن‌ها بود. در نماز مانوی سجده وجود دارد که در دو دین زرتشتی و مسیحی وجود ندارد. نمازهای روزانه در مانویت با وضو گرفتن انجام می‌شود و در صورت نبود آب می‌توان تیمم کرد. زرتشتیان در دین خود روزه‌ای ندارند؛ چرا که بر این باورند که بدن انسان برای فعالیت به مواد غذایی نیازمند است و در صورت نخوردن خوراکی، فرد مرتکب گناه شده است. آن‌ها فقط در چند روز خاص از خوردن گوشت پرهیز می‌کنند. روزه‌ی مسيحيان در گذشته و در زمان حضرت عیسی متفاوت بود. حضرت عیسی پس از آن که یوحنای معمدان او را تعمید داد به مدت چهل روز در بیابان روزه گرفت. به یادگار این روزه مسیحیان چله‌ی روزه‌گیری را بنا نهادند که چهل روز بود و چهارشنبه پیش از عید احیای مسیحیت آغاز می‌شد و شنبه پیش از عید فصح پایان می‌گرفت. با گذر زمان درازا و شیوه‌ی روزه گرفتن دچار دگرگونی شد. امروزه چله‌ی روزه‌گیری رفته رفته از رونق افتاده است و مسیحیان پارسا تنها جمعه قدسی، سالروز مرگ عیسی مسیح و چهارشنبه پیش از عید احیای مسیحیت را روزه می‌گیرند. روزه‌ی آن‌ها عبارت از این است که در هر روز بیش از یک وعده‌ی غذا نمی‌خورند. روزه‌گیری مسیحیت-به ویژه نزد کاتولیک‌ها-بیش از پیش از زندگانی شخصی فرد پیروی می‌کند. روزه در دين مسيح، به‌منظور صواب و نجات از گناه، بجا آورده نمي‌شود، زيرا با ريخته شدن خون مسيح بر صليب و مرگ و دفن و قيام او نجات از گناه و طريق راه يافتن انسان به حضور خدا، مهيا گرديده است. هدف اصلي روزه در دين مسيح اين است که با فروتني به خدا تقرب جويند و اوقاتي را در دعا و مناجات به سر برند . مانویان دو نوع روزه داشتند که یکی از آن‌ها دو روز کامل و دیگری از صبح تا غروب بود. مانویان در مواردی همیشه از برخی خوراکی‌ها پرهیز داشتند که خود به نوعی روزه به شمار می‌آید. آن‌ها نوعی روزه معنوی هم داشتند که تحت تأثیر دین زرتشتی قرار داشت. مانویان سه مهر بر دهان، دست و دل داشتند که به ترتیب همسان خودداری از گفتار، کردار و پندار نیک‌اند. زیارت زرتشتیان در موارد معینی از سال به اماکن مقدس زرتشتی که پیر خوانده می‌شوند صورت می‌گیرد. زمان زیارت بیشتر افراد فرصت این را دارند که هر پنج نماز خود را بجا آورند. از کارهایی که در زمان زیارت انجام می‌شوند اوستا خوانی، خواندن نمازهای پنجگانه شبانه‌روز و خواندن دعاها را می‌توان نام برد. هنگام زیارت از زمان‌هایی است که بیشتر افراد همه‌ی شب یا بیشترین بخش آن را بیدار می‌مانند. بیت‌المقدس و روم در مسیحیت از دیگر زیارت‌گاه‌ها پر رونق‌تر هستند. مسیحیان نیز تلاش می‌کنند همه‌ی شب را در هنگام زیارت در مکان زیارت بیدار بمانند. آن‌ها بسته به مکانی که به زیارت آن رفته‌اند‌ هدایایی با خود می‌برند. از مهم‌ترین اهداف مسیحیان برای زیارت درخواست شفای جسمانی در هنگام ابتلای خود فرد یا کسی از بستگان به بیماری‌های صعب‌العلاج است. مسیحیان اشتیاق زیادی برای تکرار زیارت خود دارند. با توجه به منابعي كه در دسترس است، در مانويت پديده‌اي به نام زيارت نبوده است. تنها جشن بما در ميان مانويان وجود داشته است كه سالروز عروج ماني است و شايد بتوان آن را به نوعي زيارت ناميد. زکات که در میان زرتشتیان داد و دهش خوانده می‌شود، به سه روش نیاز، اشوداد و گاهان‌بار انجام می‌شود. به داد و دهش و کمک به مستمندان در گات‌ها، و اندرزنامه‌های پهلوی سفارش زیادی شده است. امروزه زرتشتیان به بهترین شکل ممکن داد و دهش می‌کنند که نتیجه‌ی اقلیتی توانمند، یگانه و باسواد و با فرهنگ در کشور است. مسيحيان بر اين باور بودند كه زكات آداب ديني مربوط به كتاب عهد عتيق است و چند باري كه در كتاب عهد جديد به آن اشاره شده است صحبت از زمان مرتبط با كتاب عهد عتيق است. بعدها با گسترش مسيحيت و نياز مالي براي اداره كليسا و امور مربوط به آن تبديل به تكليفي ديني شد كه با شروع اصلاحات در قرن هجدهم به پايان راه خود به عنوان تكليف ديني رسيد. در مانويت پرداخت زکات و گرفتن روزه و گزاردن نماز تکليف عمومي بوده و همه طبقات را شامل مي‌شده است. صدقه دادن از واجبات اين دين بود. مانويان بيش از غذاي يک روز و لباس يک سال از مال دنيا بر نمي‌گرفتند. دريافت كنندگان اصلي زكات در مانويت، گروه برگزيدگان بودند كه به خاطر جايگاه خود و به دلايل ديني قادر به كشاورزي و آماده‌سازي خوراك نبودند. 5-فهرست منابع منابع فارسی: ابن ندیم، محمدبن اسحاق(1381)، الفهرست، ترجمه‌ی محمد رضا تجدد، تهران: انتشارات اساطیر. ابوالقاسمی، دکتر محسن (1379)، مانی به روایت ابن‌الندیم، تهران: انتشارات طهوری. اورنگ، سرگرد م (1334)، یکتاپرستی در ایران باستان، تهران: نگارنده. اوشیدری، دکتر جهانگیر (1371)، دانشنامه مزدیسنا؛ واژه نامه‌ی توضیحی آیین زرتشت، تهران: نشر مرکز. بصیری، میترا؛ ولی، وهاب (1379)، ادیان جهان باستان، جلد سوم ایران، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. بهار، مهرداد (1384)، ادیان آسمانی، چاپ پنجم، تهران: نشر چشم. تفضلی، احمد (1376)، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، چاپ دوم، تهران: انتشارات سخن. حجتی اشرفی، غلامرضا (1368)، مجموعه قوانین اساسی- مدنی، چاپ سوم، تهران: انتشارات گنج دانش. حجتی اشرفی، غلامرضا (1371)، مجموعه قوانين اساسي- مدني؛ با آخرين اصلاحات و الحاقات. تهران: انتشارات گنج دانش. خورشیدیان، موبد دکتر اردشیر (1386)، پاسخ به پرسش‌های دینی زرتشتیان، تهران: نشر فروهر. دهالا، مانک جی نوشیران جی (1377)، خداشناسی زرتشتی؛ از باستانی‌ترین زمان تاکنون، برگردان: دستور رستم شهزادی، تهران: انتشارات فروهر. شهزادی، رستم (1378)، مجموعه سخنرانی‌ها، به کوشش مهرانگیز شهزادی. شهمردان، رشید(1360)، تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان، تهران: چاپ راستی. طباطبایی، سید محمد حسین (1355)، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، چاپ سوم، تهران: انتشارات محمدی. عریان، دکتر سعید(۱۳۷۱ )، متون پهلوی، تهران: كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران. قرآن کریم (1366)، ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای، تهران: انتشارات جاویدان. مالرب، میشل (1381)، انسان و ادیان؛ نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی، ترجمه: مهرداد توکلی، تهران: نشر نی. منوچهرپور، منوچهر(1377)، بدانیم و سربلند باشیم، فشرده‌ای از آموزش‌های دین زرتشت، تهران: مؤسسه انتشاراتی- فرهنگی فروهر. منابع انگلیسی: Auffarth, Ch. (2006). Blessing in Stuckrad, Kocku von(2006). The Brill Dictionary of Religion; vol. 1. tr. Robert R. Barr. pp. 186-7. Leiden: Brill. BeDuhn, J.( 2000). The Manichaean Body in Discipline and Ritual. Baltimore: The Johns Hopkins University Press. BeDuhn, J.; Editor ( 2009). New light on Manichaeism : papers from the sixth International Congress on Manichaeism ;organized by the International Association of Manichaean Studies. Leiden: Brill. Bell, Catherine (2006). Ritual in The Blackwell Companion To The Study of Religion. Ed. Robert A. Segal, Blackwell Publishing: USA. Boyce, M (1989). A Persian Stronghold of Zoroastrianism,Lanham: University Press Of America. Boyce, Mary(2001). Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices. New York: Routledge. Carson,T. and Cerrito J.; Editors(2003). The New Catholic Encyclopedia, Second Edition vol. 1-15. Farmington Hills: Gale Group, Inc., a division of Thomson Learning, Inc. Clark, Peter (1999). Zoroastrianism: An Introduction to Ancient Faith. Sussex, England: Sussex Academic Press,. Coleman, Simon (2006).Pilgrimage in The Blackwell Companion To The Study of Religion. Ed. Robert A. Segal, Blackwell Publishing: USA. Cooke, B. & Macy G. (2005). Christian Symbol and Ritual, An Introduction, New York: Oxford University Press. Davidson L.K. and Gitlitz D.M.(2002). Pilgrimage : from the Ganges to Graceland : An Encyclopedia. Santa Barbara: ABC-CLIO, Inc. Drexler, J. (2006). Sacrifice in Stuckrad, Kocku von(2006). The Brill Dictionary of Religion; vol. 3. tr. Robert R. Barr. pp. 1657-66. Leiden: Brill. Dubisch, Jill (1995). In a Different Place: Pilgrimage, Gender, and Politics at a Greek Island Shrine. Princeton: Princeton University Press. Dubisch, Jill (2004). ‘Heartland of America’: memory, motion and the (re)construction of history on a motorcycle pilgrimage; in Reframing pilgrimage Cultures in motion Edited by Simon Coleman and John Eade. Durkheim, Emile (1965). The Elementary Forms of the Religious Life [1912], tr. Joseph Ward Swain. New York: Free Press Eliade, Mircea (1954). The Myth of the Eternal Return [Cosmos and History], tr. Willard R. Trask. Princeton, NJ: Princeton University Press. Eliade, Mircea (1963). Patterns in Comparative Religion [1958], tr. Rosemary Sheed. New York: Meridian Books. Eliade, Mircea (1963). Patterns in Comparative Religion [1958], tr. Rosemary Sheed. New York: Meridian Books. Ermatinger, J. W. (2008). Daily Life in the New Testament. Westport: Greenwood Press. Gardner I. and Lieu S. N.C., eds.(2004). Manichaean texts from the Roman Empire, New York: Cambridge. Grim, Veronica (2004). From feasting to fasting, the evolution of a sin: Attitudes to food in late antiquity,New York:Taylor and Francis e-Library. Hartz, Paula R. (2009). Zoroastrianism, Third Edition, New York, Chelsea House Publishers. Hassauer, F. (2006).Pilgrimage in Stuckrad, Kocku von(2006). The Brill Dictionary of Religion; vol. 3. tr. Robert R. Barr. pp. 1452-6. Leiden: Brill. Heiler, F.(1932). Prayer: A Study In The History and Psychology of Religion. Oxford: Oneworld Publications. Klosinski, G.(2006). Crisis in Stuckrad, Kocku von(2006). The Brill Dictionary of Religion; vol. 1. tr. Robert R. Barr. pp. 464-7. Leiden: Brill. Labande, E.R. (2003). Medieval and Modern Pilgrimage in Carson,T. and Cerrito J.; Editors(2003). The New Catholic Encyclopedia, Second Edition vol. 11, pp. 346-51. Farmington Hills: Gale Group, Inc., a division of Thomson Learning, Inc. McCarthy, M.C. (2003). Early Christian Pilgrimage in Carson,T. and Cerrito J.; Editors(2003). The New Catholic Encyclopedia, Second Edition vol. 11, pp. 343-6. Farmington Hills: Gale Group, Inc., a division of Thomson Learning, Inc. McGrath, A. E and Marks, D. C.; Editors ( 2004). The Blackwell Companion to Protestantism. Malden: Blackwell Publishing Ltd. Meager, P.K. and Dietlien D. (2003). Tithes in Carson,T. and Cerrito J.; Editors(2003). The New Catholic Encyclopedia, Second Edition vol. 14, pp. 90-92. Farmington Hills: Gale Group, Inc., a division of Thomson Learning, Inc. Mehr, Farheng (2003).The Zoroastrian Tradition: An Introduction to the Ancient Wisdom of Zarathushtra. Costa Mesa: Mazda Publishers. Melton J.G.(2005). Encyclopedia of Protestantism. New York: Facts On File, Inc. Oberlies, T.(2006). Prayer ,Curse in Stuckrad, Kocku von(2006). The Brill Dictionary of Religion; vol. 3. tr. Robert R. Barr. pp. 1486-9. Leiden: Brill. Polan, S.M. (2003). PilgrimageS in Carson,T. and Cerrito J.; Editors(2003). The New Catholic Encyclopedia, Second Edition vol. 11, pp. 342-3. Farmington Hills: Gale Group, Inc., a division of Thomson Learning, Inc. Salamone, F. A. (2004). The Encyclopedia of Religious Rites, Rituals, and Festivals. New York: Routledge. Stausberg, M.(2006). Zoroastrianism in Stuckrad, Kocku von(2006). The Brill Dictionary of Religion; vol. 4. tr. Robert R. Barr. pp. 2010-14. Leiden: Brill. Stuckrad, Kocku von(2006). The Brill Dictionary of Religion; vol. 1-4. tr. Robert R. Barr. Leiden: Brill. Sundermann, W.( 2001). A Manichaean Liturgical Instruction on the Act of Almsgiving in Mirecki P. and Beduhn, J. eds., The Light and The Darkness: Studies in Manichaeism and Its World, pp. 200-8.Leiden, Brill. Tardieu, Michel(2008). Manichaeism, tr. M.B. DeBevoise. Chicago: University of Illinois Press. Thomas, G.(2006). Communication in Stuckrad, Kocku von(2006). The Brill Dictionary of Religion; vol. 1. tr. Robert R. Barr. pp. 433-40. Leiden: Brill. Ward, Keith (2007). Christianity, A Beginner’s Guide, Oxford: Oneworld Publication. Abstract Investigation of Prayer, Fasting, Pilgrimage, and Tithing in Zoroastrianism, Christianity, and Manicheism Religion has been the most important concern of humanity since the beginning of his existence on the earth. Every religion has its own rituals, which are in direct dependence on its place of genesis. Prayer is one of these rituals that has existed in the development of all world religions. Prayer which is the means of communication of humanity with supernatural power or his god; has taken different forms and contents. The way to pray is prescribed in the scripture(s) of every religion. Fasting is another ritual which is common in most world religions. Most of the time, fasting is considered as a supplement to prayer , and besides its spiritual benefit i.e. purging of the heart and soul, has many physical benefits and helps a lot in becoming and keeping healthy. Another ritual that is as old as humanity, is pilgrimage. Pilgrimage is leaving one’s place of residence and visiting a sacred place or spending some time there. Pilgrimage places are in direct/indirect relation with founders of a religion and their degree of sacredness has to do with founder’s status among his/her followers. Tithing or alms giving are different names for a ritual which is needed in every human society . In this ritual, based on his/her afford, the individual bestows something usually pre-determined to his/her fellow people. The purpose of this study is investigating how these rituals were/are performed in Zoroastrianism, Christianity, and manicheism.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

نگین ایران زمین دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید