صفحه محصول - بررسی و تشریح نظریه های موجود در تبیین اعتیاد

بررسی و تشریح نظریه های موجود در تبیین اعتیاد (docx) 60 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 60 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران ارشد مشاوره خانواده عنوان: نگارنده: جواد کاظمی تقدیم به پدر و مادرم و تقدیم به کسانی که در راه علم می کوشند. و با تشکر از تمام کسانی که مرا در این راه یاری دادند. -نظریه های موجود در تبیین اعتیاد.12 نظریه روان تحلیلگری12 رفتارگرایان شناختی15 روان شناسی خود.15 نظریه های زیستی روانی16 نظریه وابستگی جسمانی اعتیاد.16 نظریه های مشوق مثبت اعتیاد.17 نظریه های اجتماعی-فرهنگی19 1-نظریه بی هنجاری.19 2-نظریه انزواطلبی مرتون20 3-نظریه برچسب زنی.21 4-نظریه انتقال فرهنگی.21 5-نظریه تفسیر انتخاب عقلایی.23 متغیرهای علت شناختی سوءمصرف مواد.24 متغیرهای روانشناختی24 تغییرات خلقی.24 شخصیت و ارتباط آن با مصرف مواد27 مکانیزم های زیست شناختی.28 مکانیزم های احتمالی.29 تعاملات زیست شناختی در مصرف مواد و الکل.31 متغیرهای اجتماعی و فرهنگی32 انواع مواد مخدر.33 معروفترین داروهای اعتیاد آور36 همراهی سوءمصرف مواد و سایر اختلالات روانپزشکی38 نظریه های موجود در تبیین اعتیاد اعتیاد به الکل و مواد مخدر در طی قرن ها متمادی وجود داشته و مشاهده گران همواره در باره ی سبب شناسی و پویایی آن نظریه پردازی کرده اند.اعتیاد به این مواد،افراد را در هر سنی به دام انداخته است و با توجه به اهمیت موضوع مصرف از الکل و تنباکو ،کوکائین،ماریجوانا و دیگر مواد اعتیاد آور،برخی از پزشکان ،روان شناسان،روان تحلیل گران و روان درمانگران بر آن شده آند که انگیزش افراد به سمت استفاده از الکل و مواد مخدر و همچنین پویایی آن را در میان خانواده ها توصیف نمایند. در نیمه دوم قرن حاضر تحقیق در باره ی اعتیاد و به ویژه در زمینه زیست شناختی اعتیاد و الکلیسم به میزان قابل توجهی افزایش یافته است .در همین راستا،شاهد گسترش وسیع درمان و الگوهای درمانی نیز هستیم که همگی بر اثر توصیف بیماران معتاد شکل گرفته است.اگر چنین توصیف های روان شناختی صحیح باشند پس حاوی بینش و آگاهی های با اهمیتی هستند که باید حفظ شده و با مفاهیم زیست شناختی جدید آمیخته شوند. از الگو هایی که اخیرا در زمینه بررسی علت شناسی اعتیاد فعالیت زیادی را داشته است الگوی زیستی روانی است که علم پزشکی با آن سرو کار دارد.اما عملیاتی کردن چنین الگویی سخت و چالش بر انگیز است.یک روان شناسی جدید-روانشناسی که آگاهی های قدیمی زیست شناسی جدید و پویایی های خانواده گروه را با یکدیگر ترکیب می کند-این چالش را تسهیل کرده و اساس روانپزشکی اعتیاد را شکل می دهد.لذا به همین منظور در اینجا دیدگاه ها و نظریه های مختلفی را در زمینه علت شناسی اعتیاد مورد بحث قرار می دهیم تا مقاصد فوق را جامعه عمل بپوشانیم. نظریه های روان تحلیل گری قرن بیستم با تولد روان تحلیل گری و رشد سریع نظریه های روان تحلیل گرانه آغاز شد و نظام های روان شناختی بر اساس اطلاعات جمع آوری شده در جلسات تداعی آزاد و تفاسیر آن مبتنی بود و این محصولات نظریه های فروید،یونگ و دیگران را شکل می داد. نمونه ای از این مکتب ها ی کلاسیک متعلق به هانت و بارنت(1971) بود که اعتیاد و الکلیسم را توصیف می کرد.هانت جنبه ناسازگارانه رفتار معتاد به الکل و گذر وی از واقعیت به دنیای خیال را مورد تا کید قرار داده است.به نظر وی واپس روی به عالم خیال،متعاقب لایه های رشد روانی توام با اعتیاد به الکل و مستی های مکرر،روی می دهد و این واپس روی تا مرحله دهانی ادامه می یابد.او همچنین معتقد است مکانیسم فرافکنی از ویژگی های همه افراد الکلی است.وقتی نوشیدن زیاد و ناسازگارانه شروع می شود،یک چرخه معیوب خود تنبیهی،خود تنبیهی برون ریزی شده،و تنبیه حاصله از محیط ایجاد می شود و منجر به اجتناب از نوشیدن می گردد. بارنت نظر متفاوتی داشت.وی روی گرایش روان شناختی به استفاده از مواد تاکید می ورزید و اشتیاق به مواد را به عنوان یک بیماری تلقی می کرد و آنرا خوی دارویی عنوان می کرد. او در جریان بررسی های خود یک عنصر زیست شناختی (تحمل نسبت به شنگولی) را شناسایی کرد و به نظر وی در رشد رژیم خوی دارویی (حالتی که در آن مواد برای تنظیم افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد که این افسردگی موقع بروز احساس گناه و انتقاد از محیط در اثر مصرف مواد بدتر می شود)تاثیر دارد.رادو عقیده داشت که اعتیاد یک اختلال خود شیفتگی است که در آن خود با لیبیدو ی بیش از حد طبیعی سرمایه گذاری می شود.او تلاش مایوس کننده فرار از ملامت به وسیله مواد و نیز ترس از اینکه مواد در انجام این وظیفه با شکست مواجه خواهند شد،را تشخیص داد.به علاوه عقیده داشت که سبب شناسی اعتیاد با استناد به لیبیدو به طور نزدیکی با سطح رشد دهانی و میزان همجنس گرایی رابطه دارد که اولی از رشد واپس روی با تثبیت شده و دومی از انحراف رشد ناشی شده است. در دهه های 1970مصرف الکل و مواد و نیز وابستگی به الکل و مواد فراگیر شد و تقاضا برای درمان این اختلال ها گسترش یافت. در این زمینه آزمایشهای متعددی انجام شد.اما خط بین سلامت و وابستگی آسیب شناختی همچنان تاریک و پیچیده می شد.به همین منظور فهم کسانی که مواد مصرف می کردند برای روشن شدن مشکلات پژوهشی اهمیت خاصی یافت.. در این سال ها وارمسر و خانتزیان (1989)بیش از هر نظریه پرداز دیگری توصیف های رهنمون گری در مورد اعتیاد را مهیا ساختند. وارمسر عناصر اصلی آسیب شناختی روانی یک فرد معتاد به مواد را مشخص کرد.قبل از هر چیز،فرض او بر این بود که آسیب شناسی روانی شدید در آنهایی که وابستگی مزمن به مواد پیدا کرده اند،از اول وجود داشته است. او تصور می کرد برای اینکه درمان موثر باشد.باید ابتدا این مشکلات درونی را فهمید. او همچنین معتقد بود که روان درمانی تنها در مانی است که می تواند در مورد افراد معتاد موثر باشد.وارمسر با ظرافت خاصی دیدگاه روان تحلیل گری را در توصیف آنچه او آن را چرخه معیوب در مصرف وسواس گونه مواد نامیده است،به کار می برد.این چرخه با یک بحران شدید خود شیفتگی شروع و به یک واپس روی منتهی می شود که خود این واپس روی از ناتوانی معتاد در کنترل عاطفه شدید خود ناشی می شود. وارمسر با الهام از کارهای راسکینو کریستال ،پویایی واپس روی عاطفه اضمحلال دفاع عاطفه را که هسته آسیب شناسی فرد معتاد است ،مورد بررسی قرار می دهد.به نظر وی مصرف مواد،تلاشی برای سازش با ترکیب احساسات دردناک می باشد. خانتزیان(1989) جهت مشابهی را بر می گزیند و بر عاطفه و دفاع های کشاننده ای متمرکز می شود و می خواهد بفهمد که شخص چگونه با عاطفه و کشاننده های شدید خود رفتار می کند..او به تفسیر کوهوت توجه می کند و عقیده دارد که مواد به صورت جابه جایی دفاع ها در ساختار روانی عمل کرده و به معتاد کمک می کند تا با خشم ،شرم،آسیب و تنهایی کنار بیاید.او این دفاع ها را به منزله نقص های من در مراقبت از خود و خود نظم دهی معرفی می کند.نیاز های شخص سرکوب و انکار می شوند تا شخص از خطر و آسیب خود شیفتگی اجتناب ورزد.وقتی خواسته ها رد شدند ،با یأس مواجه گشته و یا مورد غفلت واقع شدند،شخص احساس پوچی و خالی بودن می کند.در این حال نحوه درمان متضمن کنترل بر اعتیاد و رفتار تخریبی حاصله با استفاده از موسسات و و با تجویز دارو و ارتباط انسانی خواهد بود.برای خانتزیان،رواندرمانی بر خود کمبودی متمرکز است.زیرا این نقص معنا دار مستعد استفاده از مواد می کند که آن هم به نوبه خود سبب می شود شخص برای درمان خود از آن مواد استفاده کند. رفتار گرایان شناختی رفتار گرایان شناختی دارای دیدگاه های متفاوتی هستند،آنها رفتار های ناسازگارانه را به عنوان محصول های عقاید غیر عادی خود درباره ی خود و محیط می دانند.در این دیدگاه الکلیسم و وابستگی به مواد مکانیسم های سازشی ناسازگارانه ای هستند که با افزایش مهارت های حل مسأله و مهارت های سازشی می توان آن ها را کاهش داد .آنها بیشتر به پدیده ی عود و راه اندازی هایی که در ارتباط با نوشیدن زیاد الکل یا سوء استفاده از مواد می باشند،متمرکز هستند.در این دیدگاه درمان به عنوان کاهش خطر از طریق پیش بینی موقعیت های پر خطر تصور می شود.با پیش بینی این موقعیت ها،می توان راهبرد های چاره سازی را اندیشید.آزمایش کرد و به مرحله اجرا در آورد. روان شناسی خود روان شناسی خود به تجربه ای شبیه به منظره متکی است که در آن،همدلی معرف قلمرو اطلاعات مرتبط است و ارتباط همدلانه پایه ای برای تبدیل و تبادل و عمل شفا بخش می باشد.خود به صورت تجربه ی ذهنی ملحوظ شده و فضیلت و بقای حس تمامیت به هم پیوسته (حیاتی،پویا و قابل) یک انگیزش روان شناختی عمده محسوب می شوند.از طریق استفاده از افراد دیگر ،خود واجد صفات،مهارتها و دارای قریحه ای برای تجربه تمامیت می شود.این ارتباطات خود-خود موضوع نامیده می شود و همان طور که از نامش پیداست،افراد دیگران را به قصد خود کارکردی و به هم پیوستگی با خود یکی می کنند.این عمل می تواند طبیعی و سالم و یا آسیب شناسانه باشد که بستگی به شخص و موضوع خود دارد.این دیگران مهم (موضوع های خود)کارکرد های خود نظم بخشی اساسی را فراهم می کند که افراد به تنهایی نمی توانند به آن نائل آیند.قطع ارتباط مکرر با موضوع خود به ناکامی و تجربه فروپاشی در رابطه خود-خود موضوع منجر می شود که آن هم می تواند به یک حس نیاز شدید به موضوع خود قابل اعتماد و قابل پیش بینی منتج شود.فروپاشی های مستمر،از حس به هم پیوستگی ممانعت کرده و اغلب باعث می شود شخص احساس خرد شدگی،چند پارگی و گسیختگی کرده و سبب ایجاد رفتار های خود کشی،خشم،دیگر کشی با بیش از حد آشفته و هراس آنگیز گردد.الکل و مواد می تواند به منزله ی موضوع های خود به کار رود.ابتدا به نظر می رسد که می توان آنها را به راحتی کنترل کرده و اثراتشان را پیش بینی نمود.لذا به راحتی به منزله موضوع های خود احساس شده و رشد رابطه خود-خود موضوع تسهیل می شود. نظریه های زیستی روانی در اینجا دو نظریه در مورد اعتیاد می پردازیم.آیا معتاد ها بر اساس نیاز درونی خود به مصرف مواد مخدر روی می آورند.یا به خاطر لذت مورد انتظار دست به چنین اقدامی می زنند؟این سوالی است که کانون تحقیقات زیستی –روانی در مورد انگیزش برای مصرف مواد مخدر می باشد. و اما نظریه های این دیدگاه عبارتند از: 1-نظریه های وابستگی جسمانی اعتیاد تلاش های اولیه برای توصیف پدیده اعتیاد به مواد،آن را به وابستگی جسمانی نسبت می دهد.بر اساس نظریه وابستگی جسمانی اعتیاد،وابستگی جسمانی اعتیاد،وابستگی جسمانی،معتاد را در دام چرخه معیوب دریافت دارو و نشانه های ترک مواد گرفتار می کند.عقیده یر این است که مصرف کنندگان مواد که مصرف آنها تا حد ایجاد وابستگی جسمانی رسیده است.به خاطر اجتناب از نشانه های ترک مواد مجبور به مصرف می شوند. برنامه های اولیه در مورد اعتیاد به مواد بر اساس نظریه وابستگی جسمانی اعتیاد بوده است.این برنامه ها سعی داشتند چرخه معیوب دریافت مواد از طریق ترک تدریجی مواد در محیط بیمارستانی بشکنند(ترک تدریجی در مقایسه با ترک ناگهانی نشانه های ترک خفیف تری ایجاد می کنند)..اما متأسفانه وقتی این افراد پس از سم زدایی از بیمارستان مرخص شدند دوباره به عادت اولیه خود باز می گردند.سم زدایی حالتی است که در طی آن دیگر مواد در بدن فرد باقی نمی ماند و شخص نشانه های ترک مواد را تجربه نمی کند. شکست سم زدایی به عنوان یک راه حل درمانی،تعجب آور نیست.زیرا اولا برخی دارو های اعتیاد آور قوی مانند کوکائین،نشانه های ترک شدیدی ایجاد نمی کنند.ثانیا الگوی دریافت مواد برخی از افراد، شامل چرخه متغیر مصرف و سم زدایی می شود.(ملو و مندلسون(2006) به این خاطر آن را بر می گزینند که با برنامه های کاری آخر هفته شان سازگار است. برخی دیگر به این دلیل که ممکن است مصرف دائمی آنها را روانه زندان کند از چنین الگویی تبعیت می کنند.به هر حال عمل سم زدایی خواه از روی ضرورت باشد یا تصادفی ،نمی تواند معتادان را از دوباره مصرف کردن مواد باز دارد. نظریه های جدید وابستگی جسمانی اعتیاد به مواد،سعی دارند این واقعیت را تلقین کنند که معتادان اغلب بعد از مدت زمان ترک مواد،دوباره به مصرف آن می پردازند.با مسلم پنداشتن اینکه علائم ترک مواد می تواند شرطی شود(کوب و همکاران1992).بر اساس این نظریه وقتی که معتادانی که برای مدت زمان قابل ملاحضه ای به دور از مواد بوده اند،اگر دوباره به موقعیتی بر گردند که قبلا در آن موقعیت مواد مصرف می کردند،اثرات شرطی شده علائم ترک ،بدون در نظر گرفتن اثرات دارو(پاسخ های شرطی شده جبرانی)ظاهر می شوند.تصور می شود که این اثرات منجر به اشتیاق قوی برای دریافت مواد می شود تا آن ها را خنثی کند.این فرضیه که عود اعتیاد به خاطر تلاش برای خنثی سازی اثرات شرطی شده علادم ترک ایجاد می شود با دو مشکل عمده روبروست.(آیکل،استوارت1984) یکی اینکه برخی از اثرات داروست نه مخالف با آن.دوم اینکه حیوانات آزمایشگاهی و معتادان غالبا برای علادم پیش بینی کننده مواد،حتی وقتی که مواد بزودی قابل حصول نباشد تمایل نشان می دهند. (بوازرت،موچا1982).برای مثال برخی از معتادان هروئینی که سم زدایی شده اند و ناهنجاری های سوزنی نامیده می شوند،از فرو بردن سوزن خالی به بدنشان لذت می برند.این بدان جهت است که به نظر نمی رسد اثرات شرطی شده علائم ترک،عامل ایجاد کننده عود مصرف مواد باشد. مطابق با این نتیجه گیری کرانک و پرکینز(2001) دریافتند که اثرات شرطی شده علائم ترک ناشی از مرفین در موشها سبب افزایش مصرف مرفین از طرف موشها نشد. 2-نظریه های مشوق مثبت اعتیاد نا توانی نظریه های وابستگی جسمانی در تبین جنبه های عمده اعتیاد،سبب پیدایش این نظریه شد که دلیل اصلی گرایش معتادان به مصرف مواد،فرار یا اجتناب پیامد های نا خوشایند علایم ترک مواد یا علایم شرطی شده ترک مواد نیست.بلکه بیشتر برای حصول اثرات خوشایند مواد می باشد.نظریه مشوق مثبت اعلام می دارد که معتادان ممکن برخی اوقات برای سرکوب نشانه های ترک مواد،یا برای فرار از برخی جنبه های نا خوشایند این نشانه ها،از مواد استفاده کنند اما عامل اصلی در اغلب موارد اشتیاق به خواص مشوق مثبت مواد(ایجاد لذت)است(مک آلیف،استوارت 1984) برخی از اثرات خوشایندمواد ممکن است به طور صریح و روشن نباشد با این حال گزارش شده است که اغلب مواد اعتیادزا اثرات بازداری زدایی دارند(فاوس و پینل2003).اگر شما در اثر مصرف الکل بتوانید به راحتی رفتار عاشقانه خود را به دور از باز داری ابراز کنید از این امر لذت خواهید برد و این عمل برانگیزاننده مهمی در اعتیاد به الکل خواهد بود. دو نظریه مشوق مثبت در مورد اعتیاد بر این پایه استوارند که،ارزش مشوق مثبت مواد اعتیاد زا همراه با مصرف مواد افزایش می یابد.اولا ناباکوف،هافمن(1988) اظهار داشته اند که ارزش مشوق مثبت مواد اعتیاد زا به این علت افزایش می یابد که تحمل شرطی شده،به اثرات نا خوشایند مواد تسری می یابد، نه اثرات خوشایند و مطلوب آن..ثانیا رابینسون و بیرج(1993) اظهار داشته اند که در افراد مستعد به اعتیاد،استفاده از مواد ارزش مشوق مثبت آنها را احساس می کند.لذا سبب می شود که مصرف کننده بیشتر به مصرف مواد بر انگیخته شده و بدنبال محرک های مرتبط با مواد باشد. نکته کلیدی نظریه رابینسون و بریج(1996) سزاوار تأکید است: آنها عنوان می کنند که لذت حاصل از مصرف مواد،به خودی خود اساس اعتیاد نیست،بلکه لذت مورد انتظار مصرف مواد(یعنی ارزش مشوق مثبت مواد)است که سبب گرایش به مواد می شود. در آغاز ارزش مشوق مثبت کاملا با اثرات خوشایند آن ارتباط دارد اما در معتادین مزمن،ارزش مشوق مثبت مواد اغلب به دور از لذت حاصل از مواد است.بنابراین معتادین افرادی بدبخت هستند.زندگی آنها در هلاکت است و اثرات مواد دیگر مثل سابق لذت بخش نیست اما آنها باز بدنبال مواد هستند. نظریه های اجتماعی-فرهنگی نظریه هایی که با عنایت به ابعاد اجتماعی-فرهنگی اعتیاد،مسأله اعتیاد را تحلیل کرده و سعی در تبیین و توجیه آن نموده اند عبارتند از نظریه بی هنجاری،نظریه انزوا طلبی،نظریه برچسب زنی و نظریه انتقال فرهنگی. این نظریه ها اصولا روی محیط اجتماعی تمرکز کرده و نقش این محیط را در رفتار اعضای جامعه مهم می دانند. ولی ما سعی خواهیم نمود تا در کنار این نظریه ها به نظریه تفسیر انتخاب عقلانی پرداخته و علل گرایش فردی به مواد مخدر،مصرف و سوء مصرف آن را توضیح دهیم. 1-نظریه بی هنجاری در این نظریه-که ریشه در نظریات امیل دورکیم جامعه شناس فرانسوی دارد-به عوامل اصلی تضعیف معیار ها و هنجار های اجتماعی پرداخته و چنین مطرح می شود که سستی ارزش ها و هنجار های اجتماعی –فرهنگی موجب روی آوردن به مواد مخدر و اعتیاد می گردد. تحولات سریع صنعتی-اقتصادی و به تبع آن تغییرات سریع و گسترده اجتماعی مانند شهرنشینی،نوسازی،ظهور جامعه توده ای،تضعیف باور ها،ارزش ها و سنت های فرهنگی ،مذهبی،ملی و موروثی،متزلزل شدن ساختار سنتی خانواده،همه موجب تغییر در هویت افراد شده و باعث می گردند تا رفتار سنتی آنان تغییر کند.جالب توجه اینکه پیشرفت و گسترش شاخص های توسعه که خودگواهی بر تغییر چهره جوامع سنتی می باشند، بیانگر افزایش اعتیاد نیز هستند.مثلا به نظر می رسد در شهر ها مصرف مواد مخدر بیش از روستاهاست.یا در خانواده هایی که در معرض نوگرایی قرار داشته و بافت سنتی خود را از دست داده یا در حال از دست دادن هستند،اعتیاد رایج تر است.بر اساس آمار و ارقام موجود در مورد تعداد دستگیر شدگان و با معتادان اعزام شده و یا خود معرف به مراکز باز پروری می توان تا حدودی به قابل تعمیم بودن این نظریه بر معتادان ایرانی نیز به دیده مثبت نگریست.مثلا با عنایت به این آمار می توان رابطه مثبتی بین نرخ شهر نشینی و میزان شیوع مواد مخدر مشاهده نمود. 2-نظریه انزوا طلبی مرتون این نظریه روایت دیگری از نظریه بی هنچاری است و بی شباهت به نظریه پیرامو ن گرایی که اخیرا رواج گسترده ای یافته نیست و به کناره گیری فرد از فرایند های اصلی جامعه اشاره دارد.طبق این نظریه چون جوامع مدرن اغلب به موفقیت فردی اصالت داده و کسب این موفقیت در گرو مشارکت فعال اجتماعی،داشتن کار مفید،بهره مندی مناسب از ثروت مادی،سواد متناسب با موفقیت اجتماعی فرد و غیره می باشد.محرومیت از هر یک از این ها به پیرامونی شدن و انزوا طلبی فرد کمک می کند.در چنین شرایطی یا در شرایطی که فرد خود را با نگرش ها،باورها،ارزشها و هنجار های حاکم بر جامعه بیگانه می یابد و یا حداقل خود را به آنها یگانه نمی یابد،از جامعه جدا شده و انزوا طلبی پیشه می کند.این قبیل افراد،عموما کسانی هستند که یا قادر به تطابق خود با محیط نیستند و یا از تطبیق محیط با خود نا توان می باشند.بنابراین راه فراری می جویند که در بسیاری از موارد،مواد مخدر،و مشروبات الکلی پناهگاه آنها می گردد.جالب توجه آنکه همین راه فرار،خود عامل در تقویت پیرامونی شدن این افراد می گردد. افرادی که احساس موفقیت نمی کنند.اغلب تنگدست یا فقیرند،بیکاری کشیده اند،از سواد متناسب و با موقعیت اجتماعی مناسب محروم می باشند.درگیر روابط بد خانوادگی هستند و یا به نحوی جزء این افراد نبوده ولی به دلایلی ارزش های حاکم بر جامعه را قبول ندارند،بیشتر در معرض انزوا طلبی و احتمالا سوء مصرف مواد مخدر می باشند،چرا که یکی از مهم ترین راه های انزوا طلبی،تغییر برداشت خود از واقعیت از طریق مصرف این گونه مواد می باشد و معمولا مصرف داروهای روانگردان را یکی از راه های فرار از واقعیت مطرح می کنند.این نکته نیز قابل توجه است که چنین فراری از واقعیت،انزوا طلبی و گرایش به پیرامون،چنانکه قبلا اشاره شد،خود عاملی می شود تا فرد بیشتر به پیرامون رانده شده و از بدست آوردن و یا امید به دست آوردن هر توفیقی،اعم از شخصیتی و یا اجتماعی،مادی و یا معنوی-که دیگر اعضاء جامعه از آنها برخوردارند-هم محروم گردد. نظری به آمار معتادان اعزام شده و با خود معرف به مراکز باز پروری ایران،می تواند تا حد زیادی تاییدی بر نظریه انزواطلبی باشد.چرا که بیش از 80درصد از معتادان شاغلین بخش خصوصی بوده اند جایی که رقابت،موفقیت و دستاورد بیش از بخش دولتی که در بر گیرنده 6/8درصد از این معتادان بوده،حرف اول را زده است.وچه بسیار افرادی در چنین مسابقه ای به موفقیت نرسیده و لاجرم به فرار از واقعیت و پناه بردن به مواد مخدر گرایش یافته اند. 3-نظریه برچسب زنی این نظریه بیشتر از نوشته های اریکسون و بکر، نشأت گرفته و از تعامل گرایی یا روابط متقابل نمادین استفاده می نماید.این نظریه معتقد است که تفکر و رفتار افراد مبتنی بر پیام هایی است که از محیط اطراف خود و از جمله از مردم کسب می کنند.این نظریه نیز مانند دو نظریه قبلی واکنش افراد نسبت به محیط خود را مبنای رفتار آنها قرار می دهد.طبق این نظریه ساختار افراد در چهارچوب توقعات و انتظارات دیگران از آنها شکل می گیرد.در زمینه اعتیاد و مواد مخدر چنین مطرح می شود که نمادها،علائم و توقعات و رفتار کسانی که معتاد نیستند و می توانند به قول گیدنز،تعاریف اخلاق متعارف را به دیگران بقبولانند و به صورت رسمی یا غیر رسمی،نماینده نیروهای نظم و قانون می باشند.منابع اصلی برچسب زنی را فراهم می آورند.مثلا با برجسته کردن مشخصات خاصی از قبیل،رنگ پریدگی،چشمان خمار،سست راه رفتن و ...شخص معتاد شناسایی می شود و برچسب اعتیاد می خورد و همین برچسب،به خصوص در حالی که اعتیاد جرم باشد نه تنها او را از غیر معتاد جدا کرده و مستحق نفرتش می نماید.که از ابتدایی ترین حقوق اجتماعی اش نیز محروم می سازد.در مصاحبه با معتادان به مواردی از این نوع برخورد می شود که چنین برچسبی را عامل اضطراب،انزواطلبی،ترس،صرف نظر کردن از حقوق اجتماعی و ...می دانستند.طبق این نظریه،برچسب زنی هم باعث جدایی فرد از جامعه و رانده شدن او به پیرامون می شود و هم موجبات تقویت گرایش او به اعتیاد را فراهم می آورد. 4-نظریه انتقال فرهنگی این نظریه،به نظریه خرده فرهنگها نیز معروف است و در زمینه مصرف و سوء مصرف مواد مخدر اینگونه مطرح می کند که خرده فرهنگی که بعضی از مردم به آن تعلق دارند،در بر گیرنده بینش،ارزش و هنجارهای معینی است که به نحوی مصرف و گاهی سوء مصرف مواد را مجاز شمرده و با اغماض از کنار آن می گذرد.گاه این مجوز ارزش طبی دارد یعنی خرده فرهنگی استفاده از دارو های غیر پزشکی مثلا تریاک را مجاز و محترم می شمارد.در بحث تاریخی تریاک می بینیم که در غیاب بهداشت همگانی و کمبود پزشک و دارو تریاک قرن ها در ایران مصرف طبی داشته و برای تسکین انواع و اقسام دردها به کار می رفته است. اگرچه امروزه مسائل بهداشتی و طبی،کمبود پزشک و بهداشت همگانی تا حدود زیادی در ایران حل شده و مردم مجبور به استفاده از تریاک برای تسکین درد و رفع بیماری خود نیستند ولی هنوز اولا خرده فرهنگ استفاده تریاک برای درمان انواع بیماری ها در گوشه و کنار کشور و در بین اقشار خاصی از مردم رایج است.تا جایی که برای درمان درد های کودکان نیز به کار برده می شود.ثانیا برای هر دردی هر قدر هم مزمن باشد،بوسیله مردم پزشک نما فورا تریاک تجویز می شود،بدون اینکه بفهمند چه تاثیر نامطلوبی دارد و عوارض جسمی آن چیست و حتی بی توجه به اینکه رهایی از درد موقتی است و برای رهایی همیشگی از آن به صورت مصرف روزانه در می آید و شخص را معتاد می کند.به همین دلایل هنوز نوعی اعتیاد طبی به تریاک در ایران بخصوص در میان بزرگسالان و پیرامون وجود دارد. گاه مصرف مواد مخدر از دیدگاه خرده فرهنگی خاص،جنبه مذهبی می یابد و در مراسم مذهبی کاربرد دارد.مثلا گروهی از هندی ها نه تنها تریاک را دارویی آسمانی و شفا بخش و بهترین مسکن دردهای جسمانی می دانند،بلکه معتقدند داروی معنوی بسیار قوی هم می باشد و باعث دور شدن پلید یهای انسان چون خشم و غضب و حسد و هوا و هوس نفسانی نیز می شود و بدین ترتیب مصرف آن تقدس معنوی هم می یابد. خرده فرهنگ هایی نیز مصرف مواد را برای رفع نیازهای فردی و اجتماعی مجاز می شمرند.در هند مصرف ماری جوانا و بنگ در طبقات خاصی کاملا عادی تلقی شده و حتی در برخی مجالس عروسی،نوشیدنی مهمانان ترکیبی از ماری جوانا،شیره و آب میوه است.در چنین جشن هایی تمامی مهمانان و حتی افراد مذهبی کام خود را با این نوشیدنی شیرین می کنند و اعتیاد به آن نیز به قیمت از دست رفتن جاه و جلالشان تمام نمی شود.چرا که این کار از نظر پیروانشان منعی ندارد و اعتیاد افراد مذهبی تنفر مردم را بر نمی انگیزد. این نظریه برخلاف نظریات بی هنجاری،انزواطلبی و حتی برچسب زنی،حضور ارزشها،هنجارها و بینش های خاصی را حاصل گرایش به مصرف مواد مخدر می داند و معتقد است که گروه هایی از مردم به خاطر اشتراکاتی که دارند اعم از مذهب،نژاد،نوع خاص گرایش اجتماعی،گروه سنی،گروه اجتماعی و ...، اولا خود را از بقیه متمایز می شمارند و ثانیا برای توسعه این اشتراکات تلاش می کنند که این خود منجر به شکل گیری مجموعه ای از باورها،ارزشها،هنجارها،رفتارها و در مجموع برداشت خاصی از زندگی می شود،که از آن به خرده فرهنگ تعبیر می شود.در نتیجه،بنابر آنچه که این نظریه مطرح می نماید،گرایش به مواد مخدر در شرایطی صورت می گیرد که انتقال فرهنگی صورت گرفته و فرد به خرده فرهنگ مورد نظر خود گرایش پیدا کرده باشد.مثلا اکثر کسانی که به هروئین معتاد می شوند در شبکه ای از افراد واقع می شوند که هروئین مصرف کرده و یا حداقل استفاده از آن بدون هیچ گونه اعتراض و محکوم کردنی،تحمل می نمایند. نظریه انتقال فرهنگی،در مجموع تاثیرات عوامل فرهنگی در اعتیاد را مورد تأکید قرار داده و در مواردی مستندات قوی عرضه می کند.شاید بتوان ادعا نمود که این نظریه،بخشی از دلایل گرایش به مصرف همه مواد مخدر و یا اغلب توضیحات گرایش به مصرف بعضی از آنها،چون ماری جوانا را ارائه می دهد. به طور کلی نظریات فوق و دیگر نظریات نزدیک به آنها،عمدتا به اعتیاد و گرایش به مصرف مواد مخدر به عنوان یک واکنش می نگرند تا کنش.هیچ یک از آنها به درک چنین رفتاری به عنوان عمل تعمدی و حساب شده از طرف مصرف کنندگان چندانی بهائی نمی دهند.در نتیجه اغلب چنین رفتاری را نتیجه و تاثیر عوامل خارجی تلقی کرده تا اموری که افراد فعالانه بدان می پردازند و در حالی بدان دست می یازند که مید دانند خطر دارد،ولی در عین حال معتقدند ارزش ریسک و خطری را که می طلبد دارد.به عبارت دیگر،اینگونه نظریات به مصرف کنندگان مواد مخدر و معتادان به عنوان عناصر آگاه اجتماعی که حتی می توانند به خاطر منافع خود،درک خاصی از زندگی،وابستگی به یک گروه اجتماعی و غیره،آگاهانه دروغ بگویند،نگاه نمی کنند. بلکه آنها را موجودات اجتماعی ای تلقی می کنند که در انتخاب سرنوشت خویش نقش اساسی نداشته و بیشتر تحت تاثیر محیط زندگی خود عکس العمل و واکنش نشان می دهند. 5-نظریه تفسیر انتخاب عقلایی این نظریه چنین مطرح می کند که افراد به سوی چنین فعلیت هایی رانده نمی شوند،بلکه فعالانه دست به این اعمال می زنند و فکر می کنند که ارزش خطر کردن را دارد.در پرتو چنین نظریه ای می توان به بعضی از علل فردی گرایش به اعتیاد نیز پی برد.مثلا کنجکاوی یکی از عواملی است که باعث می شود تا فرد به وِیژه در نوجوانی و جوانی،گام به درون اسرار آمیز ناشناخته ها بگذارد و در چنین مواردی اگر چنین فردی در جمعی از همسالان خود قرار بگیرد که دستی در مواد مخدر و اعتیاد دارند،تحت تاثیر تبلیغات مستقیم و یا غیر مستقیم آنها و فقط براساس کنجکاوی خود شروع به مصرف مواد خواهد نمود. جست و جوی لذات،مخالفت با اصول حاکم بر روابط خانوادگی،اعتراض به هنجار های جامعه،آرزوی رهایی،گاه خود کشی نیز مبنای تجربه مواد مخدر توسط جوانان می شود.کنجکاوی و تجربه،در صورتی سریعتر به انگیزه شروع مصرف مواد مخدر تبدیل می شوند که با تبلیغات نیز همراه باشند.تبلیغات حالات لذت بخش،تجربه رهایی،غلو درباره جنبه نئشگی مواد و غیره،باعث دامن زدن به تمایل جوانان و نوجوانان بخصوص به حشیش و ماریجوانا می شود.به همین دلیل شاید تبلیغات درباره جنبه ظلمانی اعتیاد و عوافب ذلت بار آن عاملی در روی گرداندن آنان از مواد مخدر باشد. گاه ممکن است شرط ورود به گروه همسالان،مصرف نوعی از مواد باشد.در این صورت مواد خود یکی از عوامل و منشأ انسجام گروه است که قبلا از آن صحبت شد.اما در اینجا تاکید روی انتخاب عقلایی فردی است که می خواهد پای به درون چنین گروه هایی بگذارد. نمونه هایی از این مواد در ایران را می توان در کسانی که به گروه های رپ و هوی متال امروزی،علیرغم فشار جامعه در طرد چنین گروه هایی می پیوندند،مشاهده کرد. متغیرهای علت شناختی سوء مصرف مواد در تلاش برای فهم علل استفاده از مواد و اختلالات وابستگی،محققان بطور کلی متغیر هایی را مشخص کرده اند که شخص را برای آغاز استفاده از مواد،سپس استفاده بیشتر آن و سر انجام سوء مصرف آن با وابسته بودن به آن سوق می دهند.عقیده کلی بر این است که برای اینکه سوء مصرف مواد یا وابستگی به آن ایجاد شود، باید ابتدا یک دوره استفاده سنگینی وجود داشته باشد.بعد از استفاده سنگین و طولانی مدت شخص به دام فرایند های زیست شناختی تحمل و ترک مواد گرفتار می آید. اگرچه قطعا حقایقی برای این الگو وجود دارد،اما نمی تواند همه موارد را تبیین کند.برای مثال مواردی از استفاده سنگین تنباکو و هروئین وجود داشته اند که منجر به اعتیاد نشده اند.مع هذا اغلب تحقیقاتی که به وسیله همین الگو هدایت شده اند،متغیر هایی را که مربوط به استفاده آغازین و افزایش بعدی آن می باشند مورد آزمون قرار داده و بر همین اساس ما عوامل روان شناختی،زیست شناختی و اجتماعی-فرهنگی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.باید متذکر شد که این متغیر ها در موارد مختلف نقش متفاوتی دارند.برای مثال عامل ژنتیک در الکیسم ایفای نقش می کند ولی در استفاده از کرک نقشی ندارد. متغیر های روان شناختی بطور کلی در اینجا و نوع متغیر روان شناختی را مورد بحث قرار می دهیم.اولی عبارت است از تاثیر مواد بر خلق و دیگری در برگیرنده خصوصیات شخصیتی است که ممکن است سبب شود برخی افراد به مصرف مواد روی آورند.باید این نکته را در نظر بگیریم که متغیر های روان شناختی فقط در این دو نوع خلاصه نمی شود و در امتداد بحث از دیگر متغیر های مرتبط صحبت خواهد شد. الف)تغییرات خلقی برخی مطالعات نشان می دهند که دلیل اصلی استفاده از مواد تغییر دادن خلق است. استفاده از مواد با افزایش حالتهای خلقی مثبت و کاهش حالتهای خلقی منفی،تقویت می گردد.تصور می شود مواد از قبیل،الکل،ماری جوانا،مسکن ها،نیکوتین،کافئین میزان اضطراب و پریشانی را کم کرده و ایجاد آرامش می کند در حالی که محرک ها و دیگر مواد مخدر،احساس مثبت ایجاد می کند.بخش اعظم تحقیقات در این زمینه بر ویژگی های تنش زدایی الکل متمرکز شده است-آز آنجا که داده های تحقیقاتی در خصوص اثرات خلقی و رابطه مواد مخدر با خلق اندک است.مروری بر تحقیقات انجام شده بر الکل به عنوان نمونه توصیف خواهد شد-آزمایش های انجام شده بر حیوانات(کانجر1971)نشان داده است که الکل ،پاسخ اجتنابی را کاهش می دهد و برخی آزمایش های بعدی با انسانها(شر و لونسون1994)نشان می دهد که الکل می تواند تنش را در افرادی که هنوز الکلی نیستند کاهش دهد.اما در این زمینه یافته های متناقضی وجود دارد.( کورتیس2009). برخی ازمحققین که دلیل این نتایج ناسازگار را بررسی کرده اند،بر موقعیت هایی تأکید داشته اند که در آن موقعیت ها الکل مصرف شده است.استیل و جوزفس(1987)عنوان کرده اند که الکل تاثیر تنش زدایی خود را از طریق تغییر شناخت و ادراک ایجاد می کند.آنها بویژه عقیده دارند که الکل،پردازش شناختی را معیوب می کند و توجه اغلب به علائم موجود را کاهش می دهد و منجر به حالتی می شود که مولفان اصطلاح کوته بینی الکلی را به کار برده اند.شخص مست ظرفیت شناختی کمتری دارد . اگر فعالیت حواس پرت کننده ای وجود داشته باشد به جای اینکه توجه به افکار نگران کننده معطوف شود،به آن فعالیت سرگرم می شود و در نتیجه اضطراب کاهش می یابد.با این حال در برخی موارد الکل ممکن است سبب افزایش تنش شود.برای مثال وقتی که عامل حواس پرت کننده وجود نداشته باشد وشخص مست بدان جهت ظرفیت محدود پردازش خود را روی افکار ناخوشایند متمرکز کند،در این حال وی هنگام نوشیدن الکل بیشتر افسرده خواهد شد. برای بررسی صحت این نظریه آزمایشی انجام شده و استیل و جوزفس(1987)آزمودنی ها را بر آن داشتند تا به خود بقبولانند که باید به صحبت درمورد این جمله سرگرم باشند. من اغلب از جسم و ظاهر خود متنفرم،به نیمی از آزمودنی ها الکل داده شده(میزان الکل براساس وزن شخص تنظیم شده بود)و نیمی دیگر تصور می کردند که الکل دریافت کرده اند اما در واقع به آنها ماده تونیک داده شده بود.برای مصرف الکل 10دقیقه وقت داده شده و در این مدت به نیمی ا ز هر دو گروه،تکلیف حواسپرت کننده(اسلایدی از یک سری ورزشکار)داده شده ونیمی دیگر بدون تکلیف و آسوده خاطر بودند.متغیر وابسته در این آزمایش،اضطراب بود که به طور خود سنجی چندین بار ارزیابی شد.در این آزمایش مشخص شد که میزان اضطراب در میان آزمودنی هایی که الکل دریافت نکرده بودند بدون تغییر باقی ماند.همانگونه که بوسیله این نظریه پیش بینی می شد.اضطراب در میان آزمودنیها یی که الکل دریافت کرده بودند(و حواسشان بوسیله اسلاید منحرف شده بود).کاهش یافت.اثرات شناختی و ادراکی الکل،آزمودنیها را تغییر داد تا تمرکز آنها به اسلاید ورزشکاران جلب شود نه به گفتاری که در آن از خود بد می گفتند. همچنین همانطوریکه پیش بینی می شد.اضطراب در آزمودنیهایی که الکل دریافت کرده اما حواسشان پرت نشده بود،افزایش یافت.ظاهرا این افراد به طور فزاینده ای بر استرس در حال وقوع متمرکز شده و با گذشت زمان مضطرب تر می شدند. متغیر موقعیتی دیگری که با اثرات تنش زدایی الکل مرتبط است این است که آیا مصرف الکل مقدم بر اثر است یا مؤخر بر آن.عقیده ای که اغلب مردم درباره الکل و تنش زدایی آن دارند این است که افزایش تنش(مثلا در اثر یک روز کاری بد در اداره)منجر به افزایش مصرف جهت کاستن اثرات عامل فشارزا می شود. برخی از مطالعات از این عقیده حمایت کرده و نشان مید دهند که افزایش تنش های زندگی،مقدم بر مصرف الکل و یا مصرف مجدد الکلیک های اصلاح شده می باشد(براون و همکاران1999)برخی از تحقیقات تجربی بر روی ویژگی های تنش زدای الکل،ترتیب این دو متغیر را وارونه کرده و در آن ابتدا آزمودنیها الکل مصرف کرده وسپس با عامل فشار زا مواجه شده اند.سایت و ویلسون(1991)اثرات الکل را هر دو ترتیب(الکل/الکل-استرس)مقایسه کردند و کاهش تنش را فقط در حالت الکل استرس یافتند.براساس این نتایج،الکل وقتی که بعد از استرس مصرف می شود ممکن نیست یک تنش زدای قوی در بسیاری از موقعیت های زندگی باشد. بنابراین ما درباره نظریه کاهش تنش چه نتیجه ای می توانیم بگیریم؟می توان گفت که مردم الکل را پس از استرس مصرف می کنند و دلیل آن نه به این خاطر است که الکل مستقیم آشفتگی را کاهش می دهد بلکه به این خاطر است که مردم انتظار دارند که الکل تنش آنها را کاهش خواهد داد.در حمایت از این عقیده مطالعاتی بر روی دانشجویان(رتر و همکاران1992) و کودکان والدین الکلی(شر و همکاران1991)نشان می دهد که انتظارات مثبت درباره اثرات الکل،استفاده از مواد را پیش بینی می کند.یعنی افرادی که انتظار دارند الکل استرس و اضطراب آنها را کاهش خواهد داد،مصرف کنندگان الکل خواهند بود. بنتلر(1991)نشان داده اند که به طور کلی انتظارات مثبت درباره اثرات مواد،استفاده از آنها را پیش بینی می کند. ب)شخصیت و ارتباط آن با مصرف مواد با اندکی دقت معلوم می شود که نظریه تغییر خلقی نمی تواند کاملا تفاوتهای فردی را در مصرف مواد تبیین کند.یعنی اینگونه نیست که هرکسی تنشی را تجربه کند به طرف مصرف مواد مخدر گرایش بیابد.لذا برای تکمیل آن از متغیر های شخصیتی و ارتباطی آن با مصرف مواد صحبت به میان می آید. متغیر های شخصیتی سعی دارند توصیف کنند که چگونه مردم احساس می کنند که به اثرات مواد نیاز دارند.بر همین اساس ارتباطی بین ارتکاب جرم،مصرف مواد، واختلال شخصیت ضد اجتماعی گزارش شده است.بنابراین ممکن است سوء مصرف مواد،بخشی از رفتار لرزه خواهی شخص ضد اجتماع باشد.لیکن ما انتظار نداریم که افراد مضطرب برای کاهش پریشانی خود،مواد مخدر مصرف کنند. براساس پرسشنامه های شخصیتی مختلف،معتادان به مواد مخدر به منزله افراد منحرف نشان داده شده اند،اما برای ما این پرسش مطرح است که آیا ویژگی های شخصیتی،مقدم بر اعتیاد بوده و آن را ایجاد کرده اند. برخی از مطالعات طرح طولی را بکار برده اند که برای مطالعه ارتباط بین شخصیت و مصرف مواد طرح مناسبی است.در این مطالعات برخی ویژگی های شخصیتی مصرف کنندگان مواد پدیدار شده است.اولین ویژگی آنها بیش فعالی در دوره کودکی است.برای مثال در یک بررسی آینده نگر که ده سال از زندگی را شامل می شد،هچمن،ویس(1984) دریافتند که بیش فعالی،یک علامت پیش بینی کننده مهم برای سوء مصرف بعدی الکل می باشد(جونز1986).بیش فعالی و رفتار ضد اجتماعی با یکدیگر همبستگی بالایی دارند و برخی نشانه هایی وجود دارد که رفتار ضد اجتماعی توانایی بالایی در پیش بینی وقایع بزرگ سالی دارد.در واقع شخصیت ضد اجتماعی،پیش بینی کننده مشکلات سوء مصرف مواد است(کادورت و همکاران1986). سرانجام اینکه در یک مطالعه طولی که سالهای از پیش دبستانی تا سن 18سالگی را در بر می گرفت،شدلر ویژگی های شخصیتی را ارزیابی کرد که مصرف مکرر ماری جوانا را پیش بینی می کرد.در مقایسه با آنهایی که فقط تجربه مصرف داشتند،مصرف کنندگانی که در مصرف مواد افراط می کردند در سن 7 سالگی ویژگی های زیر را از خود نشان داده اند؛گرم نبودن با دیگران،به موضوعات اخلاقی علاقه مند نبودن،نشانه های جسمانی تنش نشان دادن،تردید و بلاتکلیفی،غیرقابل اعتماد بودن،نا توان در پذیرش احساسات منفی،فقدان اطمینان و اعتماد به نفس. در سن 11 سالگی تفاوت های زیر ظاهر شد. از نظر هیجانی بسیار بی ثبات،ناتوان در تمرکز حواس،فقدان درگیری در فعالیت ها،کله شق منحرف تر از هم سالان. متغیر های زیست شناختی هرکس به احتمال مساوی به مواد مخدر معتاد نمی شود.برخی افراد مصرف الکل را در حد متوسط کنترل می کنند و برخی دیگر حتی مواد قوی تری مانند کوکائین را به شکل تفریحی مصرف می کنند.بدون اینکه به آن وابسته شوند.در این ویژگی ها تنها دو منبع احتمالی تفاوت های فردی وجود دارد.وراثت و محیط.آشکارا محیط تأثیر عمده ای دارد.افرادی که در یک محیط نکبت بار پرورش یافته و امیدی به زندگی بهتر ندارند،بیش از هر شخص دیگری ممکن است برای رسیدن به لحظه ای خشنودی و سرمستی به مصرف مواد مخدر روی آورند.اما حتی در چنین محیطی یا در یک محیط ممتاز،برخی مردم معتاد می شوند و برخی دیگر نمی شوند.برخی از این تفاوت های رفتاری نتیجه تفاوت های ژنتیک است که در زیر توضیح داده می شود. اکثر تحقیقات انجام گرفته در مورد اثر وراثت در اعتیاد،صرف الکلیسم شده است.یکی از دلایل عمده این گرایش، صرفنظر از اهمیت مشکلاتی که الکل ایجاد می کند این است که در غرب هرکس در معرض الکل قرار دارد.اغلب مردم بعضی اوقات الکل مصرف می کنند و مستقیما اثرات تقویت کننده آن را دریافت می کنند.این حالت در مور قوی همچون هروئین و کوکائین و از این قبیل مواد صدق نمی کند.در اغلب کشور ها الکل بطور آزاد و قانونی در فروشگاه های محلی در دسترس است. اما کوکائین و هروئین چنین نیست. مصرف الکل در میان جمعیت بطور مساوی نیست. در ایالات متحده 10درصدمردم50درصد الکل عرضه شده را مصرف می کنند.مطالعات دو قلوها نشان داده است که نرخ تطابق برای الکلیسم در میان دو قلوهای یک تخمکی بیش از دو قلو های دو تخمکی و مطالعاتی که بر روی فرزند خوانده ها انجام گرفته است مشخص کرده که وراثت نقشی مهمتر از محیط خانواده بازی می کند در مروری بر ادبیات سوء مصرف الکل،کلونینجر(1999) گزارش می کند که بسیاری از محققان نتیجه گرفته اند که دو نوع الکلی وجود دارد؛آنهایی که نمی توانند از مصرف الکل امتناع کنند و به شکل پیوسته و مداوم مصرف می کنند. و آنهایی که مدتهایی را بدون الکل می گذرانند اما وقتی شروع به مصرف آن کردند نمی توانند خود را کنترل کنند. در این جا به گروه اول الکلی های ثابت و به گروه دوم الکلی های موقتی مهار نشدنی گفته می شود.نوشیدن مستمر الکل با اختلال شخصیت ضد اجتماعی ارتباط دارد که تاریخچه تکانشوری طولانی مدت؛دعوا کاری،دروغگویی و عدم پشیمانی شان از اعمال ضد اجتماعی دارند.نوشیدن موقت با وابستگی هیجانی،انعطاف ناپذیری رفتاری ،کمال گرایی،درونگرایی و احساس گناه در مورد رفتار مصرفی خود ارتباط دار د. مصرف کننده های مستمر الکل معمولا مصرف خود را زود هنگام شروع می کنند.اما مصرف کننده های موقتی خیلی دیرتر آغاز می کنند. مصرف مستمر تحت تاثیر وراثت است.بررسیها بر روی فرزند خوانده هایی در سوئد نشان داد.افرادی که پدرشان بطور مستمر الکل مصرف می کردند7بار بیش از آنهایی که پدرشان الکلی نبودند.احتمالا از نوع الکلی مستمر می شدند،محیط خانوادگی تاثیر قابل اندازه گیری نداشت،پسران مصرف الکل را شروع می کردند خواه اعضای خانواده خوانده شده آنها مصرف می کردند خواه نه.دختران خیلی کمتر الکلی مستمر می شدند در عوض،دختران جوان الکلی مستمر اختلال بدنی سازی پیدا می کردند.افرادی با چنین اختلالی بطور مزمن،از نشانه هایی شکایت می کردند که هیچ علت فیزیولوژیکی برای آن یافت نمی شد و لذا آنها را مدام به جست وجوی مراقبت های پزشکی سوق می داد.بنابراین ژنی که مردها را برای الکلی مستمر بودن مستعد می کند(نوع ضد اجتماعی)ژن ها را مستعد اختلال بدنی سازی می نمایند. نوشیدن موقتی الکل هم از وراثت و هم از محیط تأثیر می پذیرد.مطالعات فرزند خوانده های سوئدی نشان داد که داشتن والدین زیست شناختی که الکلی از نوع موقتی بودند،تاثیر کمتری در نوشیدن به طور موقتی داشتند مگر اینکه کودک در محیط خانوادگی قرار می گرفت که در آن مصرف الکل وجود داشت.این تاثیر هم در دختران و هم در پسران دیده شد. مکانیزم های احتمالی وقتی ما تأثیر وراثت را بر رفتار در می یابیم،دلیل خوبی برای وجود تفاوت زیست شناختی داریم.یعنی ما معتقدیم که ژن ها از طریق تاثیر بر جسم روی رفتار اثر می گذارند.مستعد بودن برای الکلیسم می تواند در اثر وجود تفاوت هایی در توانایی هضم و متابولیزه کردن الکل بوده و یا در اثر تفاوتهایی در ساختار زیست شیمیایی مغز باشد.اغلب محققین عقیده دارند که تفاوت در فیزیولوژی مغز احتمالا نقش بیشتری دارد.کلونینجر(1999) اشاره می کند که برخی مطالعات نشان داده اند که افراد با تمایلات ضد اجتماعی که در بر گیرنده گروهی از الکلی های ثابت و مستمر هستند،تمایل زیادی به ماجراجویی و هیجان خواهی دارند.این افراد مختل و حواسپرت اند(برخی از آنها تاریخچه بیش فعالی در دوره کودکی خود دارند).و در در رفتارهای خود کنترل و محدودیت کمتری دارند.از موقعیت های خطرناک یا تقبیح اجتماعی واهمه ای ندارند و به راحتی حوصله شان سر می رود.از طرف دیگر الکلی های موقتی،افرادی مضطرب،از نظر هیجانی وابسته،احساساتی،حساس به علائم اجتماعی،محتاط و نگران،هراسان از تغییر،خشک و نا منعطف هستند.الکتروانسفالوگرافی آنها اندکی فعلیت کند آلفا را نشان می دهد که این علامت ویژگی یک حالت آرامش است(کروجر1981).وقتی آنها الکل مصرف می کنند،احساس خوشایند رهایی از تنش را گزارش می کنند(کروجر1980)شاید همانگونه که کروجر اظهار می کند.این تفاوتهای شخصیتی نتیجه تفاوت در حساسیت مکانیزم های تنبیهی با حساسیت کمی داشته باشند که آنها را نسبت به خطر یا نارضایتی اجتماعی غیر مسئول می کند.این افراد همچنین ممکن است دارای یک نطام تقویتی با حساسیت کم باشند که آنها را به جست و جوی هیجانهای شدید(هیجان هایی که بوسیله الکل فراهم می شوند)وا می دارند تا احساس مطلوبی را تجربه کنند.بنابراین،آنها اثرات تهیجی (تحریک کننده دوپامین) الکل را جست وجو می کنند. الکلی های موقتی ممکن است نظام تنبیهی بیش حساسی داشته باشند.طبیعتا آنها از خوردن الکل اجتناب می ورزند زیرا پس از تجربه آن احساس گناه می کنند.اما وقتی خاصیت آرامبخشی آن آغاز می شود.سرکوبی نظام تنبیهی که از طرف الکل ایجاد شده است،متوقف کردن مصرف الکل را برایشان غیرممکن می سازد. اخیرا محققان توجه خاصی به این احتمال دارند که استعداد به اعتیاد ممکن است در اثر تفاوت در مکانیزم ژنی که Aهای دوپامینرژیک باشد الکلیسم شدید به حضور آلل1 است مربوط می شود.این ژن در کروموزوم11یافت شده است.D2مسئول تولید کننده دوپامین گزارش کرده است که 9 مطالعه که 491فرد الکلی را با 495فرد کنترل مقایسه کرده اند. این آلل را در 43درصد الکلی ها و 7/25درصد آزمودنیهای کنترل آشکار ساخته است.وقتی فقط الکلی های شدید مورد نظر قرار می گرفتند،فراوانی تا 3/56درصد افزایش می یافت.به علاوه نوبل گزارش می کند که برخی شواهد مقدماتی عنوان می کنند که شیوع این آلل در دیگر سوء مصرف مزمن موا د بالاتر است. رویکرد دیگر مطالعه فیزیولوژی اعتیاد،استفاده از الگوهای حیوانی است.مطالعه بر روی برخی موشهای دوستدار الکل نشان داده است که اگر به آب و غذای آنها الکل مخلوط شود آنها به طور زیادی الکل می خورند اما موشهایی که الکل دوست ندارند از خوردن آن امتناع می کنند موش های الکل دوست و موشهایی که الکل دوست ندارند،تفاوت های رفتاری و فیزیولوژیکی جالبی نشان می دهند و برای اثرات ناخوشایند دوز بالای الکل،تحمل دارند.همچنین این موشها سطح سروتونین و دوپامین مغزی پایین تری دارند. اظهار می دارند که نظام مزولیمبیک دوپامینرژیک موش های الکل دوست ممکن است به اثرات الکل حساس تر باشد. تعاملات زیست شناختی در مصرف الکل و مواد برخی از میانجی های شیمیایی ممکن است در سیستم های مختلف اشتیاقی که زیر بنای رفتارهای اعتیادی هستند،دخیل باشند.درپاره ای از مطالعات میانجی های شیمیایی عمده ای که در اعتیاد به مواد و الکل شناسایی شده اند عبارت بودند از :پپتیدهای اپیوئیدی،دوپامین،سرتونین و نوراپی نفرین.این میانجی های شیمیایی دارای روابط انفرادی و تعاملی با مرکز تقویت و نیز سائق های غریزی هستند.تصور می شود که مرکز تقویت و سائق موجد و زیربنای استفاده اعتیاد گونه مواد مخدر و الکل می باشند یافته ها نشان داده است که نامگذاری رایج دامنه وسیعی از مواد اعتیاد زا بر اساس توانایی آنها در برانگیختن فیبرهای دوپامینرژیک در دستگاه لیمبیک میانی(مزولیمبیک)صورت گرفته است. همچنین نشان داده شده است که مرکز تقویت حاوی نرون های دوپامین است که از موضع خود را کلاهک قدامی مغز تا دستگاه لیمبیک میانی در پیش مغز امتداد دارد.گیرنده های اپیوئید در این نرون های دوپامین یافت شده اند که تحریک با اپیوئید ها،این سیستم دوپامین را بر می انگیزد.مطالعات نشان داده است که تحریک منطقه لیمبیک میانی،سبب افزایش استفاده از هروئین،کوکائین و اتانول می شود.بلوکه کردن گیرنده های دوپامین از مصرف اپیوئید ها و کوکائین جلوگیری می کند و بلوکه کردن محل های جذب نوراپی نفرین،دریافت الکل را کاهش می دهد. میانجی های شیمیایی دیگری ممکن است با به کاربردن کارکرد تعدیل کننده در مصرف مواد و الکل دخیل باشند.در انسان ها تزریق بازدارنده های جذب مجدد سروتونین(زیملدین،فلوکستین،سیتالوپرام به مصرف کننده های الکل غیر افسرده با کاهش میزان مصرف و افزایش روزهای پرهیز از الکل مرتبط بود.یک دلیل احتمالی برای این موضوع،تاثیر سروتونین بر دیگر سیستم های میانجی شیمیایی است.نرون های سروتونین در هیپوتالاموس تا نرون های مغز پسین امتداد دارد که پپتیدهای اپیوئیدی درونزاد مغز پسین و تصویر های نرون های گاماآمبونوبوتیریک اسید(گابا) را بازداری می کند.نورنهای گابا در کلاهک قدامی مغز،نرون های دوپامین و دیگر میانجی های شیمیایی را بازداری می کند. متغیرهای اجتماعی-فرهنگی متغیرهایی که در اینجا مورد ملاحضه قرار می گیرند از سطح یکپارچه تا سطح مولکولی در تغییر بوده و در ارتباط با افزایش مصرف آغازین ماده و ادامه آن تا حد مصرف زیاد از حد می باشد.با شروع در مصرف الکل در سطح یکپارچه،متغیر بین ملیتی وجود دارد.بررسی های انجام شده در یک مطالعه طولی یا مقیاس وسیع نشان می دهد که تفاوت های زیادی در مصرف الکل وجود دارد. در طول دوره (1950-1980)مصرف الکل در کشورها افزایش یافته است.ثانیا تفاوت در مصرف با گذشت زمان کمتر شده است.همچنین بررسی ها نشان داده است که تفاوت های بین ملیتی در مصرف الکل به یکدیگر نزدیک شده اند.در گزارش دولینت(1978)بیشترین میزان مصرف الکل در فرانسه،اسپانیا و ایتالیا یافت شده است.نگرش های فرهنگی و الگوهای میخوارگی،احتمال مصرف بیشتر الکل و سوء مصرف آن را تحت تاثیر قرار می دهد.با توجه به مطالعاتی که درون یک کشور واحد انجام گرفته است(ایالات متحده).متغیر قابل ملاحضه ای در استفاده از مواد وجود دارد. میزان زیاد میخوارگی را در بین فروشندگان،کارکنان راه آهن و افرادی که در کار تجارت الکل هستند(مثل صاحبان رستوران،پیشخدمت های رستوران و مشروب فروشها)یافت می شود.در تمامی این حرفه ها نوشیدن زیاد الکل بهنجار تلقی می شود.یعنی معمولا این عمل به عنوان بخشی از شغل حساب شده و الکل به راحتی در دسترس قرار می گیرد.همین طور استفاده از تنباکو در میان دانش آموزان دوران دبیرستان زیاد تر است آنهایی که در درس ضعیف هستند،مشکلات رفتاری دارند و علاقه مند به موسیقی هوی متال می باشند..همچنین آنهایی که بعد از مراجعت از مدرسه مراقب بزرگسالی ندارند اغلب از تنباکو استفاده می کنند.(ریچاردسون و همکاران1982).در میان نوجوانان برای گرایش به استفاده از سیگار،همسالان نقش مهمی ایفا می کنند اما آنهایی که احساس لیاقت بالایی دارند از همسالان خود کمتر تاثیر می پذیرند.سرانجام اینکه سوء مصرف هروئین و کرک در میان کلیمیان رایج است و استفاده از ماری جوانا و مواد توهم زا به فعل گرایی اجتماعی و برخی ویژگی های دهه های آخر1960ارتباط دارد.در همه این موارد اعضاء گروه خرده فرهنگ،اغلب در معرض انواع استفاده دارویی قرار می گیرند.از طرف همسالان تحت فشار واقع می شوند و به انواع مواد به راحتی دسترسی پیدا می کنند. متغیر دیگری در این زمینه که باید مورد توجه قرار گیرد رسانه است.ما با برنامه های تجاری تلویزیونی که در آن آبجو با مردان ورزشکار و زنان ملبس به لباس شنای تحریک کننده همراه می شود(در کشور ما گرچه چنین تبلیغاتی از تلویزیون پخش نمی شود اما آنهایی که به ماهواره و برخی فیلم های ویدئویی خارجی دسترسی دارند چنین تصاویری را مشاهده می کنند).پیام این تبلیغات است الکل سرگرمی را افزایش می دهد. انواع مواد مخدر انواع مواد مخدر که از برگ،گل،ریشه ی گیاهان و یا از طریق شیمیایی و صنعتی تهیه می گردد بیشمار و اهم آنها عبارتند از: الف-تریاک:این ماده که از گرزه ی خشخاش تهیه می شود در آب و هوای مختلف کشت و به وفور به طرز خاص و یا به صورت حبه مصرف می شود.مدتی که برای معتاد شدن به تریاک لازم است ثابت نیست بطور کلی استعمال مرتب یکماه برای اعتیاد کافی است. معروفترین مشتقات تریاک عبارتند از: -مرفین:در سال 1805مرفین از تریاک تهیه شد.از هر کیلو تریاک یک کیلو مرفین تهیه می گردد که زیر جلد تزریق و یا از طریق دستگاه گوارش جذب بدن می شود.این ماده به علت اثر مخدری که دارد به نام یکی از خدایان یونان باستان(مرفینوس) که رب النوع خواب است نام گذاری شده است.مرفین برای تسکین درد در پزشکی مصرف می شود برای پیشگیری از اعتیاد،پزشکان حداکثر دو یا سه روز از این ماده استفاده می کنند.مرفین بعد از استعمال،در فاصله 15تا 30دقیقه اثرات تخدیری خود را به سیستم عصبی به جای می گذارد. -هروئین:در سال 1898 هروئین(کلمه یونانی یعنی سمبل قدرت)از مرفین ساخته شد.هروئین به طریق شیمیایی در لابراتور های خاص با ترکیب آنهیدرید آسه تیک و مرفین تهیه می گردد.از هر یک کیلو مرفین 900گرم هروئین بدست می آید که 3تا5برابر قوی تر از مرفین بوده و از راه استنشاق و یا تزریق زیر جلدی و یا خوراکی به مصرف می رسد.اکثر معتادین آمریکا و انگلیس و سایر کشور های غربی هروئین را با تزریق زیر جلدی مصرف می کنند. عوارض هروئین،مرفین،تریاک وسایر مشتقات آن به شرح زیر است: -عوارض روانی:پس از مصرف تریاک و مشتقات آن یک حالت رویایی خوش و انبساط خاطر خاطر آرامش درونی موقت بوجود می آید.فرد معتاد به مواد مخدر مذکور احساس مبهم و از زمان و مکان دارد.اثرات مذکور 4 الی 6 ساعت بیشتر دوام ندارد و پس از آن مرحله منفی فرا می رسد که معتاد مایل است ماده مصرف شده را زیادتر استعمال نماید.معتاد حالت غیرارادی ،تحریک پذیری و بیقراری دارد قیود اخلاقی و حس عاطفی از بین می رود،به زندگی بی تفاوت است.به هر وسیله که شده می خواهد ماده ی مورد نیاز خود را تهیه نماید.گاهی دچار توهم و هذیان شده به اعمال جنون آمیز دست می زند. -عوارض جسمی:مرفین،هروئین و تریاک و سایر مشتقات آن انواع دردها را تسکین می دهد و پس از چند ساعت اثرات آن را از بین می برد.در صورت عدم دستر سی معتاد به مواد مخدر مورد نیازش،حالت خماری آغاز می شود.خمیازه،خواب آلودگی،عرق زیاد،ریزش آب از بینی و بی اشتهایی از علائم حالت خماری است چنان که بیش از 48ساعت طول بکشد معتاد دچار حملات تشنج و لرزش شده و احساس سرما می کند.به استفراغ،اسهال،دردهای شدید شکمی،درد پشت،دست وپا و سردرد دچار می گردد.از خوردن آب وغذا امتناع می ورزد و در نتیجه وزن بدنش کم شده و معتاد احساس مرگ قریب الوقوع می کند.اعتیاد به تریاک و مشتقات آن میل جنسی را کاهش می دهد .غالبا عفونت محل تزریق در مرفین و هروئین،بیماری های ریوی و قلبی منجر به مرگ معتاد می گردد. ب-حشیش:حشیش از سرشاخه های گلدار و یا به میوه نشسته ی شاهدانه تهیه می شود.گیاه شاهدانه در کشورهای خاورمیانه مخصوصا افغانستان و هند می روید .گیاه شاهدانه ی هندی در هنگام گل کردن ،دارای بوی تندی است و برحسب استفاده از قسمت های مختلف آن مانند ساقه،دانه،برگ،سر شاخه گلدار مواد مشابه مختلفی تهیه می شود که در آمریکا و بلژیک ماری جوانا،در هند شانک و شارا،در الجزایر و مراکش و کیف در اروپا،کراک نامیده می شود.حشیش در چپق و یا پیپ های مخصوص و یا به شکل سیگار مصرف می شود. -عوارض روانی:حشیش بر مغز اثر تضعیف کننده داشته و حالت انبساط خاطر و اعتماد به نفس و احساس آرامش و غالبا حس پرواز کردن در شخص مصرف کننده ایجاد می کند. معتاد به حشیش تحریک پذیر است و قابلیت ذهنی و حرکتی دارد و در صورت عدم دسترسی بدین ماده معتاد حالت خشم،اضطراب،بی قراری و حتی میل به خودکشی و اعمال خشن دارد.بی باک،بی پروا،درنده خو و مستعد ارتکاب هرگونه جنایت خشونت آمیزی می گردد. حشیش سبب پرحرفی،خنده های بی دلیل و گاهی نیز داد و فریاد می گردد.قیود اخلاقی از بین می رود.معتاد دچار توهم می شود .حالت توهم بینایی بیش از سایر توهمات است.بعضی از هنرمندان برای اینکه خلاقیت هنری بیشتری داشته و در حالت توهم آثار هنری جدیدی بوجود بیاورند حشیش مصرف می کنند.به تجربه ثابت شده ممکن است استعمال حشیش سبب تضعیف تنوع آثار آنان شود ولی مهارت و خلاقیت هنری کاهش می یابد. اعتیاد به حشیش سبب تضعیف مغز شده و سرانجام معتاد به بیماری های روانی مبتلا می گردد. اعتیاد به حشیش رفته رفته منجر به اعتیاد به مواد مخدر قویتر می شود و غالبا معتادن به حشیش به استعمال هروئین و آمفتامین کشانده می شوند. -عوارض جسمانی:اعتیاد به حشیش برخلاف تریاک حالت خماری و آثار جسمی ندارد غالبا سبب مسمومیت می گردد. ج-کوکائین:کوکائین از برگ کوکا که در آمریکای جنوبی مخصوصا کلمبیا،جامائیکا،و جاوه کشت می شود،تهیه می گردد.برگ کوکائین را که بومیان مناطق مذکور مدجوند ابتدا به عنوان داروی مسکن مصرف می شد.بعدها معتادین با جویدن برگ،استنشاق از راه بینی و یا تزریق زیرجلدی و یا داخل ورید و خوردن با آب روزی 1 الی 5 گرم در سه نوبت آن را مصرف کردند. عوارض روانی: کوکائین محرک قشر مغز است مصرف کننده ابتدا حالت هیجان،انبساط خاطر و آرامش دارد خود را سعادتمند تصور می نماید،تمایلات جنسی افزایش می باید و سپس سردرد،گیجی و بیقراری بوجود می آید. در افراد مستعد حالت جنون سمی(مانند جنون الکل)دیده می شود که توام با توهمات ترسناک(شنوایی-بینایی و جنسی)است.تحت تاثیر توهمات غالبا معتادین اقدام به عملیات خطرناک می کنند واکنش بیماران صرعی در معتادین کوکائین دیده می شود. -عوارض جسمی:کوکائین وابستگی جسمی ایجاد نمی کند فرد معتاد کمتر نیاز به افزودن مقدار آن دارد.بی اشتهایی،سوء هاضمه بالاخره لاغری و گاهی تشنجات عضلانی از عوارض آنست کوکائین سبب وقفه در کار سلول های عصبی بینایی می گردد.معتاد نقاط متحرک کوچک و رنگی را می بیند که وجود خارجی ندارد. د-انواع دارو های مخدر:انواع بیشمار دارو هایی از مشتقات تریاک و یا بطور شیمیایی تهیه و تجویز می شوند و بسیاری از معتادین به تریاک و مشتقات آن نیز برای رهایی از چنگ اعتیاد داروهای روانگردان را جایگزین آن می کنند و به مصرف دارو وابستگی روانی پیدا می کنند که در حقیقت تغییر اعتیاد است. معروفترین داروهای اعتیاد آور عبارتند از: اول-داروهای محرک:اینگونه داروها ایجاد بی خوابی نموده و حالت هیجان در شخص تولید می نماید که معروف ترین آن آمفتامین است. آمفتامین در سال 1930 برای درمان افسردگی،تب یونجه و تحریک سیستم عصبی تجویز شد و بعد ها جزو مواد مخدر اعلام گشت.آمفتامین به صورت قرص یا آمپول مورد مصرف قرار می گیرد. -عوارض روانی:آمفتامین محرک و روان گردان می باشد به طوری که مصرف کننده،آشوب طلب،پرحرف،پرهیجان و بی قرار است و احساس عالی بودن می کند.مصرف مقدار زیاد آن،سبب بیماری روانی شدید می گردد که از نظر علائم شبیه اسکیزوفرنی است. عوارض جسمی:مصرف کنندگان آمفتامین که روز به روز بر میزان آن می افزایند به بی اشتهایی،لاغری،ضعف و عوارض قلبی دچار وبالاخره به حالت اغماء افتاده و به طرف مرگ کشانده می شوند.چون آمفتامین خواب را تقلیل می دهد.جوانان ورزشکار در موقع مسابقات،دانشجویان در امتحانات و رانندگان در مسافرت های طولانی گاهی از آمفتامین استفاده می کنند. دوم-داروهای خواب آور(بابیتوریکها):بابیتوریک ها و داروهای بیشمار خواب آور و مسکن و آرام بخش از جمله آسپرین،لومینال،دیازپام،بلرگال،اپتالیدون.سکونال،فنوباربیتال،آمیتال و والیوم و ...در صورت مصرف طولانی نوعی اعتیاد و وابستگی روانی ایجاد می نمایند. داروهای خواب آور و مسکن به قرص،شربت یا آمپول یا گرد از طریق استنشاق مصرف می شوند اثراتی مشابه به الکل را دارند که عبارت است از بهت،تشنج،بی خوابی ممتد،توهمات در حس بینایی و شنوایی که گاهی منجر به هذیان می شود معمولا طبقات مرفه و ثروتمند پس از شب بیداریهای طولانی از والیوم استفاده می کنند. باربیتوریک ها دارای قدرت سمی و اثرات تخریبی قوی هستند و اغلب مصرف کنندگان را به پریشانی و آشفتگی عاطفی مبتلا می سازند زیاده روی در مصرف،منجر به مرگ می شود. سوم-داروهای جانشین شونده:این داروها برای ترک اعتیاد به تریاک و مشتقات آن مصرف می شوند.معروفترین آنها متادون است. متادون یک نوع ترکیب شیمیایی تریاک است که در جنگ جهانی دوم،آلمانی ها ساختند.متادون مخدر بوده و دارای قدرت زیاد ضد درد است.این دارو برای ترک تریاک و مشتقات آن(مرفین و هروئین) استعمال می گردد.متادون داروی کاملی برای ترک اعتیاد نیست بلکه ماده ای است که جایگزین مواد اعتیادآور شده درد های جسمی ناشی از ترک مواد مخدر را تشکیل می دهد ولی نئشه و نشاط آور نمی باشد. چهارم-داروهای خیال آور:داروهای هذیان برانگیز و خیال آور از خطرناک ترین مواد دارویی هستند که معتاد دچار اوهام و هذیان می شود و هویت خود را فراموش می کند واقعیت ها را به طور رویایی می بیند. معروف ترین آن(ال اس دی)است. ال اس دی از انواع جدید مواد مخدر است که در سال 1938یک محقق سویسی آن را کشف کرد و پس از تبلیغ تجارتی،توجه جوانان را جلب نمود. ال اس دی از اسید لیزریژیک که در نوعی قارچ به نام آرگوت وجود دارد تهیه می شود و قوی ترین ماده توهم زاست که به صورت قرص یا آمپول مصرف می شود.پس از استعمال اختلالاتی در حواس به وجود می آورد،فرد به نور حساسیت شدید دارد و رنگ ها را متفاوت می بیند. بو و طعم مخصوصی را احساس و جسم خود را در حال تجزیه شدن می پندارد.بی اراده خنده کرده و یا گریه می کند.از حقایق تصورات واهی دارد.حس قضاوت از بین می رود گاهی معتاد،حالت کاتاتونیک داشته ساعتها دست و یا پای خود را بی حرکت به یک حالت نگه می دارد و از نظر عاطفی،شبیه بیماران اسکیزوفرنی است و نسبت به افراد خانواده و اجتماع و شغل خویش بی تفاوت و ممکن است خطرناکترین جرایم را مرتکب شوند.با یکبار مصرف ماهها خیالات موهوم به انسان دست می دهد.اگر یکسال قبل از وقوع حاملگی مورد مصرف زنان قرار بگیرد اثرات سوئی مانند نقص خلقتی و عقب ماندگی ذهنی بر روی جنین دارد. در ادامه به علت اهمیت اختلالات همراه اعتیاد به این مسئله می پردازیم. همراهی سوء مصرف مواد و سایر اختلالات روانپزشکی بیماری توام(که به تشخیص دوگانه نیز معروف است)به تشخیص دو یا چند اختلال روانپزشکی در یک فرد اطلاق می شود(کاپلان،1997).همراهی سوء مصرف مواد با سایر اختلالات روانپزشکی بسیار شایع است،امروزه سوء مصرف چند ماده ای امری بسیار شایع است و تشخیص اختلالات روانپزشکی توام مشکل تر می گردد که با شمار زیادی از نشانه های روانپزشکی ای که ناشی از سوء مصرف مواد موقعیت های پزشکی هستند همراه می گردند. مطالعات متعددی رابطه بین سوء مصرف مواد و دیگر اختلالات روانپزشکی را مورد بررسی قرار داده اند.یافته های این پژوهش ها همگی نشان دهنده همپوشی گسترده و متنوع بین سوء مصرف مواد و اختلالات روانپزشکی است. شمار قابل ملاحضه ای از بیمارانی که در اتاق های اضطراری پذیرش می شوند،سوء مصرف کنندگان مواد هستند و بیش از یک سوم پذیرش های روانپزشکی عمومی مشکلاتی دارند که یا متاثر از سوء مصرف مواد است و یا از آن طریق تشدید شده اند.همچنین سوء مصرف مواد در میان بیماران بستری روانپزشکی پدیده ای شایع محسوب می گردد و از سوی دیگر اختلالات روانپزشکی شیوع بالایی در میان سوء مصرف کنندگان دارند.(گلاندر و کاستاندا،1991) از لحاظ تشخیص،تمایز بین اختلالات روانپزشکی و سوء مصرف مواد کار دشواری می باشد.برای مثال،تشخیص اولیه یا ثانویه بودن اختلالات خلقی در کسانی که مبتلا به سوء مصرف طولانی مدت هستند،به علاوه تشخیص و تمابز بین اختلال شخصیت ضد اجتماعی از اختلالات رفتاری ناشی از سوء مصرف مواد و یا شناسایی و تشخیص الگوهای خود-درمانی از سندرم های روانپزشکی کاری بس دشوار است. در یک تحقیق پیمایشی که توسط رگیر و همکاران(1991) روی بیش از بیست هزار آمریکایی انجام گرفته است،نشان می دهد که افراد مبتلا به بیماری های روانی 7/2مرتبه بیش از افراد فاقد اختلالات روانی احتمال دارد که مشکلات مربوط به الکل یا سایر مواد را بروز دهند.در واقع 37درصد از افرادی که مبتلا به سوء مصرف مواد بودند،اختلالات روانپزشکی توام محور 1 را نیز داشتند.(رگیر و همکاران1996). در تحقیق پیمایشی وسیع دیگری گزارش شد که 76 درصد مردها و 65درصد زن هایی که تشخیص سوء مصرف مواد را دریافت کرده اند،یک تشخیص روانپزشکی دیگر نیز داشته اند. شایع ترین اختلالات روانی توام در این تحقیق اختلالات شخصیت ضد اجتماعی،اختلالات اضطرابی واختلالات خلقی گزارش شده است.(کاپلان،1997). ،میزان شیوع اختلالات در طول عمر را برای بیماران وابسته به افیون آنها 54 درصد افسردگی،5/34درصد الکلیسم،5/26درصد اختلال شخصیت ضد اجتماعی،19درصد اختلال افسردگی تناوبی،5/16 درصد اختلال شخصیت مرزی،6/9درصد فوبی،4/8درصد اختلال شخصیت اسکیزوتایپال،4/8درصد اختلال افسردگی خفیف،6/6درصد هیپومانی و 4/5درصد اختلال اضطراب تعمیم یافته گزارش کرده اند. در میان مردان49درصد اختلال شخصیت ضد اجتماعی بیشترین تشخیص را در این نمونه نشان می دهد. و پس از آن سوء مصرف یک ماده دیگر با45درصد،اختلال افسردگی اساسی با 32درصد و فوبی با 20درصد به ترتیب بیشترین فراوانی را داشتند.در میان زنان افسردگی با 53درصد بیشترین فراوانی تشخیص را دریافت کرده است و پس از آن به ترتیب فوبی با 44درصد،سوء مصرف یک ماده دیگر با 38درصد،اختلال شخصیت ضد اجتماعی با 20درصد در رتبه های بعدی قرار داشتند.از جمله تشخیص هایی که در هر دو گروه فراوانی کمتری داشتند اختلال هراس با 10درصد،مانیا با 4درصد و اسکیزوفرنی با 2درصد گزارش شده اند. کاپلان(1997) گزارش می کند که در مطالعات متعدد تقریبا بین35 تا60 درصد افراد واجد تشخیص سوء مصرف مواد یا وابستگی مواد تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی را نیز دریافت می کنند.پیتز و دیگران نیز در مطالعاتی به این نتیجه رسیده اند که افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی نسبت به همه اختلالات روانپزشکی در محور 1 و2نمرات بالاتری در مقیاس های سوء مصرف مواد دریافت می کنند اختلال شخصیت ضد اجتماعی مشکلی بسیار جدی در میان سوء مصرف کنندگان مواد است.چنین تصور می شود که این اختلال شخصیت ضد اجتماعی است که به عنوان یک عامل خطر احتمالی ابتلاء فرد را به سوء مصرف مواد افزایش می دهد.چرا که الگوهای رفتاری این اختلال اغلب در دوره کودکی و نوجوانی شروع می شود و معمولا قبل از اینکه در بزرگسالی واجد تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی شوند در سنین زیر 18سال تشخیص اختلال رفتار دریافت نموده اند یا حداقل واجد ملاک های چنین تشخیصی بوده اند. اختلالات شخصیت مرزی بعد از اختلال شخصیت ضد اجتماعی بیشترین برافراشتگی را در مقیاس های سوء مصرف مواد داراست.افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی عموما سابقه سوء مصرف مواد دارند و ملاک های تشخیصی سوء مصرف مواد را دارا هستند.. 85 درصد از افرادی که در پژوهش آنها تشخیص اختلال شخصیت مرزی دریافت کرده اند،در دوره هایی از زندگی خود واجد ملاک های تشخیصی سوء مصرف انجام شده،نشان می دهد که 66درصد آنها واجد ملاک های اختلال شخصیت مرزی نیز هستند. یک یک سوم سوء مصرف کنندگان مواد تعداد زیادی از صفات اختلال شخصیت مرزی را نشان می دهند. یکی از متغیر های پژوهش حاضر مربوط به ابراز وجود می باشد.در این پژوهش ابراز وجود متغیر وابسته ما می باشد با توجه به اهمیت این متغیر در این تحقیق در ادامه به توضییح این متغیر می پردازیم. بررسي متون: اکنون در این قسمت مطالعاتی را که با متغیرهای پژوهش انجام شده اند آورده می شود. در تحقیقی صاحب الزمانی،نوروزی نیا(1388)مشخص کردند که آموزش ابراز وجود،باعث افزایش عزت نفس و قاطعیت در دانش آموزان می شود. حاج حسنی،پیر ساقی (1391)نشان دادند که بین ابراز وجود و آمادگی به اعتیاد در دانشجویان دختر رابطه معناداری وجود دارد. تابع بردار،طباطبایی (2010) در تحقیق خود نشان دادند که آموزش ابراز وجود می تواند در کاهش مشکلاتی که بعد از انتقال فرد به محیط دانشگاه و خوابگاه به وجود می آید،موثر باشد. بهرامی،بنی هاشمیان (1388)مشخص کردند که آموزش ابراز وجود،عزت نفس دانش آموزان نابینا را افزایش می دهد و باعث بهبودی سلامت عمومی این دانش آمو.ان می گردد. موسوی زاده،سهرابی (1389)نشان دادند که آموزش ابراز وجود باعث افزایش رضایت زناشویی در زنان دانشجو می شود. دلاور،خسرو رشید (1383)نشان دادند که آموزش مهارت ابراز وجود در پیشگیری از ابتلا به مصرف سیگار در دانش آموزان موثر است. رنجبر کهن،سجادی نژاد (1389)نتیجه گرفتند که که می توان از آموزش مهارت های ابراز وجود به عنوان روشی در جهت افزایش بهداشت روانی دانشجویان رشته های پزشکی استفاده نمود. جلالی،پور احمدی (1389)نتیجه گرفتند که آموزش مهارت ابراز وجود باعث افزایش عزت نفس و کاهش اضطراب و افسردگی در نوجوانان می شود. عمیدنیا،نیسی (1389)نتیجه گرفتند که بین ابراز وجود و سازگاری فردی و سازگاری اجتماعی دانشجویان رابطه ی مثبتی وجود دارد. اعتمادی،حاج حسنی(1391)در تحقیق خود نشان دادند که گشتالت درمانی و درمان شناختی –رفتاری ابراز وجود دانش آموزان را افزایش می دهد. ابوالقاسمی (1389) نتیجه گرفت که آموزش ابراز وجود و آموزش مصون سازی در برابر استرس باعث افزایش رضایت شغلی و کاهش فرسودگی شغلی می شود. دهکردی،دینانی(1389) نتیجه گرفتند که آموزش رویکرد مصون سازی در برابر فشار روانی و استرس باعث افزایش ابراز وجود در دختران معلول جسمی-حرکتی می شود. میر صالحی (1388)نتیجه گرفت که آموزش ابراز وجود باعث ارتقاء جرأت مندی و عزت نفس در دانش آموزان کم جرأت می شود. قربانی و فاتحی زاده (1384)مشخص کردند که آموزش مهارت ابراز وجود باعث مصون سازی و کاهش گرایش نوجوانان به مواد مخدر می شود. حاج حسنی (1391 )مشخص کرد که ابراز وجود با آمادگی به اعتیاد در دختران دانشجو رابطه معکوس داردیار محمدی(1390) در تحقیق خود اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی را بر کاهش عود در مردان معتاد را مشخص کرد.در تحقیق دیگری توسط کمرزین(1391) اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر افزایش خودکارآمدی و بهبود علم اعتیاد مشخص شد. یونسی و امیرجان(1387)نشان دادند که رواندرمانی مبتنی بر منابع شناخت خود بر افزایش احترام به نفس دختران دبیرستانی موثر است. ممقانی،یونسی،باقری،اسماعیلی(2011) نتیجه گرفتند که توانبخشی روانی مبتنی بر منابع شناخت خود باعث بهبود عزت نفس دختران نوجوان می شود. یونسی،محمدی(2004)در رابطه با تنظیم منابع شناخت خود جهت تغییر نگرش دانش آموزان نسبت اعتیاد مداخله ای را انجام دادند.در این پژوهش،توسط تشدید مقایسه اجتماعی(مقایسه با پایین تر از خود)دانش آموزان دبیرستانی تغییر نگرش محسوسی نسبت به اعتیاد نشان دادند.همچنین محققان بیان نمودند که توسط منابع شناخت خود و با تشدید فیدبک اجتماعی(پسخوراند های اجتماعی)می توان در قالب رویکرد نشر اطلاعات مدلی برای پیشگیری از اعتیاد داشت. خداياري فرد، سهرابي، شكوهي يكتا، غباري بناب، به پژوه، فقيهي، اكبري زردخانه، سعيد و عابديني، يونسي(1386)در پژوهشي با عنوان روان درمانگري و توان بخشي زندانيان و بررسي اثربخشي آن در زندان رجايي شهر، از تكنيك هاي منابع تكوين خود استفاده نمودند. نتايج نشان داد كه سازگار يهاي رواني اجتماعي در زندانيان افزايش یافته است. منابع: 1-اتکینسون،ریتال،اتکینسون،ریچاردسی،(1994/1382)مترجمان،براهنی،محمدنقی،بیرشک،بهروز،زمینهروانشناسی هیلگارد،تهران،انتشارات رشد،چاپ نوزدهم 2-امیر جان،ساره،یونسی سید جلال(1387)، اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه منابع شناخت خود بر افزایش احترام به نفس دختران نوجوان دبیرستانی،فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی-سال یازدهم-شماره چهل 3-اون هارجی،ساندرزکریستین،دیکسون دیوید،تاون جونز (2000/1382(.،ترجمه فیروزبخت،مهرداد،بیگی خشایار مهارت های اجتماعی در ارتباطات میان فردی،تهران ،انتشارات رشد،چاپ دوم 4-براندن، ناتانيل 1998(. روانشناسي حرمت نفس. ترجمه جمـال هاشـمي(. تهـران: انتشـارات شرکت سهامي انتشار 5-بروکی حسن(1390)،اثربخشي درمان شناختي-رفتاري بر افزايش خود كارآمدي و بهبود علائم اعتياد در بيماران وابسته به مواد، فصلنامه اعتیاد پژوهی سوء مصرف مواد-سال پنجم-شماره بیستم-زمستان 6-بهاری فرشاد(1388) اعتیاد –مشاوره-و درمان،تهران،انتشارات دانژه 7-ﺑﻴﮕﺪﻟﻲ، اﻳﻤﺎن اﷲ؛ رﺿﺎﻳﻲ، ﻋﻠﻲ ﻣﺤﻤﺪ؛ رﺣﻴﻤﻴﺎن ﺑـﻮﮔﺮ، اﺳـﺤﻖ (1391). اﺧـﺘﻼﻻت رواﻧـﻲ ﺷـﺎﻳﻊ در ﺳـﻮء ﻣﺼﺮف ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر. ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎي روان ﺷﻨﺎﺳﻲ ﺑﺎﻟﻴﻨﻲ و ﻣﺸﺎوره، 93-107 ،3 8-ﺑﻴﺎﺑـــﺎﻧﮕﺮد، اﺳـــﻤﺎﻋﻴﻞ(1384).روﺷـــﻬﺎي اﻓـــﺰاﻳﺶ ﻋـــﺰت ﻧﻔـــﺲ در ﻛﻮدﻛﺎن.ﺗﻬﺮان:اﻧﺠﻤﻦ اوﻟﻴﺎء و ﻣﺮﺑﻴﺎن 9-پروچسکا جیمز او(2002/1385)ترجمه،سید محمدی،یحیی، مشاوره و رواندرمانی،تهران،انتشارات رشد 10-تاوان آندا،(1995)پژوهش توانایی اظهار وجود و قاطعیت،ترجمه پریسا نظیری و احمد مولایی.(1387)مشهد،آستان قدس رضوی 11-ﭘﮋوﻫــﺸﮕﺎه ﻋﻠــﻮم اﻧــﺴﺎﻧﻲ و ﻣﻄﺎﻟﻌــﺎت اﺟﺘﻤــﺎﻋﻲ ﺟﻬــﺎد داﻧــﺸﮕﺎﻫﻲ(1390).ﻃــﺮح ﻣﻠــﻲ ﺷــﻴﻮع ﺷﻨﺎﺳــﻲ ﻣــﺼﺮف ﻣــﻮاد ﻣﺨــﺪر در ﺑــﻴﻦ ﺷــﻬﺮوﻧﺪان ﺟﻤﻬــﻮر ي اﺳــﻼﻣﻲ اﻳــﺮان. دﻓﺘــﺮ ﺗﺤﻘﻴﻘــﺎت و آﻣــﻮزش ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری 12-حاج حسنی،مهرداد، (1391)، رابطه بین پرخاشگری،ابراز وجود و افسردگی با آمادگی به اعتیاد دردانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبایی،مجله دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی،سال سیزدهم،شماره سوم 13-حمید خاکباز،محمد حسن فرهادی(1392) بررسی رابطه افسردگی،اضطراب،و استرس با ابراز پرخاشگری در افراد وابسته به مصرف مواد مخدرفصلنامه توانبخشي، شماره 60 14-دباغی،پرویز،اصغر نژاد فرید،علی اصغرعاطفی،(1387)اثربخشی پیشگیری از عود بر پایه ذهن آگاهی در درمان وابستگی به مواد افیونی و سلامت روانی، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﺔ ﻋﻠﻤﻲ ﺳﻮء ﻣﺼﺮف ﻣﻮاد،29-44 ،(7)2 15-دوستیان،یونس،اعظمی،یوسف(1391)، بررسی رابطه پرخاشگری و تکانشگری با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان پسر، مجله دانشکده بهداشت و انسیتو تحقیقات بهداشتی،دوره دهم،شماره سوم 16-دایجن چارلز،دوبلیو مایکل(1995/1383) مترجمان،رنجبر بایرامعلی، روان شناسی اعتیاد،تهران انتشارات روان،چاپ اول 17-دهقانی،محمود(1381)بررسی رابطه سبک های دلبستگی اعتیاد و نیمرخ روانی افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد در مراکز خود معرف استان بوشهر.پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 18-ریماز،شهناز(1388)،بررسی متغیر های مرتبط با عود سوء مصرف مواد در زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز منتخب درمان اعتیاد شهر تهران،مجله علوم پزشکی رازی،دوره بیستم،شماره107 19-زرگر،یدالله،رحیمی،طیبه(1391)،بررسی رابطه ي ساده و چندگانه ي بامدادگرایی و کیفیت خواب با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز 20-زرﮔـــﺮ، ي. ﻧﺠﺎرﻳـــﺎن، ب و ﻧﻌـــﺎﻣﻲ، ع. (1387). ﺑﺮرﺳـــﻲ راﺑﻄـــﺔ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎي ﺷﺨﺼﻴﺘﻲ (ﻫﻴﺠﺎنﺧـﻮاﻫﻲ، اﺑـﺮاز وﺟـﻮد، ﺳﺮﺳـﺨﺘﻲروانﺷﻨﺎﺧﺘﻲ)، ﻧﮕﺮش ﻣﺬﻫﺒﻲ و رﺿﺎﻳﺖ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﺑﺎ آﻣـﺎدﮔﻲ ﺑـﻪاﻋﺘﻴﺎد ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر، ﻣﺠﻠﺔ ﻋﻠﻮم ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ و روانﺷﻨﺎﺳـﻲ داﻧﺸـﮕﺎه ﺷﻬﻴﺪ ﭼﻤﺮان اﻫﻮاز، ﺷﻤﺎرة 1، ﺳﺎل 3، ص120ـ99. 21-زﻳﻨﺎﻟﻲ، ع. وﺣﺪت، ر و ﺣﺎﻣـﺪﻧﻴﺎ، ص. (1386). ﺑﺮرﺳـﻲ زﻣﻴﻨـﻪﻫـﺎي ﭘﻴﺶاﻋﺘﻴﺎدي ﻣﻌﺘﺎدان و ﻣﻘﺎﻳﺴﺔ آن ﺑﺎ اﻓﺮاد ﺳﺎﻟﻢ ﻏﻴﺮﻣﻌﺘﺎد، داﻧﺶ و ﭘﮋوﻫﺶ در روانﺷﻨﺎﺳﻲ، داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﻲ واﺣﺪ ﺧﻮراﺳﮕﺎن، ﺷﻤﺎرة 33، ص 168ـ 149 22-ساعتچی محمود(1385) مشاوره و رواندر مانی،تهران،انتشارات ویرایش،چاپ سوم 23-ضیاءالدینی حسن،حسینی مهدی،نوکنی مصطفی(1384)، گروه درمانی برای معتادان ،تهران،انتشارات اندیشه آور،چاپ اول 24-ﺳﺨﺎﻭﺕ، ﺟﻌﻔﺮ. (۱۳۸۳). ﻋﻠﻞ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻱ ﺍﻋﺘﻴﺎﺩ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﭘﻴﺎﻡ ﻧﻮﺭ. 25-ﺳﻮﺭﻱ، ﻋﻠﻲ. (۱۳۸۴). ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ، ﻣﺠﻠﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ. ۶۹،۷۸-۱۰۸ 26-ﻓﺮاﻧﻜﻦ، ر.اي. (1384). اﻧﮕﻴـﺰش و ﻫﻴﺠـﺎن. ﺗﺮﺟﻤـﺔ ﺣﺴـﻦ ﺷـﻤﺲ،ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ ﻣﺤﻤﻮدي و ﺳﻮزان اﻣﺎﻣﻲﭘﻮر، ﭼـﺎپ دوم، ﺗﻬـﺮان: ﻧﺸـﺮ ﻧﻲ. (ﺗﺎرﻳﺦ اﻧﺘﺸﺎر ﺑﻪ زﺑﺎن اﺻﻠﻲ 1988) 27-فهيمه پيرساقي ،محمد علي نظري ،حسن نادعلي پور(1393) اثربخشي درمان خود متمايز سازي بر ميزان ابراز وجود دانشجويان دختر دانشگاه علامه طباطبايي تهران فصلنامه مطالعات روانشناسي باليني، شماره 16،صص 19-34  28-قربانی مجید،صرامی حمید(1391) بررسي چهار دهه تحقيقات شيوع شناسي اعتياد در ايران فصلنامه اعتياد پژوهي سوءمصرف مواد، سال هفتم، شماره بيست و ششم، تابستان 1392 29-فلاح سوکلانی،منیژه(1381).بررسی تاثیر حاشیه نشینی بر اعتیاد جوانان پسر معتاد15-28ساله ساکن در شهرک شهید بهشتی مشهد.پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. 30-عباسی نیا،محمد(1387)تاثیر آموزش جرات ورزی در عزت نفس کودکان کم جرات پسر ناحیه یک قم.پایان نامه کار شناسی ارشد،دانشگاه علامه طباطبایی 31-علی،دلاور.خسرو ،رشید.(1383)نقش آموزش مهارت های ابراز وجود و حل مسئله در پیش گیری و کاهش مصرف سیگار دانش آموزان شهر تهران.مجله مطالعات روان شناختی،سال اول،شماره 1،دانشگاه الزهرا 32-عصمت نوحی،رقیه مهدی پور،منیر السادات نعمت اللهی، (1391)بررسی نقش خانواده در اعتیاد فرزندان از دیدگاه مادران دارای فرزند معتاد شهر کرمان،مجله سلامت و بهداشت اردبیل،دوره سوم،شماره دوم 33-عمر کیانی پور،اکرم پور زاد(1390)بررسی نقش عوامل موثر در ترک اعتیاد،فصلنامه اعتیاد پژوهشی سوء مصرف،مواد،سال ششم،شماره بیست و دوم. 34-کجباف،محمد باقر،رحیمی فاطمه،(1391)مقایسه انگیزه های فردی-اجتماعی معتادان در گروه های درمانی شهر اصفهان،مجله رویکرد های نوین آموزشی،سال ششم،شماره یک 35-لویز جودیت،دانا روبرت(1991/1380)،مترجمان کریمی علی،عتیق مهدی، اصول و کاربرد مشاوره در پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد مخدر(جلد اول)،تهران،انتشارات اسپند هنر،چاپ اول 36-لوئیز،جودیت،ک.دانا،روبرت(1991/1385)،مترجمان،خادمی ابوالفضل،روشن رسول، مشاوره با معتادان،تهران،انتشارات رشد 37-ﻣﺴــﻌﻮد ﻧﻴــﺎ، اﺑــﺮاﻫﻴﻢ (1388). ﺑﺮرﺳــﻲ راﺑﻄــﻪ ﺑــﻴﻦ ﻋــﺰتﻧﻔــﺲ و اﺿــﻄﺮاب اﺟﺘﻤــﺎﻋﻲ در داﻧﺸــﺠﻮﻳﺎن دوره ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ. دوﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﻋﻠﻤﻲ- ﭘﮋوﻫﺸﻲ داﻧﺸﮕﺎه ﺷﺎﻫﺪ، 11-26 ،(3)37. 38-ﻣﻼزاده، ﺟﻮاد و ﻋﺎﺷﻮري، اﺣﻤد (1388). ﺑﺮرﺳﻲ اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ درﻣﺎن ﮔﺮوﻫﻲ ﺷﻨﺎﺧ ﻲ- رﻓﺘﺎر ي در ﭘﻴـﺸﮕﻴﺮي از ﻋﻮد و ﺑﻬﺒﻮد ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﻲ اﻓﺮاد ﻣﻌﺘﺎد. داﻧﺸﻮر رﻓﺘﺎر، 1-12 ،(34)16 39-ملک پور مختار،قربانی بیژن،ت(1383)اثیر روش های تغییر نگرش و ابراز وجود بر عدم گرایش به مصرف مواد معتادان داوطلب،مجله دانش و پژوهش در روانشناسی،شماره بیستم،دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان 40-یار محمدی،رسول(1390)،اثر بخشی اجتماع درمان مدار بر ارتقاء مهارت های زندگی و کاهش عود در مردان معتاد،مجله علوم پزشکی کرمان،دوره هجدهم،شماره چهارم 41-مهرآر،امید(1390).اثربخشی آموزش گروهی مهارت های جرات ورزی بر ابراز وجود و عزت نفس دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی.پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 42-نظری،محمد علی.(1378)بررسی نقش تبلیغات در تغییر نگرش دانش آموزان منطقه16 تهران نسبت به اعتیاد.پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. 43-یونسی سید جلال(1381)،آسیب شناسی و رواندرمانی گروهی از یونگ تا شونمن-تازه های رواندرمانی 44-يونسي، س ، جلال ( 1387 ) .درمان ناهنجاري رواني در كودكان و نوجوانان.تهران: انتشارات دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي 45-يونسي،جلال ،خداياري فرد، محمد .سهرابي، فرامرز .شكوهي يكتا، محسن . غباري بناب، باقر .به پژوه، احمد .فقيهي، علي نقي . اكبري زردخانه، سعيد .عابديني، ياسمين . (1386).روان درمانگري و توانبخشي زندانيان و بررسي اثربخشي آن در زندان رجایی شهر.سازمان زندان های استان تهران. 46-يونسي س، جلال. محمدي، محمدرضا ( 1385 ).رويكرد نشر اطلاعات،پيشگيري از اعتياد در نوجوانا ن.دانشور رفتار، شماره ارديبهشت ماه 1-Andrews, J. A. (2005). Substance abuse in girls.Handbook of behavioral and emotional problems in girls.NewYork: Kluwer Academic Press/Plenum. 2-Asetil.Y, Jouzefs.F,Cilchrist, L. D.; Sckike, S. P. 1987. "Skills Enhancement to Prevent Substance Abuse among American Indian Adolescents". International Journal of Addiction. September, 22(9), 896-79. 3-Bardo, M. T. Rabinson.G, Berich (1996). Psychobiology of novelty seeking and drug seeking behaviour. Behavioural Brain Research, 77(1–2), 23– 43. 4-Bandura, A. (1997). Self-efficacy: The Exercise of Control. New York, NY: W. H. Freeman. 5-Berown.M,. Amani F, Ahari, S, Azami A. Trend of drug abuse patterns in drug addiction centers during 1999-2004. Journal Ardabil of medical science. 2005; 3(5): 220-224. 6-Buzaret.H Muocha N Richrdsoon.D,de Dios, M.A., 1982. Adolescent Tobacco use and Substance Abuse Teatment outcomes. Journal of Substance Abuse Treatment, 37(1), pp. 17-24. 7-Cooper, M. L, Frond, M. R , Russell, M. & Murder, P. (1995). Drinking to regulate positive and negative emotions. A motivational model use. Journal of Personality and Social Psychology , 69-990-1005. 8-Doolint.F, Fisher, M., Scott, S. R. (1996). Effectiveness study of two group models with substance abusing mentally ill (multi challenged) consumers. Journal of Alcohol & Drug Education, 52, 25-38. 9- Epstien, J. A , Botvin , G. J., Diaz, T., Willams , C., & Griffin, K. (2000).Aggression, victimization, and problem behavior among inner-city minority adolescent. Journal of Child and Adolescent Substance Abuse, 9, 51-66. 10-Eikel.K Stewart F، Mc. aulif ، Huesca RS, Cruz VMG, Encinas RMO, Pontoja GD. Early detection of risk factors associated with illegal drug use. Salud Mental;25(3):1-11. 11-Fagan, R. (1999). The use of required treatment for substance abusers. Substance Abuse , 20(4), 249– 261. 12-Faus.B Pinel.OL. Jackson R, Wernicke R, Haaga D.A.F. Hope as a predictor of entering substance abuse treatment. Addict Behaviors. 2003;28(1):13-28 13-Gambrill, E., Richey, C. (1975). An assertion inventory for use: In assessment and use. Behavior Therapy, 6,550-561. 14-Glantz, M. D., Weinberg, N. Z., Miner, L. L., &Colliver, J. D. (1999). The etiology of drug abuse: Mapping the paths. Drug abuse: Origins & interventions. Washington, DC: American Psychological Association. 15-Hansen EB, Breivik G. Sensation seeking as a predictor of positive and negative risk behaviour among adolescents. Personality and Individual Differences. 2001;30(4):627–40. 16-Hayatbakhsh, M. R., Najman, J. M., Williams, G. M., Bor, W., O`Callaghan, M.(2009). Multiple risk factor model predicting cannabis use and use disorders: A longitudinal study. The American Journal of Drug and Alcohol Abuse, 35,399-407. 17-Hechman.L, Veis.K, Li R, Milivojevic V, Kemp K, Hong K, Sinha R. Performance monitoring and stop signal inhibition in abstinent patients with cocaine dependence. Drug and alcohol dependence.1984;85(3):205–12. 18-Hunt W, Barnett LW, Branch LG.Relapse rates in addiction programs. J Clin Psychol 1971; 27(4): 455-6 19-Jaff, A. (2005). Drug use and aggression: The effect of rumination and other person related variables. California State University Long Beach Psychology. 20-Joonze .H, Kadoort F,Maddi,S,R. (1986).Personality Theories. Acomparitive Analysis Brooks- Cole Publishing. USA.Pg 61. 21-Kerunk.V. Perkins.L.Branden, N. (2001). The psychology of self-esteem: a revolutionary approach to self-understanding that launched a new era in modern psychology. San Francisco: Jossey-Bass.P g 92. 22-Keroojer .N,Helmus, T. C., Downey, K.K., Arfken, C. L., Henderson, M. J., & 23-Schuster, C. R. (1981). Novelty seeking as a predictor of treatment retention for heroin dependent cocaine users.Drug and Alcohol Dependence, 61(3), 287– 295. 24-Schoneman.T.J.(1981).Report of the source of self knowledge.journal of personality.49-284-294. 25-Schoneman.T.J.college L and Taber L.E and Nash.D.L.(1984)children reports of self knowledge.journal of personality52(2)124-137. 26-Kanjer .R,Roberts, R. E., Roberts, C. R., & Xing, Y. (1971). Comorbidity of substance use disorders and other psychiatric disorders among adolescents: 27-Koortis .D,Fierro, M. (2009). Recovering From Substance Abuse: Support Groups For Gay And Lesbian Adults: A Grant Proposal. Unpublished Thesis for Master of Science. California State University Evidence from an epidemiologic survey. Drug and Alcohol Dependence, 1 4-13 28-Koob, G. F. ( 1992). Neural mechanisms of drug reinforcement. Annals of the New York Academy of Sciences, 654,171– 191 29-Kaplan HI, Sadock BJ. Synopsis of psychiatry. 8 th ed. New York: Williams and Wilkins; 1998. 30-King, K. M., &Chassin, L. (2004). Mediating and moderating effects of adolescent behavioral under control and parenting in the prediction of drug use disorders in emerging adulthood. Psychology of Addictive Behaviors, 18, 239– 249. 31-Kloninjer .D,Glantz, M. D., Weinberg, N. Z., Miner, L. L., &Colliver, J. D. (1999). The etiology of drug abuse: Mapping the paths. Drug abuse: Origins & interventions. Washington, DC: American Psychological Association. 32-Kun. B. &Demetrovics, Z. (2010). Emotional intelligence and addictions: A systematic review. Substance Use & Misuse, 45, 1131– 1160. 33-Kuhat .Z،Cutter HS, Samaraweera A, Price B, Haskell D, Schaeffer C. Prediction of treatment effectiveness in a drug-free therapeutic community. Int J Addict 1977; 12(2-3): 301-21. 34-Leshner, A. L. (1998). Drug addiction research and the health of women. US National Institute of Health, Diane Publishing Co. 35-Liraud F, Verdoux H.( 2000). Which temperamental characteristics are associated with substance abuse in subjects with psychotic and mood disorders? Psychiatry Research, 93(1), 63– 72. 36-Mello.B Mendelson.N ، Grella CE, Hser YI, Huang YC. Mothers in substance abuse treatment: differences in characteristics based on involvement with child welfare services. Child Abuse Negl 2006 Jan30(1):55-73. 39-Mertoon .S, ,West, R. (2001). Theories of addiction. Addiction, 96, 3– 13. 40-Najman, M., Boor, N. & Willyamz, M. (2009). Multiple risk factor Model predicting cannabis use and use disorders: a longitu dinal study. The American journal of drug and alcohol abuse, 35,6,399. 41- Nbakoow.k.Hafman F ,Friedmann, P.D., Saitz, S. and Samet, J.H., 1998. Management of adults recovering from alcohol or other drug problems relapse prevention in primary care. JAMA, 15, pp. 1227-31. 42-Reteer .D,Simons-Morton, B. (1992). Social influences on adolescent substance use.American Journal of Health Behavior, 31(6), 672– 684. 43-Roberts, R. E., Roberts, C. R., & Xing, Y. (2007). Comorbidity of substance use disorders and other psychiatric disorders among adolescents: Evidence from an epidemiologic survey. Drug and Alcohol Dependence, 1 4-13 44-Sadock BJ, Sadock VA. Kaplan & Sadock comprehensive text book of psychiatry. 7th ed. Philadelphia: lippincott. Williams & Wilkins; 1999. 45-Sait.T, Wilsoon .L,Coviello DM, Alterman AL, Cacciola JS, Rutherford MJ, Zanis DA. The role of family history in addiction severity and treatment response. Journal of Substance Abuse Treatment.1991; 26: 1 –11. 46-Sher .V, Levenson .J,Wills, T. A., Vaccaro, D., & Mcnamara, G. (1994). Novelity seeking, risk taking and related constructs as predictors of adolescent substance use. Journal of Substance Abuse, 6,1-20. 47-Terracciano, A., L¨ockenhoff, C. E., Crum, R. M., Bienvenu, J., & Costa, P. T. (2008). Five-factor model personality profiles of drug users. BMC Psychiatry, 8(22), 1– 10. 48-United Nation Office for Drug Control and Crime Prevention. (2008). World Report. New York. United Nation. 49-Weed, N., Butcher, N. J., Mckenna, T., & Ben-Porath, Y. (1992). New measures for assessing alcohol and other drug problems with MMPI-2, APS & AAS. Journal of Personality Assessment, 58,389-404. 50-West, R. (2001). Theories of addiction. Addiction, 96, 3– 13. Wilson, J. (1996). Striatal dopamine nerve terminal markers in human, chronic methamphetamine users. Nature Medicine, 2, 699-703 51-WHO. (2004). Promoting Mental Health: A Report of the World Health Organization. Department of Mental Health, University of Melbouren 52-Wills, T. A., Vaccaro, D., & Mcnamara, G. (1994). Novelity seeking, risk taking and related constructs as predictors of adolescent substance use. Journal of Substance Abuse, 6,1-20. 53-Younesi, J. and Mohammaddi, M. (2004). Addiction against Addiction. Gulf international mental health conference.Kuwait. 54-Younesi,J.(1998).Study of psychosocial adjustment among physically disabled children and adolescent in relation to the development of bodyimage.Unpublished Ph.D Thesis. University of London.UK.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

نگین ایران زمین دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید